روانشناسی

تحقیق ضعف در تفكر/ حل مساله (اختلال در رياضيات) – 19673

کد فایل 19673

عنوان فایل:تحقیق ضعف در تفكر/ حل مساله (اختلال در رياضيات)

توضیحات بیشتر:

ضعف در تفكر/ حل مساله
(اختلال در رياضيات)
******************
حل مسئله
دو جز اصلي تفكر تكوين مفهوم و حل مسئله مي باشد.
يك بخش مهم از رشد كردن و بزرگ كردن اين است كه ياد بگيريم چگونه با موقعيت هاي دشوار كنار بياييم. بر موانع غلبه كنيم به سئوالات گيج كننده پاسخ دهيم در راه حل هايي براي مشكلات روزمره ي زندگي پيدا كنيم. متأسفانه بسياري از دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري اغلب
1- نمي توانند بروز موقعيت هاي مسئله اي را ببينند.
2- نمي توانند به تنهايي مشكلات را تشخيص دهند.
3- فاقد رويكردها، توانايي ذهني يا تكنيك هاي حل مسئله براي كنار آمدن با مشكلات هستند يا
4- در استفاده از راهبردهاي سازمان يافته و منظم براي حل مسئله شكست مي خورند.
بنابراين مهم است كه كودكان ناتوان از يادگيري براي ايجاد و تكامل راهبردهاي حل مسئله ياري شوند.
رويكردهاي مربوط به حل مسئله به طريق بسياري تعريف شده اند و شامل موارد زير مي باشند: رفتار آزمايش و خطا، رفتار تكانشي، رفتار انعكاسي، رفتار خلاق يا بينشي، تفكر مستقيم و منطقي و تفكر استقرايي قياسي و تفكر استنتاجي. با وجوديكه دانشمندان در توصيف حل مسئله با هم تفاوت هايي دارند، به نظر مي رسد توافق هاي كلي درباره ي پويايي هاي دروني آنها وجود داشته باشند.
البته، معمولاً هيچ راه يگانه اي براي حل مسائل وجود ندارد تقريباً 6 مرحله ي اصلي در فرآيند حل مسئله وجود دارد. هر خللي در هر يك از اين مراحل مي تواند در حل مؤثر مسئله اختلال ايجاد كند. در اين مقاله به ارائه خطوط راهنما براي ارزيابي عملكرد دانش آموز در هر مرحله از فرآيند حل مسئله و ارائه پيشنهاداتي براي ترميم مي پردازيم.
مراحل حل مسئله
1- تشخيص اينكه مسئله اي وجود دارد
اولين مرحله در فرآيند حل مسئله اينست كه تشخيص دهيم مسئله اي وجود دارد. ممكن است هنگامي كه دانش اموز با موقعيتي غير مترقبه برخورد مي كند و هيچ پاسخ آماده اي براي آن ندارد، گفته شود كه مسئله وجود دارد. فقدان پاسخ باعث ايجاد ناراحتي يا بي تعادلي مي شود كه دانش آموز را براي يافتن راه حل برخواهد انگيخت.
بسياري از كودكان دچار ناتواني يادگيري فاقد آگاهي نسبت به وجود مسئله در زندگي روزانه شان هستند و در تشخيص تهديد ناشي از مشكلات بالقوه شكست مي خورند. اين دانش آموزان معمولاً هنگاميكه كشف مي كنند در واقع مسئله اي دارند، متعجب شوند و هنگاميكه دانش آموز از وجود مشكل آگاه مي شود، اغلب براي انجام هر كاري خيلي دير است.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, ضعف, در, تفكر,, حل, مساله, (اختلال, در, رياضيات)

تحقیق « استرس و پاسخ به آن » – 19719

کد فایل 19719

عنوان فایل:تحقیق « استرس و پاسخ به آن »

توضیحات بیشتر:

موضوع تحقيق :

« استرس و پاسخ به آن »
استرس
استرس يكي از مفاهيم مهم در مطالعه روانشناسي و بهداشت رواني به شمار مي آيد واژه استرس به كيفيات گوناگوني در زندگي اطلاق مي شود و به عنوان علل بسياري از دردها، ناراحتيها و بيماريها تلقي مي شود. مردم عادي آن را پديده اي رنج آور و ناخوشايند مي دانند. پزشكان مسئله را از ديد واكنشهاي فيزيولوژيك نگاه مي كنند. روانپزشكان بنا را بر فشارهاي عصبي و به كار بردن مكانيسم هاي سايكو فيزيولوژيك مي‌گذارند و بالاخره روانشناسان آن را مسبب تغيير رفتار و حالات هيجاني و بحراني مي‌دانند. فرضيه بحرانها نيز به اين منظور اكثراً همراه با استرس به كار برده مي شود. پس استرس را مي توان به عنوان روندي تلقي كرد كه طي آن عوامل استرس زا باعث بروز تغييراتي مي شوند كه با سلامت انسان ارتباط دارد. يك عمل متقابل بين افراد و محيط است.
اساس اين فرضيه بر اين قرار دارد كه انسان و شخصيت او مرتباً با بحرانهاي مختلف زندگي كه باعث بهم خوردن تعادل جسمي- رواني مي شود مواجه است كه اكثراً هم همراه با عدم تعادل و اختلالات عاطفي و رفتاري است در اين موقع با فعاليتهاي مختلف فيزيولوژيك و رواني دستگاههاي هومئوستازي بدن به كار مي‌افتد، تا تعادل به هم خورده را دوباره برقرار نمايد. هومئوستازي (Homeostasis) مفهومي است بيولوژيك و حاكي از وجود تمايل حياتي و بنيادي است كه در آن ارگانيسم ميل دارد تنشهاي حاصل از تحريكات محيطي را از بين برده و به حالت قبل از تنش و يا آرامش بار گرداند. كانن (Canon) هومئوستازي را اين طور بيان مي كند: «هومئوستازي مكانيسمي است پويا و متضمن سازگاريهاي فوق العاده منعطف و متحرك و پيوسته بين آشفتگي و تعادل ارگانيسم عمل مي كند».
مفهوم اصلي اين فرضيه همان تحمل و طاقت در مقابل فشارها
(Coping With Stress) ضربه ها، شوكها و بالاخره تحريكات عصبي است كه به سندرم واكنش به فشارها (Stress Reaction Syndrome) يا سندرم سازش عمومي معروف است. اين سندرم عبارت از كليه كنش و واكنشهايي است كه براي برگشت و اصلاح عدم تعادل جسماني و رواني كه به علت تاثير يك مهاجم غير اختصاصي در بدن ايجاد شده است به كار مي رود. روانكاوان عقيده دارند مكانيسم هاي دفاعي و رواني ايگو است كه فعاليتهاي لازم را براي برگشت تعادل به هم خورده انجام مي‌دهد ولي عقيده كلي بر اين قرار دارد كه شخصيت انسان به طور كلي آرامش، راحتي و خشنودي را به ناآرامي، ناراحتي و نارضايتي ترجيح مي دهد و لذا تمامي اجزاي سازنده شخصيت در اين فعاليتها شركت مي كنند تا آرامش و تعادل از دست رفته را مجدداً كسب كنند.
وجود استرس ها در محيط زندگي امري اجتناب ناپذير و براي رشد رواني ضروري است و هميشه هم اثر منفي ندارد و اگر هم به خودي خود وجود نداشته باشد، بشر خود آن را ايجاد مي كند. آنچه ممكن است منجر به بروز بيماري شود ناتواني در مقابله با درجات غيرعادي و بسيارشديد استرس مي باشد كه به صورت واكنشهاي فيزيولوژيك و رواني تظاهر مي كند. به عبارت ديگر اگر استرس در حد ظرفيت و سازش ذهن بدن باشد براي فرد خوشايند، مفيد و سازنده است ولي در صورتي كه بي

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, «, استرس, و, پاسخ, به, آن, »

تحقیق «اختلالات وابسته به مواد» – 19718

کد فایل 19718

عنوان فایل:تحقیق «اختلالات وابسته به مواد»

توضیحات بیشتر:

«اختلالات وابسته به مواد»

فهرست مطالب
صفحه
اختلالات وابسته به الكل
وابستگي به سوء مصرف الكل
علائم مسموميت با الكل
درمان براي دليريوم ترك الكل
اختلال سايكوتيك ناشي از الكل و درمان
اختلالات وابسته به آمفتامين يا شيشه آمفتامين
اختلالات وابسته به حشيش
اختلالات وابسته به كوكائين
پيوست:
منابع

