روان

پاورپوینت در مورد مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان – 27941

کد فایل 27941

عنوان فایل:پاورپوینت در مورد مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان

توضیحات بیشتر:

نوع فایل : .ppt ( قابل ويرايش و آماده پرينت )

تعداد اسلاید : 34 اسلاید

قسمتی از متن .ppt :

مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان

افسردگی

اختلال اضطراب فراگیر ( GAD)

اختلال پانیک

اختلال وسواسی- جبری ( OCD)

علاوه بر موارد فوق، مداخله ای نیز برای ارزیابی خطر خودکشی و مدیریت شرایط بحرانی در نظام مراقبت های بهداشتی اولیه طراحی شده است.

مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان

اختلالات شایع روانپزشکی

اختلالات رفتاری و نا بهنجاری های اجتماعی

اعتیاد

مشکلات خانوادگی (روابط بین فردی و خانوادگی)

آسیب های اجتماعی (طلاق،مرگ و میر، حوادث طبیعی و غیر طبیعی،خشونت های اجتماعی و خانوادگی و…..)

مشکلات تحصیلی ، شغلی

مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان

ساختار جلسات:

جلسات مبتنی بر ارزیابی اولیه مراجع و کسب شرح حال، آموزش های روانشناختی، آموزش تکنیک های آرام سازی و مهارت آموزی خواهد بود که توسط کارشناسان سلامت روان ارائه می گردد.

مدت زمان هر جلسه 30 دقیقه در نظر گرفته شده است.

تعداد جلسات یک بار در هفته می باشد.

مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان

مفاهیم کلیدی:

پاورپوینت در مورد مشکلات روانشناختی و مداخلات کارشناس سلامت روان ,پاورپوینت ,در, مورد, مشکلات, روانشناختی ,و ,مداخلات ,کارشناس ,سلامت, روان ,

پاورپوینت فصل سوم 3 کتاب نظریه های شخصیت شولتز (کارل یونگ: روان شناسی تحلیلی) – 29343

کد فایل 29343

عنوان فایل:پاورپوینت فصل سوم 3 کتاب نظریه های شخصیت شولتز (کارل یونگ: روان شناسی تحلیلی)

توضیحات بیشتر:

پاورپوینت فصل سوم 3 کتاب نظریه های شخصیت (کارل یونگ: روان شناسی تحلیلی) نوشته دوان پی شولتز و سیدنی الن شولتز ترجمه یحیی سید محمدی در قالب pptx و در حجم 46 اسلاید:

بخشی از متن:
زیگموند فروید، را به عنوان وارث معنوی خود تعیین کرد.یونگ تبیین جدید ومبسوطی را از ماهیت انسان به بار آورد که کاملاً بی شباهت به تبیین های دیگر بود وآن را روانشناسی تحلیلی نامید.

اولین نکته ای که یونگ درباره ی آن با فروید مخالفت کرد، نقش جنسیت بود.یونگ تعریف فروید از لیبیدو را گسترش داد و آن را به صورت انرژی روانی کلی‌تر که مسائل جنسی را شامل می‌شود ولی محدود به آن نیست ،تعریف مجدد کرد.
دومین زمینه ی اختلاف عمده، به جهت نیروهایی که بر شخصیت تاثیر می‌گذارند مربوط می‌شود. در حالی که فروید انسان ها را زندانیان یا قربانیان رویدادهای گذشته می‌دانست،یونگ معتقد بود که ما علاوه بر گذشته ،به وسیله ی آینده‌مان شکل می گیریم. مانه تنها تحت تاثیر آنچه در کودکی برایمان اتفاق افتاده است قرار داریم، بلکه همچنین آنچه را که دوست داریم در آینده انجام دهیم بر ما اثر می گذارد.

*توجه*
برای دریافت پاورپوینت کل کتاب روی لینک زیر کلیک کنید

 برای دریافت دیکر فصل های کتاب روی لینک زیر کلیک کنید

مفاهیم کلیدی:

نظریه های شخصیت شولتز,خلاصه کتاب نظریه های شخصیت,شولتز,دوان پی شولز,سیدنی الن شولتز,یحیی سید محمدی,نظریه های شخصیت دوان شولتز pdf,خلاصه نظریه های شخصیت شولتز,پاورپوینت نظریه شخصیت شولتز,ppt نظریه های شخصیت شولتز,خلاصه کتاب,کارل یونگ,روان

تاثیرات مواد روان گردان بر جوانان – 18075

کد فایل 18075

عنوان فایل:تاثیرات مواد روان گردان بر جوانان

توضیحات بیشتر:

آخر اتوبان اعتياد بن بست است/
معتادان(مواد مخدر یا قرص های روان گردان)در ايران در اتوباني سير مي‌كنند كه گر چه در ميانه‌هاي آن دوربرگردانهايي براي بازگشت به زندگي سالم وجود دارد اما گويي آنان اين مسيرهاي بازگشت را نمي‌بينند و تخت گاز به سمت انتهاي اين اتوبان پيش مي‌روند، اتوباني دوبانده كه انتهاي آن چيزي جز بن بست مرگ نيست.
جامعه شناسی انحرافات : قرصهای اکستاسی
مقدمه:
آنچه که از جمع‌بندی تعاریف متعدد کجرفتاری برمی‌آید این است که به طورکلی رفتار انحرافی رفتاری است که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم قوانین و هنجارها را نقض‌کند که شامل هرنوع قوانین رسمی و نوشته شده و هنجارهای اخلاقی جامعه می‌شود.
طبق این تعریف مصرف قرصهای اکستاسی را می‌توان از انواع رفتارهای انحرافی برشمرد .
اکستاسی مخدر جدیدی است که به دنبال مصرف آن شعور ، آگاهی و روان فرد مختل شده ، آستانه تحریک پذیری روانی او را پائین می‌آورد و بر قدرت سنجش واقعیت اثرمی‌گذارد و فرد را مستعد جنون می‌کند .
ایجاد اعتماد به نفس بالا و شهامت و همچنین رفع ممنوعیتهای اخلاقی در فرد که از نتایج مصرف این داروهای توهم‌‌زا است فرد می‌تواند منشأ رفتارهای پرخطر و انحرافی بسیارزیادی در مصرف کنندگان آن باشد .
برای مثال مصرف این دارو با ایجاد بی‌پروایی ، رفتارهای جنسی محافظت نشده و مکرر به دنبال خواهد داشت و در نتیجه ارتباط نزدیکی میان مصرف این مواد روان‌گردان و ابتلا به ایدز و همچنین بیماریهای مقاربتی می‌توان یافت .
از طرف دیگر طبق آمار 92درصد مصرف کنندگان اکستاسی بعدها به مواد دیگری مانند ماری‌جوانا ، آنفتامین ، کوکائین و هروئین روی آورده‌اند .
گرایش به این ماده مخدر خصوصاً سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است که در صورت ادامه این روند آثار جبران ناپذیری در جامعه باقی خواهد گذاشت به همین دلیل بسیاری از کشورها مبارزه جدی با این ماده خطرناک را آغاز کرده‌اند .
برای مثال در کشورهای آمریکا و انگلستان مبارزات جدی با این پدیده آغاز شده مشاهده آن مداخلات جدی پلیس و مراجع قانونی را به همراه دارد .
به طور کلی در تمام کشورهای عضو سازمان ملل از جمله ایران مصرف مواد روان گردان جرم است و هرچند در قانون مبارزه با مواد مخدر ایران نامی از اکستاسی نیست اما مصرف آن غیرقانونی است و در صورت دستگیری فرد مصرف کننده یا توزیع کننده آنها این فرد به دادگاه انقلاب ارجاع می‌شود و در این موارد حکم تعزیر صادر می‌شود .
با وجود با توجه به رشد بی‌رویه این ماده خطرناک در جامعه ما فعالیتهای انجام شده برای مبارزه با آن ناکافی به نظر می‌رسد به ویژه اینکه به دلیل عدم اطلاع رسانی صحیح در این زمینه عموم جامعه اطلاعات درست و کاملی از این پدیده ندارند . و این عدم آگاهی صحیح مهمترین عواملی است که باعث می‌شود تبلیغات کاذب فروشندگان این مواد منجر به گرایش جوانان به آن شود .
در این پژوهش به دلایل زیادی از جمله نبود کتاب و متن معتبر و قابل استناد ، کمبود آگاهی عمومی و اطلاعات خام در این زمینه ، همچنین پنهان بودن این اعتیاد و عدم قابلیت شناسایی معتادین آن و همچنین عدم توانایی و دانش کافی محقق امکان پرداخت علمی به این مسئله وجود نداشت . در این تحقیق تنها از مقالات و اطلاعات مختصر و نه چندان قابل استناد موجود در منابع اینترنتی و همچنین تعداد محدودی پرسشنامه استفاده شده است .
با توجه به همه این مسائل د راین تحقیق صرفاً تلاش در جهت جمع‌آوری اطلاعات زمینه و پایه‌ای بوده است تا شاید بتواند راهگشای تحقیقات وسیعتری در این زمینه باشد.
اکستاسی چیست؟
