شناسي

پاورپوینت شبهه شناسي – 27989

کد فایل 27989

عنوان فایل:پاورپوینت شبهه شناسي

توضیحات بیشتر:

نوع فایل: power point

قابل ویرایش 12 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

صورت شبهه: تقيه نفاق و دروغگويي است در برابر مسلمانان
تعريف تقيه:تقيّه مشتق از «وقي» به معناي سپر گرفتن و تحفّظ در پوشش سپر است. كلمه «تقوا» نيز به همين معني است، چراكه تقوا به معناي «حفظ خويشتن در سايه انجام واجبات و ترك محرمات» است.

فهرست مطالب و اسلایدها:

شبهه چيست

شرايط پاسخگويي به شبهه

روشهاي پاسخگويي به شبهات

گونه شناسي شبهات

تقيه

معناي اصطلاحي تقيه

اقسام تقيه

مفاهیم کلیدی:

پاورپوینت شبهه شناسي,پاورپوینت ,شبهه, شناسي,

پاورپوینت اقليم شناسي ديناميك – 28507

کد فایل 28507

عنوان فایل:پاورپوینت اقليم شناسي ديناميك

توضیحات بیشتر:

نوع فایل: power point

قابل ویرایش 47 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

1-1- هوا و آب و هوا

مهمترين مؤلفه مركزي سيستم پيچيده ، وابسته و داراي تاثير متقابل جهاني، جو زمين است كه حيات تمام موجودات بدان بستگي دارد.

هوا : به وضعيت جوي يك مكان در لحضه اي معين هوا گفته مي شود.

تابش،دما، رطوبت، ريزشهاي جوي، ميزان ابر، وجود مه، فشار، سمت و سرعت باد، براي بيان هواي يك نقطه مد نظر قرار مي گيرند.

هواشناسي : علم شناسايي اجزاء هوا و بررسي چگونگي به وجود آمدن آنها و تغييرات هوا را هواشناسي مي گويند.

فهرست مطالب و اسلایدها:

هوا و آب و هوا

سير تاريخي اقليم شناسي

تقسيمات اقليم شناسي از نظر موضوع

قوانين گازها

قانون اول ترموديناميك

مفهوم آنتروپي و قانون دوم ترموديناميك

دماي ميعان – هم آنتروپي

معادله حركت

معادله رطوبت

معادله هيدرواستاتيك

قانون گرانش عمومي

تكانه (اندازه حركت)، تكانه خطي و تكانه زاويه اي

دماي پتانسيل

سامانه اقليم جهاني

مقياسه اي فضا و زمان فرآيندهاي هوا و اقليم

مفاهیم کلیدی:

پاورپوینت, اقليم, شناسي ,ديناميك

تحقیق معرفت شناسي و فلسفه – 17358

کد فایل 17358

عنوان فایل:تحقیق معرفت شناسي و فلسفه

توضیحات بیشتر:

پديده شناسي- آگاهي:
در مرحله «جان» ذهن هنوز چيزي فردي و يك گوهر [monadic] بود كه جنبه درون ذاتي محض داشت و همه دنياي خود، يعني، احساسات و تاثرات و عواطف خويش را در بر مي گرفت جهان اعيان و جهان خارج براي آن وجود نداشت و در مرحله حاضر خاصيت عمومي ذهن اين است كه از وجود عقيي خارج از خود، آگاه
مي شود و بر آن شعور مي يابد. حالت درون ذاتي محض جان از يكساني در مي آيد به دو جنبة ذهن و عين تجزيه مي شود هگل اين مرحله از ذهن را آگاهي و پژوهش در آن را پديده شناسي مي نامد.
آگاهي محض:
عين اكنون از نهانگاه ذهن بيرون آمده و در جايگاهي مستقل در برابر آن آرميده است نخستين نكته اي كه بر ذهن معلوم مي شود. همين استقلال عين است. عين چيزي جزء من و بيگانه از من است كه از هستي من بهره اي ندارد ولي هنوز ذهني من در نيافته است كه عين در حقيقت خويش فقط امتدادي از من است. عين در آغاز چيزي كاملاً خارجي و مستقل و از ذهن بيگانه و غيري مطلق در معارضه با ذهن پنداشته
مي شود اين حالت آگاهي محض است كه 3 مرحله را مي گذراند.
1. آگاهي حسي 2. ادراك حسي 3. هوش يا عقل