اختلالات وابسته به مواد
اختلالات وابسته به الكل:
درك اثرات الكل و اهميت باليني اختلالات وابسته به الكل در كار روان شناسي ضرروي است. مسمويت با الكل سبب بروز تحريك پذيري، رفتار خشن، احساس افسردگي و در موارد نادر توهم و هذيان مي‌شود. ميزان روبه افزايش و طولاني مدت الكل تحمل و انطباق بدني شديدي ايجاد مي‌كند به طوريكه قطع مصرف ممكن است سبب بروز سندرم ترك شود. سندرم ترك الكل با بي‌خوابي، بيش فعالي دستگاه عصبي خود مختار و احساس اضطراب همراه است. بنابراين ضمن ارزيابي مشكلات زندگي و نشانه‌هاي رواني بيمار درمانگر بايد اين احتمال را مد نظر قرار دهد كه ممكن است وضعيت باليني ناشي از اثرات الكل باشد. وابستگي به الكل و سوء مصرف آن معمولاً الكليسم ناميده مي‌شود.
عواملي كه در ميزان مصرف الكل بررسي شده‌اند عبارتند از:
1- نژاد و موقعيت: تحقيقات نشان داده است كه بالاترين ميزان مصرف الكل متعلق به سفيد پوستان است. ميزان ميگساري در بين سياه پوستان كمتر از سفيد پوستان و اسپانيايي تبارهاست.
2- جنس: احتمال ميگساري در مردها بسيار بيشتر از زنهاست. 3
3ـ منطقه و شهرنشيني:احتمال ميگساري در مناطق بزرگ شهري و همچنين مناطق مرفه نشين بيشتر است.
3- سطح تحصيلات: بر خلاف الگوي مصرف داروهاي قاچاق هر چه سطح تحصيلات فرد بالاتر باشد احتمال مصرف الكل بيشتر است.
5- عوامل اقتصادي ـ اجتماعي: اختلالات وابسته به الكل در تمامي طبقات اقتصادي ـ اجتماعي ديده مي‌شود. افراديكه ترك تحصيل كرده‌اند و يا سابقه مدرسه گريزي و بزهكاري مكرر دارند بيشتردر معرض خطر سوء مصرف الكل‌اند.
همراه سوء مصرف الكل اختلالات خلقي و اضطرابي ديده مي‌شود. حدود 30 تا 40 درصد افراد مبتلا به اختلالات وابسته به الكل زماني در طول عمر خود واجد ملاك‌هاي تشخيص اختلال افسردگي عمده مي‌شوند.
افسردگي در زنان مبتلا به اين اختلال شايعتر از مردان مبتلا است. برخي مطالعات نشان داده‌اند در افرادي كه بطور توام به اختلال وابسته به الكل و اختلال افسردگي عمده هشتند غلظت‌هاي متابوليست‌هاي دو پامين و GABA در مايع مغزي نخاعي CSF پايين‌تر است.
بسياري از افراد الكل را به منظور رفع اظطراب مصرف مي‌كنند. هر چند ابتلاي تؤام اختلالات وابسته به الكل و اختلالات خلقي بطور نسبتاً وسيع شناخته شده است. اما كمتر كسي مي‌داند كه شايد 20 تا 50 درصد همه افراد مبتلا به اختلالات وابسته به الكل واجد ملاك‌هاي تشخيصي يك اختلال اضطرابي هستند. فوبي‌ها و اختلال P anic بخصوص تشخيص ‌هاي تؤام شايع در اين بيماران هستند.
مصرف الكل مي‌تواند در درصد بالايي از خودكشيها مؤثر باشد. عواملي كه خودكشي بيماران مبتلا به اختلالات وابسته به الكل ربط داده شده‌اند عبارتند از: وجود دوره افسردگي همزمان، سيستم حمايت رواني ـ اجتماعي ضعيف، وجود يك اختلال طبي جدي همزمان، بيكاري و تنها زندگي كردن.
در بحث سبب شناسي اختلالات وابسته به الكل در واقع همچون همه اختلالات رواني ديگر احتمالاً گروه ناهمگني از فرآيندهاي بيماري‌ را در بر‌مي‌گيرند در هر فرد خاص عوامل رواني ـ اجتماعي، ژنتيك يا رفتاري ممكن است مهمتر از عوامل ديگر باشد شامل:
1- سابقه كودكي: محققين در سوابق كودكي كه بعدها مبتلا به اختلالات وابسته به الكل مي‌شوند و

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, «اختلالات, وابسته, به, مواد»

تحقیق تحولات دوران كودكي – 19737

کد فایل 19737

عنوان فایل:تحقیق تحولات دوران كودكي

توضیحات بیشتر:

تحولات دوران كودكي
زمان هاي انتقال در زمان عبور و گذر كودك در يك فعاليت، فعاليت بالاتر رخ مي دهد. ورود به مدرسه و ترك كردن آن زمان گذراست. رفتن به بستر خواب يك زمان گذر است و اين گونه از عصر دوچرخه به قرن هنر پاي مي گذارد. اكثر تحولات در حين گذر از گروه ها رخ مي دهد، مثلاً حركت از يك گروه بزرگ به يك گروه كوچك. اكثر معلمان كودكان را به فعاليت هايي طي روز وادار مي كنند. امروزه در اكثر مدارس بچه‌هاي جوان كار خود را جهت گذر از يك فعاليت به فعاليت ديگر انجام مي دهند و منتظر عبور زمان و دوره هاي عمر هستند. روش فعلي بهينه از انتظار و براي گذر عمر حمايت نمي كند. اين فرصت ها و زمان ها يك فرصتي براي كارآموزي هستند. توصيه‌هاي عمومي براي تسهيل و آسان كردن عبور سالم از اين مراحل شامل تقسيم بندي كودكان به گروه هاي كوچك تر، وجود معيارهاي مرسوم روزانه و به كارگيري توصيه ها و اجتناب از خطرات دوران مختلف مي باشد. دوره گذرJenn Felman بعضي كارهاي متفاوت را انجام دهيد و بازي هاي دوران قبل از مدرسهGrace، فعاليت هاي دوران گذر براي كلاس هاي قبل از مدرسه شما 2 كتاب است كه ايده هاي متغيري براي بهينه كردن دوران گذار براي شما مهيا مي كند، يك آهنگ گوش كنيد، محاسبه كنيد، دست هايتان را حركت دهيد يا چهره خود را تغيير دهد يا از راه هاي متفاوتي براي عبور از يك محل به محل ديگر استفاده كنيد. تحولات فرصت مناسبي براي كار و بهبود مهارت هاي زباني و كلامي ايجاد مي كنند. سئولات باز و گسترده اي از كودكان در مورد طرح بازي هاي آنها، ؟؟ آنها يا هر كار ديگري بپرسيد.
تأخيرهاي تكاملي:
كودكان داراي تأخير تكاملي نياز به زمان طولاني تر و توجه بيشتر و كمك جهت عبور از اين زمان هاي گذر دارند. اين كودكان اغلب نياز به چند دقيقه وقت اضافي تر قبل از انجام كارها دارند يا منتظر بمانند تا كودكان ديگر ابتدا اين كار را انجام دهند و يا منتظر پيشنهاد معلم خود هستند. اكثر اوقات شما بايد اين مسأله را تنها يادآوري مختصري كنيد: “مايكل لطفاً به ليزا كمك كن تا اين مهره ها را داخل بسته قرار دهد. اين نمونه ويژه اي است، كلمات عمومي تو نيزبه كار مي رود مانند الآن نوبت تميز كردن است. اكثر كودكان داراي تأخير متوسط تا شديد از نظارت مستقيم و الگو برداري معلم خود سود مي برند. زماني كه يك كودك با تأخير تكاملي تازه وارد مدرسه يا كار جديدي مي‌شود روزها يا حتي هفته هاي بيشتري براي تطابق با محيط نياز دارد و بايد قبل از اينكه او را جهت فعاليت هاي عادي و روزمره از كودكان ديگر ؟؟ دانست به وي فرصت بيشتري داد. حتي زماني كه كودك متوجه تأخير خود مي شود گاهي ممكن است رفتاهاي نابهنجاري از خود بروز دهد. بعضي روزها كودك احساس بيهودگي مي كند چرا كه نمي تواند به خوبي و به طور مستقل فعاليت هاي خود را انجام دهد. در بعضي روزها كودك احساس بيهودگي مي كند چرا كه نمي تواند به خوبي و به طور مستقل فعاليت هاي خود را انجام دهد. در بعضي روزها كودك حتي ممكن است10 قدم بزرگ به عقب بردارد. به عنوان مثال كودكي را در نظر بگيريد كه قادر است لباس خود را به تنهايي بيرون آورد و ناگهان قادر به انجام اين كار نباشد، ممكن است اضطراب و نگراني كودكان در لباس پوشيدن براي يك عمل خارج از منزل گيج كننده و نگران كننده باشد يا ممكن است بعضي جزئيات در زندگي روزمره آنها تغيير كند و كودك را كاملاً مأيوس و نا اميد كند. به ايندليل كودك احتياج به مقادير كمك بيشتري از يك روز به روز ديگر جهت انجام كارهاي خود بدون كمك دارد. اصلاحات زير براي كودكان دچار تأخير تكاملي در ذهن آنها ذكر مي شود، گرچه اغلب براي كودكانPOD، اوتيسم، ADHO و يا اشكالات رفتاري مفيد باشد. سعي كنيد فعاليت هاي پوشيدن و بيرون آوردن لباس در زمان مشابهي انجام شود. نظارت بيشتري بر كودك در حين انجام كارهايش داشته باشيد. جسيكا ابتدا دستكش هايش را بيرون مي آورد. او به خوبي دستكش هايش را بيرون آورد. سپس جسيكا كلاه خود را بيرون مي آورد او به خوبي كلاهش را بيرون مي آورد. از روش هايي براي كمك استفاده كنيد تا او بيرون آوردن و لباس پوشيدن مستقل لباس را بياموزد. در روش سلسله هاي پيشين از كودك خواسته مي شود تمام مراحل را به جز مرحله آخر به طور كامل انجام دهد. سپس مرحله آخر را با نظارت و كمك بيشتري انجام دهد. زماني كه كودك تواسن تبه طور مستقل مرحله آخر را انجام دهد سپس وارد مرحله بعدي مي شود. اين روش را تا زماني كه كودك قادر به انجام مستقل تمام مراحل پوشيدن و بيرون آوردن لباس باشد ادامه دهيد.
در مورد كودكي كه مهارت هاي كلامي محدود شده اي دارد پوشيدن لباس در خارج از منزل ممكن است مشابه زمان انجام آن در منزل باشد. از عكس هايي استفاده كنيد تا كودك معنا و مفهوم دوره گذار را متوجه شود. به عنوان مثال عكسي از اتوبوس مدرسه يا ميني بوس نشانگر زمان رفتن به منزل است در حالي كه تصويري از زمين بازي يا تصويري از وسايل بازي نشانگر اين است كه وقت رفتن به بيرون جهت بازي مي باشد. از لباس هايي استفاده كنيد كه پوشيدن و بيرون آوردن آن ساده