MDMA یا 3 و 4 متیلن‌دی‌اکسی‌مت‌آمفتامین که به نامهای اکستاسی ، اکستازی ، XTC ، E , X هم معروف است نوعی جدیدی از مواد مخدر است که به دلیل ایجاد احساس نشاط فراوان امروز در میان محافل جوانان جذابیتی خاص پیدا کرده است این مواد توهم‌زا که در اشکال متنوع داروئی عرضه می‌شود بر مغز اثر گذاشته و تصاویر آن را مخلوط می‌کند.
اکستاسی خالص پودری سفید شامل کریستالهای ریز است . از این پودر بوی کپک به مشام می‌رسد . در صورت وجود ناخالصی اکستاسی به رنگهای قرمز و قهوه‌ای نیز دیده می‌شود. این ماده به اشکال قرص خوراکی و جویدنی ، کپسول ، پودر استنشاقی ، برچسبهای پوستی و مواد تدخینی و تزریقی موجود است .
میزان ماده مخدر در هر قرص از 9 تا 117میلی‌گرم متفاوت است که این میزان بر سرعت و شدت و همچنین مدت زمان ماندگاری اثر ماده تأثیر می‌گذارد . ناخالصیهایی که به قرص افزوده می‌شود شامل مواد شیمیایی‌ای است که غالباً خاصیت تحریک کننده و فعال‌کننده سیستم عصبی را دارند . به علت سهولت ساختاری این مواد به طوریکه امکان تهیه آن در لابراتورهای داخلی نیز وجود دارد خطر وجود مواد اضافی خطرناک و ترکیبات کشنده در آن بالاست .
با بلعیدن قرصهای حاوی این مواد اثرات آن پس از 20 تا 90 دقیقه ظاهرشده و 2 تا 3 ساعت اثرات آن در یک حد حفظ شد ه و بعد افت می‌کند و از 3 تا 24 ساعت اثرات آن باقیست. این قرصها به علت تأثیرات خاصی که دارند در میان جوانان با نامهای مختلف شناخته می‌شوند مانند قرصهای شادی یا قرص عشق (LOVE PILL ) ، قرص فراری ، قرص انرژی‌زا ، دیسکو بیسکویت ، قهوه‌ای بزرگ ، دنیس شیطونه و …
حالت بعد از مصرف این مواد را اصطلاحاً سفر یا trip می‌گویند کلمه اکستاسی در گذشته برای سرمستی عارفان و خاصه شاعران به کار می‌رفته است .
قرصهای موجود در بازار ایران در قالب طرحها و مارکهای مختلفی عرضه می‌شوند که برخی از آنها عبارتند از : دلفین ، لنگر ، صلیب سرخ ، رنو ، سان شاین ، سوپر من ، هوندا ، امگا ، پلیکان ، لاو ، مرسدس ، میتسوبیشی و …
تاریخچه اکس:
اکستاسی نخستین بار در سال 1914 توسط شرکت داروسازی « مرک » (Merck ) در آلمان ساخته شد و به عنوان داروی ضد اشتها و لاغری به ثبت رسید اما درآن زمان وارد بازار نشد و استفاده از آن تا اواخر دهه 1970 به تعویق افتاد . در این زمان اکستاسی به عنوان درمان اختلالات روانی و عاطفی توسط پزشکان و روان‌پزشکان معرفی شد و در سال 1980 در دسترس متقاضیان قرارگرفت . به ویژه این دارو جهت استفاده سربازان آلمانی در جنگ جهانی اول به کاررفت که بعدها با شناخته شدن آثار مخرب و خطرات روحی بسیار زیاد آن از چرخه مصرف خارج‌شد . طی این مدت قربانیان و تلفات زیادی برجای گذاشت . در این باره معروف است که می‌گویند: « سربازان آلمانی را دوباره قربانی کردند . یک بار وقتی مجبورشان کردند برای فتح دنیا سینه‌هاشان را آماج گلوله کنند و یکبار وقتی برای درمان آسیبهای روانی جنگ ، آنها را به خوردن داروهای توهم‌زا واداشتند داروهایی که می‌توانست هراس شبهای جنگ و فریادهای همسنگرهای زخمی را از یاد ببرد و در مقابل چنان نشاطی را به بیماران جنگی بدهد که انگار هرگز گرفتار جنگ و خونریزی نشده‌اند .»
به هر حال بعد از مشخص شدن آثارسؤ مصرف قرصهای اکستاسی تولید و توزیع و مصرف آنها غیرقانونی اعلام شد. سال 1985 دولت آمریکا مصرف این ماده را ممنوع کرد و در سال 1986 مطالعات انجام‌شده روی حیوانات آزمایشگاهی آثار مخرب اکستاسی را روی سیستم عصبی نشان داد .
در سالهای اخیر مصرف آن در آمریکا در پارتیهای شبانه مرسوم به ریو افزایش یافته است و در کشور ما نیز در پدیده‌ای مشابه به نام اکس‌پارتی مصرف آن دچار افزایش گشته است .