آگاهي حسي:
نخستين مرحله آگاهي البته بي ميانجي است كه معنايش اين است كه (1) عين خود چيزي بي ميانجي است و (2) پيوند ذهن به عين پيوندي مستقيم است بي ميانجي بودن عين مايه فردي بودن است و امكان ميدهد كه عين را و اين يا «آن» بناميم. مستقيم بودن پيوند ذهن با عين مستلزم اين است كه عين مستقيماً به آگاهي ها در آيد يعني شعور ما بي ميانجي دريابد كه عين چيزي موجود و حاضر است بر خلاف هنگاميكه ذهن وجود چيزي را به ياري دليل در مي يابد. در اينجا ميان ذهن متفكر و موضوع آن هيچ چيز ميانجي نمي شود وجود عين براي آگاهي و وجدان اينك امري اكتسابي نيست بلكه حضوري است. اين گونه ادراك بي ميانجي عين فردي، آگاهي حسي نام دارد.
تنها چيزي كه آگاهي حسي درباره عين يا موضوع خود مي داند اين است كه آن عين هست يعني فقط هستي را به عين نسبت ميد هد و بس ذهن از هيچ گونه فرق و اختلافي درون عين يا از پيوند ميان عينها خبر ندارد زيرا دانستن فرق و اختلاف و روابط نيز متضمن انديشيدن است. پس عين در نظر ذهن در انزواي مطلق به سر مي برد و با هيچ چيز رابطه ندارد.
ادراك حسي:
انتقال از آگاهي حسي به ادارك حسي به مدد همين خاصيت مجرد آگاهي حسي انجام مي پذيرد. آگاهي حسي چون مجرد است ناقص و مجازي است و همين امر مايه صعود يا لكتيكي آن به پايه ادراك حسي مي شود. زيرا آگاهي حسي داراي اين تضاد دروني است كه از يك سوي مي كوشد تا عين فردي را دريابد و از سوي ديگر اين عين فردي چيزي بي معني ناشناختني و ناموجود است.
هدف آگاهي حسي، شناخت عين فردي است كه مطلقاً بي ميانجي و از اعيان ديگر گسسته و منفرد است ولي اين عين فردي خود چيست؟ هر چه در پاسخ به اين پرسش بگوئيم به عين فردي خاصيتي كلي ميد هد و اين درست برعكس مقصود آگاهي حسي است. وفتي بگوئيم كه عين فردي «اينجا» يا «در زمان حاضر» است است بي درنگ مفاهيم يا كلياتي را بر آن حم

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, معرفت, شناسي, و, فلسفه,

بررسي هاي جديد زمين شناسي، ژئوکرونولوژي و ژئوشيميايي افيولت هاي خوي و سازندهاي مربوط به آن در شمال – 17583

کد فایل 17583

عنوان فایل:بررسي هاي جديد زمين شناسي، ژئوکرونولوژي و ژئوشيميايي افيولت هاي خوي و سازندهاي مربوط به آن در شمال

توضیحات بیشتر:

بررسي هاي جديد زمين شناسي، ژئوکرونولوژي و ژئوشيميايي افيولت هاي خوي و سازندهاي مربوط به آن در شمال غرب ايران (بخش اول)