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, تحولات, دوران, كودكي

تحقیق كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي – 19736

کد فایل 19736

عنوان فایل:تحقیق كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي

توضیحات بیشتر:

كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي

بررسي ابعاد، استانداردها و چگونگي تعيين برنامه ريزي فيزيكي:
تعيين برنامه ريزي كالبدي و سايت:
برنامه ريزي كالبدي مركز مورد نظر مبتني بر جهات سه گانه زير است:
الف- استانداردها و معيارهاي مربوطه
تازه بودن زاويه نگرش طرح هايي از قبيل پروژه كنوني از يك سو و ويژگي تركيبي اين گونه پروژه ها (كه در دل خود، طيفي از عناصر و كاركردهاي مختلف از قبيل اداري، آموزشي، مسكوني و… را دارند) از سوي ديگر، باعث گرديده تا در دل مراجع مطرح ساختمان سازي موجود، استانداردها و ضوابطي كه دقيقاً مجموعه هايي اين چنين را مد نظر قرار داده باشند، وجود نداشته باشد.
بنابراين، كوشش شده است، از اين رهگذر، استانداردها و يا معيارهايي را كه در قالب هر يك از اجزاء طرح، مقرر و يا توصيه شده، مورد توجه قرار گيرد. هر فضا استانداردهاي خاص خود را دارا مي باشند كه ضمن انطباق با ويژگي هاي پروژه حاضر مورد استفاده قرار مي گيرند.
ب- زواياي خاص و نوين مورد توجه پروژه:
پيش بيني مجتمع بزرگ شبانه روزي براي بچه هاي خيابان و ادغام آن با ساير عناصر آموزشي، اداري، فرهنگي، ويژگي منحصر به فرد پروژه حاضر است كه قبلاً در ايران مورد تجربه قرار نگرفته غير از دو يا سه نمونه تز در دانشگاههاي كشور و اين رساله مي‌كوشد تا آن را به صورت يك «تز» و نظريه ارائه دهد. نظريه اي كه ما به ازاء كالبدي و معمارانه يك ديدگاه جديد روان شناسي و جامعه‌شناسي مي باشد.
بر مبناي اين ديدگاه، مي بايد زندگي اين كانون را تا حد امكان به زندگي نوجوانان عادي نزديك ساخت و محيط و مكان زندگاني آنان را به شكلي كارآ و اصولي با فضاهاي مورد استفاده همگان پيوند داد.
پروژه حاضر تلاش دارد تا با گزينش كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام شايسته آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان اين مركز ديدگاه روان شناسي جامعه شناسي فوق، در قالب طراحي معمارانه، جامعه عمل بپوشاند.
ج- محدوديت ها و امكانات زمين:
محدوديت ها و امكانات زمين پروژه از قبيل: وسعت، موقعيت، ويژگي هاي توپوگرافي، عوامل همجوار و… از ديگر عوامل موثر بر چند و چون شيوه اختصاص اراضي به كاربري هاي مختلف مورد نياز مي باشد.
بطور كلي فضاهاي مورد نياز با توجه به تحقيقات انجام شده از سازمان بهزيستي كشور، افراد ذيصلاح و دست اندر كاران اين مسئله و نياز اصلي اين كودكان بشرح زير در نظر گرفته شد:
1- ساختمان اداري،2- خوابگاهها، 3- ساختمان اجتماعات، 4- ساختمان آموزشي، 5- ساختمان كارگاهها، 6- غرفه‌هاي فروش، 7- فضاهاي سبز ورزشي، 8- نگهباني، كه به ترتيب به چگونگي ريختن برنامه فيزيكي هر يك خواهيم پرداخت.
1-1-6- ساختمان اداري
اگرچه مجموعه به منظور حمايت و خدمات به بچه هاي خياباني، كارآئي يافتن، شكوفائي روحي و مسئوليت پذيري آنان طراحي شده است و قسمتي از فعاليتهاي مجموعه مي تواند توسط خود بچه ها انجام گيرد، وجود كادر اداري و مجرب براي كنترل، برنامه ريزي، مراقبت و برقراري روابط داخلي و نگهداري مجموعه ضروري به نظر مي رسد.
فضاهاي اداري در برگيرنده تمام فعاليتهايي است كه جهت مديريت و بروكراسي اداري، قسمت روانشناسي و مددكاري و در اين مركز بخش پزشكي (كه در طبقه دوم اداري است) به كار مي‌روند. بعلت كوچك بودن سايت و اينكه با برنامه فيزيكي در نظر گرفته شده، فضاي جداگانه اي براي بخش پزشكي مقدور نبود و در ضمن چون بچه ها براي تشخيص و نگهداري ابتدا به ساختمان اداري برده مي شوند، بهتر است در همان ساختمان (از نظر نداشتن بيماريهاي پوستي و خوني و…) چك بهداشتي شوند.