مفاهیم کلیدی:

تاثیرات, مواد, روان, گردان, بر, جوانان

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي – 18093

کد فایل 18093

عنوان فایل:جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

توضیحات بیشتر:

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در
جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در

مفاهیم کلیدی:

جايگاه, روانكاوي, در, تاريخ, روان, شناسي

درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر – 18432

کد فایل 18432

عنوان فایل:درآمدی بر روان شناسی فردی آلفرد آدلر

توضیحات بیشتر:

روان شناسی فردی آلفرد آدلر فهرست مطالب عنوان صفحه 1- شرح حال آلفرد آدلر 2- تاریخچه تحول فکر آدلر 3- مفاهیم بنیادی نظریه ی آدلر – نظریه ی شخصیت – ماهیت انسان – مفهوم اضطراب و بیماری روانی 4- روان درمانی – تعریف – انتظار از روان درمانی – فرایند درمان 5- زمینه های کاربرد 6- خلاصه 1- شرح حال آلفرد آلرد:آلفرد آدلر در 7 فوریه 1870 در ردلفهایم حومه ی شهر وین در یک خانواده ی متوسط به دنیا آمد (شفیع آبادی و ناصری، 1387) . پدرش تاجر غلات و مادرش خانه دار بود وی دومین پسر و سومین فرزند از شش فرزند خانواده خود بود (چهار پسر و دو دختر) و این موضوع در زندگی او و بیان نظریه ها بیش (ترتیب تولد) تاثیر زیادی داشت (شیلینگ، 1984 با ترجمه ی آرین، 1382). در جامعه آن ها یهودیان کمی زندگی می کردند، به همین جهت او هرگز یک هویت قوی یهودی پیدا نکرد. اگرچه در کودکی به پرستشگاه یهودیان می رفت اما در سن 34 سالگی خود را یک مسیحی می دانست (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378؛ ارگلر 1963 به نقل از کریمی 1379). دوران کودکی آدلر از مرگ و بدبختی و حسادت نسبت به برادر بزرگتر و طرد شدن از سوی مادر مشخص می شد. او خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی می کرد و این موضوع روی خود انگاره اش تاثیر می گذاشت. او دچار نرمی استخوان و کمبود ویتامین D بود که این مشکل او را ازدیدن و بازی کردن با بچه های دیگر باز می داشت زیرا توان راه رفتن نداشت. او به دلیل دچار شدن به اسپاسم حنجره مشکل تنفسی نیزداشت و هنگام گریه احساس خفگی می کرد. آدلر در 5 سالگی ذات الریه گرفت و تا حد مرگ پیش رفت، وی هم چنین در 3 سالگی شاهد مرگ برادرش ردلف در تختخواب کناری اش بود. این دو قضیه تاثیر زیادی روی او داشت و وقتی در 5 سالگی در طی جریان همان بیکاری از دکترش شینه که به پدرش می گفت پسرتان از دست رفته است تصمیم گرفت خودش پزشک شود (فیروز بخت، 1381 به نقل از شارن؛ شولتز ترجمه ی کریمی و همکاران ، 1378؛ فیست 2002 ترجمه ی سید محمدی، 1386).به عنوان یک کودک بیمار در طول 2 سال اول زندگی ناز پرورده ی مادرش بود و تنها با ورود برادر بعدی بود که از این موقعیت کنار رفت و مورد توجه پدر قرار گرفت به دلیل همین رابطه ی خوب با پدرش عقده ی ادیپ فروید را رد کرد. آدلر به بزرگترش حسادت می ورزید و به شدت با او رقابت داشت و در برابر او و سایر کودکان همسایه که سالمتر و فعال تر بودند احساس حقارت می کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).برای غلبه بر این احساس و جبران کمبودهای جسمی خود، آدلر جوان، فوق العاده سخت کار می کرد و علی رغم جثه ی کوچک، دست و پا چلفتی بودن وجذاب نبودنش به خود فشار می آورد تا در بازی ها شرکت کند. به تدریج وی در این مبارزه پیروز شد و توانست به نوعی احساس پذیرش و عزت نفس دست یابد. در نتیجه‌ي همین امر او عشق و علاقه ی زیادی به مصاحبت افراد دیگر پیدا کرد، ویژگی که تا پایان عمر خود آن را حفظ کرد (شولتز، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1378).او در دوران دبستان یک دانش آموز معمولی بود. وی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود تا جایی که معلم او به پدرش توصیه کرد که وی را نزد یک کفاش به شاگردی بگذارد. اما بر خلاف این صحبت پدرش به تشویق او پرداخت و آدلر با پشتکار و کوشش فوق‌العاده توانست ضعف خود را جبران کند و به مقام شاگرد اولی کلاس برسد (کوری، 1991، ترجمه کریمی 1379؛ فيست 2002، ترجمه ی سی

مفاهیم کلیدی:

درآمدی, بر, روان, شناسی, فردی, آلفرد, آدلر