موارد قابل توجه در طراحي ساختمان اداري:
1- ارتباط آسان ساختمان اداري با ورودي اصلي مجموعه كه از ضروريات طرح محسوب مي شود. بنابراين، ساختمان اداري بايد نزديكترين فضاها به ورودي اصلي مجموعه باشد و دسترسي مناسب پاركينگ و اتومبيل نسبت به آن قرار گيرد.
2- استقلال قسمتهاي اداري- رياست مجموعه- بخش روانشناسي و قسمت پزشكي.
2- ارتباط نزديك نگهباني با بخش اداري.
مهمترين جزء دفاتر اداري، وسائل و تجهيزات آنهاست كه براساس فعاليتي كه در آنها شكل مي گيرد، داراي ابعاد و استانداردهاي متفاوت مي باشند كه در زير به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
ميانگين عمق اين دفاتر را مي توان بين 6-5/4 متر در نظر گرفت.
مساحت كف با در نظر گرفتن ميز به ابعاد 4/1-7/0 متر، بدون وسائل دفتري و محوطه كاري آنها براي يك تايپيست، 7/1 متر مربع، براي كارمند معمولي 3/2 مترمربع، براي كارمند بايگاني 1/1 متر مربع و براي كارمند مواجه شونده با مردم 5/2 مترمربع است، اين در حالي است كه فضاي لازم با در نظر گرفتن وسائل دفتري و محوطه هاي كاري براي منشي 10 مترمربع، براي كارمندان اجراي 6-4 مترمربع، براي هر فرد در اتاق كنفرانس 5/2 مترمربع و براي رئيس قسمت 25-15 مترمربع است.
در مورد مركز مراقبتهاي ويژه كه در طبقه دوم اين ساختمان واقع است، بعلت كوچك بودن سايت و لازم نبودن مركز تخصصي، اين فضا بيشتر به مثابه درمانگاهي است كه مراقبتهاي درماني ارائه مي دهد و فضاهائي چون: بخش روانشناسي (مشاوره- مددكاري) پزشكي- معاينه چشم و مركز پانسمان را شامل مي شود.
ساختمان خوابگاه:
بخش خوابگاهها
كلياتي از ويژگي‌هاي فضاهاي مسكوني:
در مجتمع حاضر، منظور از فضاهاي مسكوني، خانه‌ها يا واحدهاي اقامتي كودكان مي‌باشند كه كاربري اصلي مجتمع را تشكيل مي‌دهند. در اين پروژه، طراحي مسكن مورد نياز از دو جهت مورد توجه واقع شده است:
نخست، از آن جهت كه اين واحدهاي مسكوني مي‌بايد به تبعيت از برنامه‌ريزي زندگي مجتمع، حتي‌الامكان تداعي كننده يك خانه و منزل معمولي باشد، به نحوي كه هر كودك احساس حضور در خانه و خانواده خود را داشته باشد. بنابراين، واحدهاي مسكوني مي‌بايد ويژگيهاي كالبدي خاص خود را دارا باشد.
دوم، از آن نظر كه، مجموعه مسكوني مي‌بايد براي كودكان استفاده كننده احساس بافت مسكوني معمولي را ايجاد كند، نه احساس تكرار و يكنواختي بلوك‌هاي مسكوني تيپ خوابگاه مانند را (از نوع تعاوني‌هاي مسكن و خانه‌هاي سازماني). خصوصيات كليدي فوق، باعث مي‌شود تا به يك اصل بسيار مهم كه امروزه در شهرسازي نوين (به ويژه پس از گذر از دوران مدرن گرايي)، مورد عنايت واقع شده، دقت شود و آن، اصل هويت و نشان‌مندي است. رعايت اين اصل سبب مي‌گردد، تا به پيروي از تجربيات شهرهاي گذشته، گوشه و كنار هر يك از فضاهاي شهري و به ويژه حوزه‌هاي مسكوني، از يكديگر متفاوت گردد و در سايه همين تفاوت‌ها و نشانه‌ها هر فرد (در اينجا هر كودك كانون؛) نسبت به محيط زندگي خود احساس بهتري از تعلق و در نهايت هويت داشته باشد.
در اينجا لازم است تعريف دقيق‌تري از مسكن ارائه شود. مسكني كه تا به حال مطرح بوده هميشه محل جاي دادن و پذيرفتن كانون گرم و پر مهر خانواده بوده است؛ خانواده‌اي كه معمولاً از سرپرست خانواده يعني پدر، مادر و فرزندان تشكيل مي‌شود؛ حتي در برخي از خانواده‌ها پدربزرگ و مادربزرگ خانواده نيز جزء افراد خانواده محسوب مي‌گردند، ولي چيزي كه در اينجا تحت عنوان يك خانواده ارائه مي‌شود، نياز به تعريف جديدي دارد. خانواده از يك مربي به عنوان سرپرست دايم خانواده و نيز تعدادي كودك كه در سنين بين 12 تا 18 مي‌باشند، تشكيل شده است.
با اين مقدمه به مقايسه‌اي هر چند كوتاه و مجمل بين مسكن و خانواده (به مفهوم متعارف در اجتماع) و مسكن خانواده‌هايي كه قرار است با تعريف جديد در كنار هم زندگي كنند، پرداخته مي‌شود تا شايد راه‌گشايي در جهت طراحي مسكن مناسب و خاطره‌انگيز براي اين كودكان باشد.
مسكن در مفهوم لغوي خود به معناي محل سكونت و آرامش براي جمعي به نام خانواده مي‌باشد. مسكن، قالبي است در برگيرنده خانواده.
اين خانواده بسته به روابط عاطفي، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، … و از همه مهمتر فعاليتهايي كه در هر فرهنگ، در يك مسكن به خانواده تعلق مي‌گيرد، قالبهاي متفاوتي به خود گرفته است.
بحث سلسله مراتب، از جمله مهمترين مسائلي است كه در ساخت و ساز شهري هم مانند يك مسكن سنتي به چشم مي‌خورد. محدوديت و حريم كوچه‌ها و

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, كاركردهاي, مناسب, شهري,, تركيب, و, ادغام, آنها, با, فضاهاي, اصلي, مورد, نياز, كودكان, از, نظر, روان, شناسي, ,

تحقیق ترس در کودکان و درمان آن – 19734

کد فایل 19734

عنوان فایل:تحقیق ترس در کودکان و درمان آن

توضیحات بیشتر:

فهرست
عنوان صفحه
1- ترس در کودکان 1
2-ترس از تاریکی 3
3- استفاده بر تقویت کنندها 3
4-پاداش مخصوص 4
5-ترس كودكان 4
6-آیا ترس بی اساس به سطح ورشد کودک اثر دارد 5
7- چگونگی بر خورد با ترس کودکان 6
8- مقابله با ترسهای بی اساس 7
9- روشهای کسب آرامش 8
10- بچه ها از چه چيزهايي مي ترسند؟ 8
11- هراس هاي شبانگاهي 9
12- با ترس مقابله كنيد 10
13-كودك و ترس از هيولا و تاريكي 11
14-بچه اي كه از هيولا مي ترسد 11
15-كودكي كه از تاريكي مي ترسد 12
16- خواب بد 12
17- ترس از شب 14
18-كودك نگران 14
19- ترس و اضطراب در کودکان 17
20- چگونگي بوجود آمدن ترس در كودكان 18
21-ترس های مفيد و ترس هاي مخرب 19
22- روشهای ازميان بردن ترس 20
23- اضطراب و عوامل ايجاد كننده آن 21
24- وسائل دفاعي مقابله با اضطراب 22
25- عواملي كه باعث اضطراب در دانش آموزان مي شود 22
26- اثرات نگراني بر كودكان را مي توان به عوامل زير نسبت داد: 22
27- چرا كودكان از تاريكي مي ترسند؟ 23
28- نتيجه گيري وخلاصه 25
29- منابع 27

ترس در کودکان
برخي كودكان هيچگاه بطور جدي معناي ترس را درك نمي كنند، اما بسياري از آنها با مجموعه اي از تجربه هاي ترسناك در طول زندگي شان روبه رو مي شوند. آنها از افراد غريبه، تاريكي، حيوانات، طوفان، توالت، مكانهاي بسته، مرگ يا هر چيز جديد يا متفاوتي مي ترسند. اين گونه ترسها در برخي سنين يا دوره هايي خاص تشديد مي شوند، مثلاً ترس از زلزله كه در بعضي دوران زندگي كودك رخ مي دهد، بيشتر ناشي از اين است كه كودك احساس مي كند مبادا والدينش را از دست دهد، يا خودش بميرد.
ترس از مرگ، يكي از ترسهاي معمول در كودكان به شمار مي رود و ممكن است به صورت اضطراب شديد از تنها ماندن، ناتواني در به خواب رفتن، يا صحبت هميشگي درباره مرگ تظاهر پيدا كند. در 5 يا 6 سالگي، بيشتر كودكان سئوالاتي درباره مرگ مي پرسند، اما از آنجا كه مفهوم چرخه زندگي را به طور كامل درك نكرده اند، مرگ را مرتبط با پيري مي دانند و خود را در خطر نمي بينند. در 7 سالگي مشكوك مي شوند كه مرگ فقط به پيرمردان و پيرزنان اختصاص ندارد و براي آنها نيز محتمل است. در نتيجه اين سن بيشتر سئوالاتشان درباره بيماري ها و عوارض آنها متمركز مي شود. بيشتر كودكان 9 يا 10 ساله انتظار دارند پاسخ سئوالات خود را به طور دقيق دريافت كنند. ما نبايد واقعيت ها را از فرزندان مان مخفي كنيم؛ حتي واقعيت تلخي چون مرگ را بنابراين وقتي فرزند 4 ساله شما مي پرسد عمه وقتي مرد كجا رفت از پاسخهاي پيچيده خودداري كنيد. پاسخ شما مي تواند براساس و اعتقادات مذهبي استوار باشد. براي نمونه مي توانيد از اين پاسخ ساده استفاده كنيد رفت به دنياي ديگه، پيش خدا از واژه هاي مناسب استفاده كنيد از به كار بردن واژه هايي مانند كشته شدن يا مردن خودداري نكنيد، زيرا كودك معني آنها را درك مي كند. روي زندگي تمركز كنيد. پس از آنكه به كودك اجازه دادي احساس خود را بيان كند و پاسخ سئوالاتش را بگيرد، روي زندگي و زنده بودن تمركز كنيد درباره روشهاي سالم زندگي كه موجب طول عمر مي شود، بحث كنيد. براي مثال، تغذيه صحيح، معاينات پزشكي مرتب، ورزش منظم و غيره. چرخه زندگي را براي كودك شرح دهيد. بهترين راه براي افزايش آگاهي كودك درباره مرگ، درك زندگي است. اگر فرزندتان به سن مناسب رسيده است، اجازه دهيد گياهي را بكارد و مراحل مختلف حيات را مشاهده كند.
با كودكتان درباره بيماري هاي وخيم هم صحبت كنيد: وقتي يكي از نزديكان يا دوستان بيمار است، بزرگترها اغلب كودكان خود را در جريان وضعيت بيمار قرار نمي دهند و مي كوشند در حضور آنها صحبت خاصي پيش نيايد، اما بهتر است با توجه به سن و شخصيت كودك تا حدي آنان را در جريان بگذاريد. اجازه دهيد كودك احساساتش را بيان كند. وقتي فرزند شما از بيماري يا مرگ شخصي خبردار مي شود، احساسات زيادي بروز خواهد داد ممكن است احساس انكار، ناراحتي، نااميدي، تقصير يا ترس داشته باشد. بويژه ممكن است بترسد كه مبادا چنين اتفاقي براي خودش يا كساني كه دوستشان دارد، رخ دهد. بگذاريد درباره احساسش با شما گفتگو كند.
شما نيز به جاي انكار احساساتش به او اطمينان دهيد و از او حمايت كنيد. درباره اين كه كودك را به مراسم تشييع جنازه يا تدفين ببريد، خودتان براساس سن و شخصيت كودك و موقعيت او تصميم بگيريد. بسياري از روان شناسان براين باورند كه حضور توضيح دهيد كه ساير مردم در اين مراسم چگونه عمل مي كنند و او با چه صحنه هايي روبه رو خواهد شد در مراسم تدفين براي كودكان زير 5 تا 6 سال و همين طور براي كودكان بزرگ تري كه حساس هستند، مناسب نيست اگر كودك تمايل دارد كه در اين مراسم شركت نكند، به خواست او احترام بگذاريد و ناراحت نشويد. برنامه هاي اين مراسم را براي كودك تشريح كنيد.

ترس از تاریکی
تقريباً همه كودكان حداقل براي مدتي از تاريكي مي ترسند. اين ترس اغلب 2 تا 3 سالگي ظاهر مي شود. ترس از تاريكي در ميان كودكان متفاوت و در حال تغيير است. يك شب از هيولا و شب ديگر از دزد مي ترسند. معمولاً اطمينان دادن به كودك (هرچند جزيي) مانع تشديد و مزمن شدن ترس مي شود، اما گاهي ترس در كودك باقي مي ماند، در اين صورت پيشنهادهاي زير شما را در غلبه بر مشكل ياري خواهند داد. درباره ترس بحث كنيد. هيچ گاه روي احساساتي مثل ترس، سرپوش نگذاريد، بلكه به آن اعتراف كنيد زيرا به نظر كودك واقعي مي آيد. به او اطمينان دهيد چيزي براي ترسيدن وجود ندارد، اما احساسات او را به عنوان احمقانه يا بچگانه بودن مسخره نكنيد. از كودك بپرسيد در تاريكي از چه چيزي مي ترسد؟ در يك اتاق تاريك كنار او بنشينيد و بخواهيد علت ترس خود را شرح دهد كودك را در برابر ترس مقاوم كنيد: مجموعه اي از بازي ها مي توانند كودك را به تاريكي عادت دهند. به برخي از اين بازي ها توجه كنيد. دنبال بازي، خودتان نقش راهنما را به عهده بگيريد و از كودك بخواهيد شما را دنبال كند. بهتر است با دستتان او را راهنمايي كنيد. ابتدا بازي را در روشنايي انجام دهيد و فقط گاهي وارد تاريكي شويد، اما بتدريج مدت زمان بيشتري را در تاريكي بگذرانيد. اگر كودك خواست جاي خود را با او عوض كنيد.
استفاده بر تقویت کنندها
هرگاه كودك را در غلبه بر ترسش موفق ديديد موفقيت او را تحسين كنيد. يك جدول شجاعت طراحي كنيد. منظور از شجاعت انجام وظيفه محول شده در تاريكي است. (حتي با وجود احساس ترس) بهتر است در مراحل نخست اتاق كاملاً تاريك نباشد. براي مثال يك چراغ قوه به دست كودك بدهيد. براي شب اول 2 دقيقه در تاريكي كافي است، اما هر شب يك دقيقه به اين زمان بيفزاييد. اين كار را تا آنجا ادامه دهيد كه كودك بتواند قبل از به خواب رفتن براحتي در رختخوابش دراز بكشد. در صورت موفقيت كودك يك علامت مثبت در جدول بگذاريد و بگوييد اگر تعداد اين علامت ها براي مثال به 5 برسد، هديه اي خوب به او خواهيد داد.
پاداش مخصوص
وقتي كودك نشان داد ترسش از تاريكي از ميان رفته است او را براي تماشاي فيلم مورد علاقه اش به سينما ببريد. در صورت لزوم اجازه دهيد يكي از اسباب بازيهايش را همراه خود بياورد و يا هرگونه جايزه ديگري كه فكر ميكنيد كودكتان را خيلي خوشحال ميكند به او بدهيد.
ترس كودكان
همه كودكان در چند مقطع سني در زندگيشان دچار ترس و وحشت مي شوند و اين معمولاً يك بخش طبيعي از رشد آنها محسوب مي گردد. اين ترس ها در صورتي غير طبيعي هستند كه به صورت دائمي و به مدت طولاني در كودك باقي بمانند يا ذهن كودك را به طور كامل اشغال كنند، كه اين ترس در تمام فعاليت هاي عادي آنها مداخله داشته و تأثير مي گذارد و اگر كودك نتواند از آن رهايي يابد مبتلا به بيماري تشويش كه همان ترس بي مورد و بي اساس است مي گردد.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق ترس در کودکان و درمان آن,ترس از تاریکی,مقابله با ترسهای بی اساس,با ترس مقابله كنيد ,چرا كودكان از تاريكي مي ترسند؟

تحقیق ر« هوش » – 19731

کد فایل 19731

عنوان فایل:تحقیق ر« هوش »

توضیحات بیشتر:

« هوش »

موضوع تحقيق :
بررسي اثر مهد كودك بر هوش دانش آموزان پاية اول ( دختر و پسر )

عنوان صفحه
فهوم هوش
هوش كلي
جنبه هاي مورد توجه روان شناسان
تعاريف هوش
ويژگيهاي هوش
ويژگيهاي عمومي هوش
انواع هوش
نظريه هاي معاصر هوش
نظريه هاي عاملي
نظريه هاي دو عاملي اسپيرمن
نظريه چند عاملي ترستون
تحليل عوامل ترستون
مدلهاي سلسله مراتبي ورنون
نظرية كتل
نظريه دو سطحي جنسن
نظريه هاي فرايند مداري هوش
عنوان صفحه
نظرية شناختي پياژه
نظريه باز نمايي برونر
رويكرد و يا ديدگاه مؤلفه اي
جدول مولفه هاي هوش استبرنبرگ
يك توانايي يا چند توانايي
نظريه هوش گليفورد
هوش و وراثت
خويشاوندي نسبي و هوش
تأثيرات فرهنگي در رشد كودك
تأثير طبقه اجتماعي
پايگاه اجتماعي و اقتصادي
هوش
تفاوتهاي جنسيتي در عملكرد هوش
آيا بهرة هوش ثابت است ؟
انواع تيز هوش و طبقه بندي تيز هوشان
ويژگيهاي تيز هوشان
همبستگي هوش و حجم مغز
عنوان صفحه
نكات ضروري در مورد بهداشت و روان كودكان
تاريخچة پيدايش مقياس اندازه گيري هوش
آزمونهاي هوش .
آزمون هوش استانفورد – بينه ( فردي )‌
مقياس جديد استنفوردبينه
مقياس هوش وكسلر
آزمونهاي گروهي هوش
آزمونهاي چند بعدي هوش
آزمونهاي ريون
طبقه بندي آزمونهاي هوش بر حسب گروههاي سني
ب : مهد كودك
تأثيركودكستان در رفتار اجتماعي كودك
تأثير كودكستان در رشد مفاهيم ذهني اطفال
رفتار اجتماعي در سنين بيش از مدرسه
واكنشهاي عاطفي متقابل اجتماعي

« مفهوم هوش » (1)
در طول دهه هاي گذشته تغيير بسياري كرده است و برطبق ديدگاههاي غالب و ارزشهاي رايج روز در هر دوره ، تعيين شده است و ابزاري كه براي اندازه گيري آن بكار رفته مي رود همچنان در حال تغيير خواهد بود . هوش جنبه اي ازجنبه هاي گوناگون تفاوتهاي فردي است كه هنوز درچارچوب كامل قرار نگرفته است ، از جمله‌هاي ويژگيهاي فردي فرآيندهاي ذهني هستند كه مشاهده مستقيم اين تفاوت در آنها بسيار دشوار و گاهي غير ممكن است و لذا ما فقط از روي اعمال كه اشخاص انجام مي دهند ، قادر هستيم كه به نيروهاي ذهني آنها پي ببريم ، مثلاً : كودكي كه مسائل را زودتر ياد مي گيرد كودك با هوش ناميده مي شود ، ولي كودك كه نمي تواند به آن سرعت فرا گيرد وقتي مهارتهاي ساده را هم به زحمت مي آموزد ، از لحاظ توانائيهاي ذهني داراي هوش ضعيف است بدين معني كه هر دو كودك استعداد ذهني دارند ولي اين استعداد در اوّلي بيشتر از دوّمي است . ( اسدي ، 74 )
هوش بر خلاف تصور عامه يك جوهر يا ملكه نيست بلكه متضمن اعمال واكنشهاي ذهني پيچيده اي است كه در رفتار فرد ظاهر مي شود . از همين روست كه از هوش به خودي خود نمي توان تعريف جامعي ارائه دارد و سعي در تعريف ارائه هر تعريف مجددي از هوش ، نتيجه اش نامفهوم يا حداقل نارسا بودن تعريف است . لذا بسياري از روان شناسان ، روش غير مستقيم پيش گرفته و مثلاً از توضيح تفاوت ميان هوش و عادت ، هوش وغريزه ، هوش و استعداد براي نشان دادن و جوه افتراقي آنها ، استفاده كرد ، و به تعريف معنا.ي آن نزديك مي شود و آن گاه اين تعاريف كامل نشده را در هم ادغام كرده و با شناخت مجموعة ، اين فعاليت ، به تصور كلي و مفهوم هوش نامحدودي نزديك مي شوند . شناختي كه تنها از طريق تظاهراتش در رفتار ميسر مي شود .(اسدي ، 74 )
هوش معمولاً در فهرست ويژگيهاي فرد آمده و از جمله خصائص كم و بيش ثابت رفتار بشمار مي رود . توصيف و اندازه گيري هوش قسمت عمدة وقت روانشناسان را به خود اختصاص داده است .
مطالعات آنان در اين زمينه ارزش علمي و نظري دارد . ارزش علمي عبارت است از پي بردن به ميزان كارآمدي افراد و تعيين اينكه ايشان تا چه حدودي و درچه قسمتهايي مي توانند مفيد واقع شده و موفقيت بدست آورند و ارزش نظري تحقيقات روانشناسان در مورد هوش اين است كه مي توانند شناخت انسان را در مورد خودش بيشتر كنند و تا حدي موجب ارضاي كنجكاوي او شوند ( آستانبوس ، 74 )
وقتي ما از هوش انسان مي گوئيم در واقع به رفتار و كردار او در موارد مختلف ، كه از وضعيت هوش او حكايت مي كند توجه داريم . ( آستانبوس 74 )

هوش كلي :
هوش يعني سازگاري فعال ، سازگاري آگاهانه در معناي وسيع كلمه ، نه سازگاري
منفعل. به عبارت ديگر هوش يعني ايجاد اصلاحات در محيطي كه خود با آن سازگار مي شود . وقتي فرد هوش خود را بكار مي گيرد كه با موقعيتهاي نسبتاً جديد و تازه باشد سازگار شود. ( مومنين ، 74 )
مي توان هوش كلي را بصورت زير تعريف كرد :
توانايي سازگاري آگاهانه و فعال با موقعيتهاي تازه يا نسبتاً تازه اي كه خود با آن روبرو مي شود . از آنجائيكه اين موقعيتها ماهيت و پيچيدگي بسيار متغيري دارند بنابراين مي توان پيش بيني كرد كه انواع هوش نيز بايد همان تنوع و پيچيدگي موقعيتها را داشته باشد ، زيرا به كمك انواع سازگاريها و به كمك انواع آزمونهايي كه براي ما ارزشيايي عيني اين سازگاريها ساخته مي شود ، تعريف مي گردند . ( مومنين ، 74 )

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, ر«, هوش, »,

تحقیق در مورد نظریه های گرسنگی و تشنگی – 19730

کد فایل 19730

عنوان فایل:تحقیق در مورد نظریه های گرسنگی و تشنگی

توضیحات بیشتر:

به نام خدا
نظريه‌ي ليپواستاتيك
گرسنگي مي تواند با كاهش سطوح گلوكز ايجاد مي گردد. اين ماده يكي از مواد اصلي غذايي است (موادي كه باعث تغذيه و قوت مي شود) اما اين مواد دو نوع مي‌باشند، ليپيدها يا اسيدهاي چربي، و اسيدهاي آمينه. برطبق فرضيه‌ي ليپواستاتيك (براي مثال نيسبت 1972)، رفتار خوردن زماني حاصل مي شود كه هيپوتالاموس اطلاعاتي را درباره‌ي پايين بودن سطوح ليپيدها يا چربي دريافت مي كند.
اين گيرنده ها در كجا قرار دارند كه سطح پايين چربي ها يا ليپيدها را مشخص مي‌سازند؟ ريتر و تيلور (1990) دريافتند با قطع شدن عصب واك (عصبي كه اطلاعات را از شكم به مغز مي رساند) وارد حفره‌ي شكمي مي شود، فقدان اسيدهاي چربي بوجود مي آيد گرسنگي ايجاد مي شود. اين مساله پيشنهاد مي كند گيرنده هاي حساس به چربي در داخل حفره‌ي شكمي يا نزديك به آن وجود دارد.
ارزيابي
محروم ماندن از ليپيدها (محروميت از سلولهاي چربي) باعث گرسنگي مي شود، به خصوص زمانيكه با كمبود گلوكز (محروميت سلولهاي گلوكز) همراه باشد. فريدمن، توردف و راميرز (1986) به موشها دوزهاي متعادلي از مواد شيميايي دادند كه هم محروميت چربي و هم محروميت گلوكزي را ايجاد مي نمود. هنگامي كه هر دو ماده‌ي شيميايي به موش‌ها داده شد، افزايش چشمگيري در غذا خوردن آنها مورد مشاهده قرار گرفت، اما هنگاميكه تنها يك ماده‌ي شيميايي به كار رفت، اثرات كمتري نشان داده شد. اين موضوع پيشنهاد مي كند كه بايد كنترل پيچيده اي بر ايجاد و آغاز رفتار خوردن حاكم باشد.
توقف خوردن
تا اينجا بر همه‌ي دلايلي كه رفتار خوردن را بر مي انگيزند تمركز نموديم. اما چرا ما از خوردن باز مي ايستيم؟ فشارهاي اجتماعي متعددي براي حجم وعده هاي غذايي معين وجود دارد اما، فرآيندهاي فيزيولوژيك ديگري هم بر اين امر دخيل است. دوتش و گنزالز (1980) دريافتند كه شكم نيز نقش مهمي ايفا مي كند. آنها با استفاده از عمل جراحي در موشها وسيله اي را با قابليت باد شدن قرار دادند كه مي توانست از نگهداري غذا در شكم جلوگيري كند. هنگامي كه 5 ميلي ليتر از محتويات شكم به طور مصنوعي خارج مي شد، موشها تقريباً به طور دقيق 5 ميلي ليتر از رژيم مايع غذايي را براي جبران آنچه كه از دست داده بودند مصرف مي كردند.
شواهد قوي ديگري نيز وجود دارد مبني بر اينكه دستگاه معدي- روده اي نيز در اين امر سهيم مي باشد. گيرنده هاي دستگاه معدي- روده اي با آزادسازي پپتيدها به غذاهاي بلعيده شده پاسخ مي دهند. بسياري از اين پپتيدها علائم سيري را به مغز مي‌فرستند كه منجر به توقف خوردن مي شود. شواهد مربوطي توسط گيبز، يانگ و اسميت (1973) گزارش شد. آنها پپتيد كوله سيستوكنين را به موشهاي گرسنه تزريق نمودند و متوجه شدند كه اين امر منجر به كاهش خوردن مي شود. يافته هاي مشابهي براي ساير پپتيدهاي مختلفي نيز بدست آمد.
ارزيابي‌نظريه‌هاي‌هوموستاتيك‌

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, نظریه, های, گرسنگی, و, تشنگی

تحقیق اختلالات افسردگی – 19727

کد فایل 19727

عنوان فایل:تحقیق اختلالات افسردگی

توضیحات بیشتر:

عنوان:
اختلالات افسردگی

فصل اول
مقدمه:
از ميان اختلالات رواني شايد بتوان گفت كه افسردگي يكي از شايعترين اختلالات جوامع امروزي مي‌باشد كه انسانهاي زيادي از آن رنج مي‌برند هر انساني ممكن است در دوره اي از زندگي خود آن را تجربه كند طوري كه امروزه آن را سرماخوردگي رواني مي‌نامند . اختلالاتي كه اين بيماري در زندگي روزمره ايجاد مي‌كند بر كسي پوشيده نيست. گستره بيماري طوري مي‌باشد كه تمام حيطه هاي كاركردي شغلي ، خانوادگي و اجتماعي را مختل مي‌كند. تا اواسط قرن حاضر اطلاعات اندكي در رابطه با افسردگي در دسترس بود و تحقيقات محدودي در جهت شناسايي آن به عمل آمده بود و تبيين و توصيف آن همواره در چهارچوب پزشكي و مدل تك‌عاملي صورت مي‌گرفت. اما امروزه شاهد تغييراتي در نحوه نگرش به اين بيماري از لحاظ سبب شناسي ، سير شكل گيري و درمان آن هستيم نتيجه اين تغيرات دگرگونيهاي مختلفي بود كه عمدتاً در عرصه روان شناسي مرضي، روان شناسي تجربي و روان شناسي شناختي پديد آمد و به دنبال همين دگرگوني ها بود كه نظريه پردازان به بررسي ابعاد اين بيماري پرداختند و مكاتب مختلف و درمان هاي متعددي شكل گرفت . از بين اين مكاتب روانشناسي شايد بتوان گفت كه مكتب شناختي پيشرفت قابل ملاحظه‌اي را در سبب شناسي و درمان اختلالات خلقي داشته است اخيراً افسردگي به عنوان يك اختلال شناختي مطرح شده است همچنين برخي از نظريه پردازان اعتقاد دارند كه بهتر است علايم مرضي افسردگي را به حساب اسنادهاي علي كه درباره حوادث زندگي توسط بيماران افسرده ارائه مي‌شود،‌ گذاشته شود. نظريه درماندگي آموخته شده يكي از نظريات نسبتاً جديدي است كه در اين زمينه به تحقيقات روان شناختي وسيعي ميدان داده است اين نظريه حوزه رفتاري ـ شناختي را به هم ربط مي‌دهد به عقيده سليگمن درماندگي آموخته شده در انسان ها مي‌تواند به صورت افسردگي تجربه شود و اين هنگامي‌است كه شخص بر اين باور باشد كه كنترلي بر مسير رويدادهاي زندگي ندارد. در همين راستا تحقيقات نشان داد كه انسان ها
در ارتباط با نتايج پاسخ هايشان داراي سبك اسنادي مي‌شوند و اين شيوه تبيين در پيش‌بيني‌هاي آنها از حوادث آتي موثر است . سليگمن و همكارانش اسنادها را در سه بعد بيروني ـ دروني، كلي ـ اختصاصي و پايدار ـ ناپايدار طبقه بندي كردند و معتقدند كه سبك اسناد چهار اصل دارد و فرض بر اين است كه براي وقوع افسردگي وجود هر چهار اصل لازم است، كه عبارتند از:
1ـ انتظار شيوع حوادث بسيار ناگوار يا انتظار وقوع حوادث بسيار مطلوب.
2ـ ناتواني در كنترل نتايج مرتبط با اين حوادث
3ـ برخورداري از يك سبك اسنادي ناجور (نسبت دادن رويدادهاي منفي به علل دروني، پايدار و كلي و رويدادهاي مثبت به علل بيروني، ناپايدار و اختصاصي).
4ـ هر قدر اطمينان درباره حالت ناگوار مورد انتظار و غير قابل كنترل بودن رويداد بيشتر باشد نارسايي هاي شناختي، انگيزشي ، نيرومندتر خواهند بود و هر قدر رويداد غير قابل كنترل براي فرد اهميت بيشتري داشته باشد، اختلال عاطفي و كاهش عزت نفس بيشتر خواهد بود.
علايق محققان بيشتر بر روي اصل سوم متمركز شده است . طبق اين اصل برخوداري از يك سبك اسنادي ناجور فرد را مستعد مي‌سازد تا در برابر رويدادهاي ناخوشايند يا عدم وقوع رويدادهاي خوشايند افسردگي نشان دهد (نظري، 1372).

بيان مسئله
امروزه انديشمندان سبك هاي يادگيري را مترادف با سبك هاي تفكر يا سبك‌هاي شناختي مي‌دانند . معتقدند سبك هاي شناختي آن دسته از ويژگي هاي فردي را شامل مي‌شود كه در نحوة پاسخ‌دهي و عملكرد در موقعيت هاي مختلف اثر مي‌گذارد و به نوعي قالب فكري ضروري فرد را مشخص مي‌كند . اين مفهوم روان شناختي روي جنبه‌هاي دروني و شخصيت تمركز مي‌يابد سبك هاي شناختي درون همه تجارب انسان از جمله فرايندهاي شناختي ، اجتماعي و عملكرد بين فردي جاي گرفته است همچنين سبك هاي شناختي با تفاوت اساسي در انتظارات شخص از زندگي، ارتباط با يكديگر و روشي كه در حل مسائل بكار مي‌گيرد ارتباط دارد. كلب چهار الگوي شناختي تفكر را مشخص مي‌كند . همگرايي، واگرايي ،‌انطباق دهنده و جذب كنندة هر فردي در زندگي روزمره خود از يكي از اين چهار روش بيشتر استفاده مي‌كند . شكل گيري اين الگوهاي فكري در هر فردي بستگي كامل به نحوه تجارب فردي او در زمان رشدش دارد. هنگامي‌كه محيط كودكي فرد سرشار از محرك هاي مختلف باشد، فرد هر روزه براي مقابله با آن‌ها احتياج به ارزيابي هاي مختلف دارد. اين فرد بايد اطلاعات زيادي را از محيط بگيرد و محيط هم اطلاعات زيادي از او مي‌خواهد بنابراين اين گونه محيط فرد را وامي‌دارد كه بيشتر رويدادها را مورد تجسس قرار دهد و جنبه هاي مختلف يك پديده را ببيند . اين افراد به نسبت كساني كه در يك محيط كم محركي زندگي كرده اند به آشكارا داراي تفاوت در الگوي فكري خودشان مي‌شوند فردي كه تجارب زيادي داشته به تدريج داراي يك الگوي فكري واگرا مي‌شود فرد ياد مي‌گيرد كه حوادث را از جنبه ها و موقعيت هاي مختلف مورد بررسي قرار دهد. و به جاي قانع شدن به يك علت به چندين علت در مورد يك رويداد بينديشد پس چنين فردي دامنه فعاليت هاي خودش را گسترش مي‌دهد. رويدادهاي مختلفي را تجربه مي‌كند سعي مي‌كند با همه آنها كنارآيد و ازهر كدام استفاده هاي خاص خودش را ببرد. درمقابل كسي

كه در يك محيط كم محرك زندگي كرده است يا در جريان رشد خود شكست هاي مختلفي داشته است به تدريج از الگوهاي فكري همگرا استفاده مي‌كند اين افراد در برابر يادگيري هاي جديد غير هيجاني مي‌شوند . كمتر دوست دارند كه با تجربه هاي جديد روبرو شوند و معمولاً براي هر حادثه يك يا دو دليل را بيشتر بيان نمي‌كنند علاقه هاي محدودي دارند بيشتر از استدلال هاي قياسي استفاده مي‌كنند در مواقعي كه تنها يك پاسخ درست وجود دارد خوب عمل مي‌كنند. بنابراين اين گونه افراد خيلي زود تر امكان دارد منفعل و درمانده شوند. اين افراد هنگامي‌كه در يك موقعيت شكست مي‌خورند به جاي انديشيدن دربارة‌جنبه هاي مختلف يك حادثه به يك بعد آن بيشتر توجه نمي‌كنند و آن را معمولاً دروني تر و پايدار مي‌يابند كمتر از خلاقيت خود استفاده مي‌كنند و معمولاً پاسخ هاي كمتري هم براي رهايي از واقعه يا حوادث بد كه در زندگي شان رخ مي‌دهد دارند ( البته بايد توجه داشت كه اين الگو لزوماً جنبه منفي ندارد. افراد با اين الگو الگو مي‌توانند در جنبه‌هاي مختلف اجتماعي افرادي خلاق و كارآمد باشند و همچنان كه امروز آن را شاهديم) هنگامي‌كه فرد شكست هاي پي در پي را تجربه كند بعد از مدتي فرد به جاي تفكر خلاقانه در مورد شكست ها به يك ارزيابي منفي از خود و موقعيت و يا حتي جهان پيرامون مي‌رسد و حتي چنان درمانده مي‌شود كه از دست زدن به هر عملي به علت احتمال شكست مي‌هراسد. الگوي درماندگي آموخته شده نيز براي اولين بار از اين تفكر نشات گرفت.
در حاليكه امروزه اين مفهوم چنان گسترش پيدا كرده است كه به بررسي پيچيده ترين عملكردهاي انسان يعني شناخت مي‌پردازد. به عقيده سليگمن درماندگي آموخته شده در انسانها به صورت افسردگي تجربه مي‌شود و اين هنگامي‌است كه شخص بر اين باور باشد كه كنترلي بر مسير رويدادهاي زندگي ندارد.
اين رويكرد بعد از تجديد نظر شدن توسط سليگمن و همكارانش عامل مهم در افسردگي افراد را نحوة تبيين هاي افراد از حوادث مي‌دانند.
حال سوال اين است كه آيا سبك تبيين خاص مي‌تواند منجر به بروز اختلال شود؟ يا چگونگي تبيين وقايع و حوادث توسط انسان در سوق دادن او به سمت اختلال افسردگي نقش دارد يا خير؟
آنها اعتقاد دارند هنگامي‌كه فردي با يك رويداد مواجه مي‌شود سبك‌هاي اسنادي او در سه بعد دروني‌ـ بيروني ،‌كلي ـ اختصاصي و پايدار ـ ناپايدار شكل مي‌گيرد و اشخاص افسرده معمولاً براي حوادث بد از تبيين هاي دروني ـ كلي و پايدار استفاده مي‌كنند. اين عامل باعث مي‌شود كه اشخاص به اين احساس برسند كه كنترلي بر محيط ندارند و پاسخ هايشان مستقل از حوادث است و بعدها به ناتواني تصوري از اين كه كاري از آنها ساخته نيست برسند و اين عامل مهمي‌در كاهش عزت نفس و به تبع‌آن شكل گيري افسردگي مي‌باشد.
پژوهش حاضر مي‌خواهد به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا برداشتي كه دانشجويان افسرده از وقايع دارند و به تبع آن پيش بيني و انتظارات آنها با دانشجويان عادي متفاوت است؟ آيا سبك اسنادي ناجور در دانشجويان با افسردگي در ارتباط است يا نه؟ نهايتاً اين كه چه تفاوتي بين سبك اسنادي و سبك هاي تفكر دانشجويان

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, اختلالات, افسردگی

تحقیق زمينه‌هاي رواني اعتياد پيشگيري و درمان – 19726

کد فایل 19726

عنوان فایل:تحقیق زمينه‌هاي رواني اعتياد پيشگيري و درمان

توضیحات بیشتر:

زمينه‌هاي رواني اعتياد
پيشگيري و درمان

فهرست مطالب صفحه
مقدمه 3
تعريف اعتياد 4
وابستگي جسماني و رواني به دارو 4
مواد مخدر و انواع آن 5
شخصيت فرد معتاد به مواد مخدر 6
ويژگيهاي شخصيتي مشترك معتادان 6
اعتياد در نتيجه بيماري رواني است يا اعتياد موجب ضعف روحي و رواني
مي‌گردد 7
عوامل اعتياد 8
زمينه‌هاي رواني اعتياد 9
اقدامات پيشگيري 10
مبارزه با اعتياد 10
روان درماني معتادين 12
كتابنامه 14

زمينه هاي رواني اعتياد

مقدمه
گرايش به مواد تحريك كننده و تسكين دهنده در تمامي طول تاريخ و در بين جوامع مختلف وجود داشته است در جوامع امروز مصرف مواد مخدر به مثابه يكي از غم انگيزترين تراژديها ابعاد زيستي، رواني و اجتماعي، زندگي بسياري از انسانها را متأثر مي سازد. اين معضل ديرين دامنگير اكثريت قريب به اتفاق كشورها است و تقريباً در كليه جوامع به طور روز افزون قرباني مي گيرد، آمارهاي منتشره توسط سازمان بهداشت،‌كميته كنترل مواد مخدر جهاني و سازمان يونسكو حاكي از افزايش فزاينده مصرف اين مواد در سطح دنيا مي باشد و تفاوت بين كشورها در الگوي مصرفي و رده هاي سني آنها مي باشد مصرف طولاني مدت مواد مخدر با ايجاد اعتياد نه تنها تأثير سوء در وضعيت اقتصادي و اجتماعي شخص مصرف كننده يا معتاد مي گذارد بلكه در تفاهم خانوادگي نيز نقش تعيين كننده اي را ايفا مي كند. از اين رو آگاهي از دلايل سوء مصرف مواد به عنوان اولين قدم پيشگيري مطرح مي شود. لذا فعاليتي گسترده و فراگيردر همة ابعاد اجتماعي ، اقتصادي، فرهنگي ، آموزشي و … ضروري است، به عبارتي علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد. (يونسكو / ترجمه محسن دهقاني ، 1372)
اعتياد مسئله اي است با ابعاد اجتماعي ، سياسي ، رواني پزشكي و حقوقي، بر حسب تخصص خود بيشتر به ابعاد رواني – پزشكي آن مي پردازيم و اين به معناي اهميت كمتر جنبه هاي ديگر اعتياد نمي باشد. (محمد علي سجاد، فربد ندايي 1365)

تعريف اعتياد
واژه اعتياد از نظر لغوي يعني عادت كردن و احساس نياز است. امروزه در منابع علمي بيشتر از واژه وابستگي به دارو (Drug Dependency) استفاده مي شود كه از سال 1964 ميلادي توسط سازمان بهداشت جهاني جايگزين واژه اعتياد شده است. وابستگي به يك ماده جنبه هاي رواني، جسمي و رفتاري را شامل مي شود. هنگام وابستگي به يك ماده، فرد ميل شديد و اجتناب ناپذيري براي مصرف پيدا مي كند. در اثر عدم مصرف دارو به خماري، دردهاي جسماني و حالات ناشي از عدم تأمين دچار مي شود و در اثر دستيابي و مصرف دارو، احساس آرامش و لذت مي نمايد در نتيجه براي برآورده ساختن اين نياز به انجام رفتارهايي ناگزير مي شود كه زندگي فردي، خانوادگي، شغلي و اجتماعي وي را دچار اختلال مي سازد بنابراين تعريف الكل و سيگار هم در رديف مواد مخدر محسوب مي شوند گرچه همه مواد اعتياد زا، مخدر نيستند. اما مواد مخدر، مهمترين گروه داروهاي اعتياد آور را شامل مي شوند مواد مخدر و غير مخدري كه اعتياد آورند جزو انواع داروها (DRUGS) طبقه بندي مي شوند.

وابستگي جسماني و رواني به دارو
وابستگي به دارو حالت جسمي و رواني در اثر رابطه متقابل موجود زنده و دارو است و ويژگي آن ايجاد عكس العمل هايي است كه به شكل رفتارهاي خاص و واكنشهاي ويژه مانند احساس اجبار به مصرف دارو و بصورت دائم يا دوره اي مي باشد.
وابستگي دارويي داراي جنبه جسماني و رواني است و حالتي است كه فرد پس از مصرف آن احساس رضايت مي كند و توأم با آن كشش و تمايل براي مصرف دوباره دارو براي كسب لذت و جلوگيري از ناراحتي مي‌نمايد. مهمترين عامل مصرف مواد اعتياد آور وابستگي رواني است. وابستگي جسماني در اثر تطابق بدن شخص با دارو است كه در اثر استعمال پيوسته آن بوجود مي آيد، در حقيقت بدن فرد به دارو عادت پيدا مي كند و عدم استعمال دارو منجر به اختلالات شديد جسماني مي شود وابستگي جسماني عامل مهمي در تشديد وابستگي رواني به مصرف مواد و يا بازگشت به مصرف مواد پس از ترك اعتياد مي باشد.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, زمينه‌هاي, رواني, اعتياد, پيشگيري, و, درمان