خلاصه مطالب:
در این مقاله یک بررسی دقیق در زمینه زمین شناسی منطقه خوی (شمال غرب ایران) و افیولت های موجود در ان ارائه شده است همچنین نقشه زمین شناسی جدیدی از این منطقه به چاپ رسیده است. مهمترین نتیجه گیری حاصله اینست که در منطقه خوی یک کمپلکس افیولیتی وجود نداشته و دو کمپلکس افیولیتی موجود می باشد که عبارتند از:
1- افیولیت پلی متامورفیک قدیمی که از لحاظ تکتونیکی مربوط به یک کمپلکس فرورانشی دگرگونی است و قدیمی ترین آمفیبولهای دگرگونی آن با استفاده از روش 40kn-40Ar سن ظاهری ژوراسیک تحتانی را نشان داده و سن ماگمایی اولیه آن نیز قاعدتا بایستی قبل از ژوراسیک باشد.
2- افیولیت غیر دگرگونی جوانتر با سن کرتاسه فوقانی که توسط سری های ولکانوژنیک شبه فلیش با سن کرتاسه فوقانی پالئوسن تحتانی می شود. در بخش نتیجه گیری نیز توضیح مختصری در زمینه تکامل حوضه اقیانوسی خوی ارائه شده است.
متن اصلي:
مقدمه:
تکامل Tethyan (تتاین) در ایران و نواحی اطراف آن در ترکیه، عمان و بلوچستان بسیار پیچیده بوده و نتیجه گیری در این زمینه کار مشکلی است. بالاخص مطالعاتی که توسط sengor و همکاران (سنگور و ییلماز 1981) انجام شده است با نتایج حاصل از مطالعات که به صورت محلی انجام شده است قابل تطابق نمی باشد. به منظور کمک در جهت حل این پیچیدگیها در این مبحث نتایج کارهای صحرایی آزمایشگاهی مختلفی را که در منطقه خوی انجام شده است ارائه خواهیم نمود. (شکلهای 1 الی 3)
افیولیت های خوی در منطقه ای واقع در شمال غرب شهر خوی و به عبارتی در بخش شمال غربی استان آذربایجان ایران قرار گرفته و تا مرز ترکیه نیز کشیده شده است. (شکل 1).
هنوز اطلاعات دقیقی از زمین شناسی منطقه در دست نمی باشد کامیننی و مورتیمر (1975) (kamineni and Mortimer (1975)) یک توصیف کلی را در ارتباط با زمین شناسی منطقه خوی ارائه نموده اند که عمدتا شامل سنگهای دگرگونی و حضور شیست های درجه بالای دارای گلوکوفان می باشد. اطلاعات کاملتری توسط نقشه های سازمان زمین شناسی ایران (GIS) از شیست های خوی با مقیاس 000/250/1 (قرشی و ارشدی 1978)، خوی با مقیاس 000/100/1 (رادفر و همکاران 1993) و دیزج با مقیاس 000/100/1 (امینی و همکاران 1993) ارائه شده است. مولفین این نقشه ها (از جمله مرتضی خلعتبری یکی از مولفین این مقاله) متوجه کمپلکس افیولیتی خوی شده و براساس اطلاعات میکروپالئونتولوژی (حضور گلوبوترونکانا در لایه های آهک که به همراه گدازه های بالشی افیولیتها هستند) سن این افیولیتها را به کرتاسه فوقانی نسبت دادند.
اخیرا نیز حسنی پاک و قاضی (Ghazi) اولین گزارش پترولوژی و ژئوشیمی افیولیتهای خوی را ارائه نمودند. مولفین این مقاله مشخص نمودند که در سکانس ولکانیک افیولیتی، واحدهای بازالت بالشی تحتانی الگوهایی از REE را نشان می دهد که حد واسط پروفیلهای N-MORB, E-MORB است و واحدهای بازالت توده ای فوقانی نیز الگوهای REE نوع E-MORB را نشان می دهند. الگوهای REE گابروها و دیوریتها نشان می دهد که سری سنگ پوسته ای (crustal rock suit) حاصل از تبلور بخشی یک مذاب بازالت معمولی است و با 20-25% ذوب بخشی یک منشا لرزولیتی ساده ایجاد شده است. این مولفین در نتی

مفاهیم کلیدی:

, بررسي, هاي, جديد, زمين, شناسي,, ژئوکرونولوژي, و, ژئوشيميايي, افيولت, هاي, خوي, و, سازندهاي, مربوط, به, آن, در, شمال,

آسيب شناسي رفتار سازماني – 18013

کد فایل 18013

عنوان فایل:آسيب شناسي رفتار سازماني

توضیحات بیشتر:

آسيب شناسي رفتار سازماني

آسيب شناسي (Patholiogy) مطالعه مباني كاركردهاي نابسامان است. بيشتر مردم بر اين عقيده اند كه پديده هايي چون جنايت، تخلف، الكليسم، اعتياد به موادمخدر، فقر و حاشيه نشيني و سوءسكونت هاي حاد و جنبه هاي آسيب شناختي در زندگي امروزي هستند. در چارچوب نظريه تضاد، بروز پديده هاي تعارض آميز و تضادهاي دروني جامعه كه پايه اصلي آنها تعارض هاي طبقاتي است موجب نابساماني هاي رفتاري مي شوند. تمركز سرمايه و قدرت در دست گروه هايي كه علايق و منافع مشترك اقتصادي و سياسي دارند – و با يكديگر نيز در ستيزند – موجب گرايش دادن معيارها به سمت استفاده خودي و ايجاد محروميت توده ها مي شود. محروميت ها، واكنش هاي پرخاشگرانه، غيرعادي، نابهنجار و بزهكارانه را موجب مي شوند و به هر حال گروه هاي آسيب ديده اجتماعي را پديد مي آورند. در اين مقاله عوامل مختلف در ايجاد كاركردهاي نابسامان در رفتار سازماني آسيب شناسي مي شود.

منبع : روزنامه ايران،‌ يكشنبه 13 اسفند 1385، سال سيزدهم، شماره 3586، صفحه 8.
كليدواژه : آسيب شناسي ؛ رفتار سازماني ؛ مازلو ؛ انگيزش ؛ سلسله مراتب نيازها ؛ Patholiogy ؛ Needs
1- مقدمه

امروزه نمى توان بدون توجه به ميزان بهره ورى در توليد اجتماعى و بدون آگاهى از ساز و كارها و عوامل مؤثر بر افزايش آن، به سوى توسعه پايدار گام برداشت. زيرا هر قدر در جامعه صرف توليد اجتماعى شود، بايد بازده معقولى داشته باشد تا جامعه بتواند به حيات خود ادامه دهد. درواقع، جامعه اى كه داده هاى آن بيش تر از ستاده ها باشد، جامعه اى مبرا بوده و در بحران هاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى جهان امروز توان پايدارى و همگامى با توسعه پايدار و انسانى را نداشته و موفق به گذر از اين بحران ها نمى شود.
2- ادبيات تحقيق

چرا انسان در سازمان كار مى كند؟ چرا برخى افراد بسيار فعال و برخى كم كارند؟ علت علاقه به شغل و بى علاقگى به كار چيست؟ چه عواملى در تقويت روحيه و ايجادعلاقه به كار و انگيختن حس وظيفه شناسى كارمندان مؤثر است؟ آيا پاداش مادى در افزايش كارآيى كارمندان مؤثر است و آيا اهميت آن از پاداش هاى غيرمادى بيشتر است؟ و آيا سطح كارآيى كاركنان را چگونه مى توان افزايش داد؟

اگرموردى از انجام نشدن كار به طور مؤثر وجود داشته باشد، سئوال اينجاست كه آيا اين مشكل از جانب شخص شاغل است يا متوجه ساختار شغل است و يا در مطابقت نداشتن هردوى آنها؟ حسب اين كه دلايل ضعف در انجام كار چه باشد بايد توجه خود را به مشحصات فرد انتخاب شده براى شغل يا ساختار شغل و يا هردوى آنها معطوف كرد.

اين كه چه عواملى در تقويت روحيه و ايجادعلاقه به كار و انگيختن حس وظيفه شناسى افراد مؤثر بوده سات، ساليان دراز مورد بحث كارشناسان و دانش پژوهان قرار گرفته است. آنچه انسان را براى برآورد تمايلاتش تحريك مى كند تا فعالانه به خدمت بپردازد، انگيزه نام دارد. به ع

مفاهیم کلیدی:

آسيب, شناسي, رفتار, سازماني

آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص – 18208

کد فایل 18208

عنوان فایل:آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص

توضیحات بیشتر:

آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص
فوتبال
شايعترين آسيبهاي ورزشي در رشته فوتبال كدامند؟
هر رشته ورزشي نماي ويژه اي از آسيبها را نشان مي دهد . اكثريت آسيبهاي فوتباليستها شالم آسيبهاي نسج نرم ( تاندون و عضله ) و مفصلي هستند. كوفتگيها، پيچ خوردگيها( بويژه درمچ پا) و كشيدگي هاي عضلاني 75% كل آسيبها را شامل مي شوند . ايين آسيبها غالبا در اندام تحتاني رخ مي دهند، كه تقريبا 60% يا بيشتر از كل آسيبهاي فوتبال را شامل ميشوند . مفاصلي كه اغلب اوقات درگير مي شوند زانو و مچ پا هستند . البته ورزش فوتبال مصون از آسيبهاي تنه .سر و اندام فوقاني نيست. آسيب كمر ممكن است در مقايسه با آسيب عضلاني اندام تحتاني بيشتر به دور ماندن ورزشكار از صحنه رقابتها منتهي شود آسيب صورت مي تواند در اثر برخورد آرنج يا سر بازيكن حريف در نبردهاي هوايي عاض شود. ضربه مغزي در مورد آخر يك خطر محسوب مي شود. برخي آسيبها باعث بروز تغييراتي در قوانين باز ي اجراي آنها توسط داور شده اند. از آن جمله استفاده از آرنجها در ليگ فوتبال انگليسي ( فصل 1994) و تكل از پشت در جام جهاني 1994) ممنوع اعلام گرديدند.
آسيبهاي فوتبال از نظر علت پديد آورنده به چند دسته تقسيم مي شوند؟
آسيبها ي مستقيم : از آنجا كه فوتبال يك ورزش پر برخورد است ، غالب اوقات ضربة مستقيم به فوتباليستها اصابت مي كند . مثلا در طي تكل بازيكن حريف يا در اثر تصادم با يك بازيكن ديگر. اين ضربات به آسيبهاي كوفتگي ( پارگي عروق خوني داخل نسوج نرم كه به تشكيل هماتوم مي انجامد) يا شكستگيهاي استخوان منتهي مي شوند.
آسيبهاي غير مستقيم : اين آسيبها از نيروهايي كه در يك ساختار عضلاني اسكلتي در طي فعاليت ايجاد مي شوند،  ناشي مي گردند. آسيب ممكن است در عضلات تاندونها، رباطها ، مفاصل و استخوانها مشاهده شود. اين نوع از آسيب غالبا در ابتدا يا انتهاي بازي و به خاطر گرم نكردن به ميزان كافي ، انعطاف پذيري ضعيف يا خستگي عارض مي گردد.
آسيبهاي ناشي از استعمال مفرط (Overuse  Injuries) : در اثر حركات مستمر يا مكرر يا در نتيجه قرار گرفتن عضو در معرض فشارهايي زياد پديد مي آيند . اين آسيبها در اثر خطاهاي تمريني شامل گرم كردن ناكافي ، برنامه هاي تمريني بسيار شديد ، افزايش ناگهاني در مدت تناوب يا شدت تمرين وباز پروري ناكافي آسيب قبلي هستند. ناهنجاري هاي بيومكانيكي شامل يكسان نبودن طول پاها، عدم انعطاف پذيري نسج نرم ، قرار گيري اندام در وضعيت بيومكانيكي نامناسب و سفتي مفصل ميباشند . مشكلات كفش عبارت از عدم قابليت مناسب در استهلاك نيروي وارده ، محافظت ناكافي يا سايز نامناسب آن هستند. زمين مسابقه ممكن است مسئول بروز آسيبها باشد. به عنوان مثال درصورتي كه زمين ناصاف و يا چمن و كف پوش آن از كيفيت مناسب برخوردار نباشد، شكستگيهاي تنشي( Stress fractures) ( شكستگيهاي ظريف در استخوان قشري ) از فشارهاي شديد ناشي مي شود و ممكن است در رده آسيبهاي استعمال مفرط قرار بگيرد. اين شكستگيها در استخوانهاي كف پا ( متاتارس) . نازك ني ( فيبولا) و درشت ني ( تيبيا) شايعند.

مفاهیم کلیدی:

آسيب, شناسي, در, رشته, هاي, ورزشي, خاص,آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص,فوتبال,شايعترين آسيبهاي ورزشي در رشته فوتبال كدامند؟

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي – 18093

کد فایل 18093

عنوان فایل:جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

توضیحات بیشتر:

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در
جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در

مفاهیم کلیدی:

جايگاه, روانكاوي, در, تاريخ, روان, شناسي

تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي – 19106

کد فایل 19106

عنوان فایل:تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي

توضیحات بیشتر:

اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي
سيستم ايمني براي تداوم سلامتي و براي مبارزه با بيماريهاي برخاسته از عوامل خارجي و داخلي ضروري است مكانيسم‌هاي مختلف ايمني در اختلالات اورولوژيك دخيل هستند كه شامل بوجود آمدن و پيشرفت كانسرهاي اورولوژيك، عفونتهاي سيستم ادراري. رد اعضاء پيوندي، ترانسفوزيون محصولات خوني و ابنور ماليتي‌هاي دستگاه توليد مثل مذكر مي‌باشند. امروزه تقسيم بنديهاي پاسخ ايمني براساس جمعيتهاي سلولي خاص، مواد مترشحه از آنها و ساختمان غشائي شان و مكانيسم‌هاي داخل سلولي آغاز كننده اين پاسخ‌ها مي‌باشد. اطلاعات بدست آمده ناشي از پيشرفت سريع ايمونولوژي مولكولي شامل ابداع آنتي باديهاي مونوكلونال، تكنيكهاي نوتركيبي ژنها و توانايي انتقال يا برداشت ژنها از حيوانات و همچنين كلون كردن جمعيتهاي سلولي مي‌باشد. با اين وجود پاسخ ايمني با خصوصيات منحصر به فرد آن در كارائي و قابليت انطباق آن در مقابل بسياري از مهاجمين خارجي شناخته مي‌شود اين خصوصيات شامل 1- توانايي شناخت خودي از بيگانه 2- ويژگي3- خاطره 4- تقويت سريع مي‌باشند.
ايمني ذاتي و اكتسابي
آنچه را كه ما بعنوان سيستم ايمني مي‌شناسيم شامل دو پاسخ بيولوژيك مجزا يعني ايمني ذاتي و ايمني اكتسابي مي‌شود. پاسخ‌هاي ذاتي مربوط به ساختمان ذاتي سلول بوده و طي تماسهاي مكرر با همان عامل مهاجم بوجود نمي آيند. مكانيسم دفاع ذاتي شامل سدهاي دفاعي غيراختصاصي عليه عوامل مهاجم است كه عمدتاً بستگي به سدهاي فيزيكي، سلولهاي فاگوسيتي، سلولهاي NK. كمپلمان، پروتئينهاي فاز حاد، ليزوزيم و اينترفرونها دارد. خط اوليه دفاعي بدن شامل سدهاي مكانيكي. شيميايي و بيولوژيك مي‌شود كه در خارج غشاء پايه پوست و غشاء مخاطي دستگاه تنفس و گوارشي و ادراري قرار دارند. تاژكها و مژكها بعنوان فيلتري كه ميكروبها را به بيرون مي‌رانند عمل مي‌كنند. پريستالتيسم‌هاي قوي و دوره اي دستگاه ادراري مانع صعود باكتريها به كليه‌ها مي‌شود. پاسخ‌هاي اكتسابي خاص از تماس مكرر با يك عامل مهاجم ناشي شده و عمدتا توسط جمعيتهاي لنفوسيتي كه هر يك عليه عامل مهاجم خاص حساس شده اند بوجود مي‌آيند. بعلاوه تكثير و گسترش كلونال جمعيتهاي خاص لنفوسيتي بعد از تماس اوليه با يك مولكول خارجي روي داده و لنفوسيتها داراي خاطره شده و درتماس بعدي با همان مولكول بيگانه پاسخ شديدتري نشان مي‌دهند. نقاط مختلف تداخلات عمل سيستم ايمني ذاتي و اكتسابي اغلب منجر به پاسخي شديدتر از مجموع عمل تك تك آنها مي‌شود.
فاگوسيتوز
فاگوسيتوز يك پاسخ غيراختصاصي و ذاتي نونروفيلها و ماکروفاژهاي در گردش است كه فعالانه ميكروبها را بلعيده و سموم ميكروب كش ترشح مي‌نمايند. فاگوسيتها همچنين شامل سلولهاي رتيكولواندوتليال مثل سلولهاي كوپفر در كبد و ماكروفاژهاي آلوئولر مي‌شود. اين پروسه توسط پروتئنهاي سيستم كمپلمان (C3b) و ايمونوگلوبولينهايي كه با ميكروبها باند شده و بعنوان اپسونين عمل نموده و از طريق رسپتورهاي سطحي خود به فاگوسيتها متصل مي‌شوند، تقويت مي‌گردد. ماكروفاژها داراي پاهاي كاذبي هستند كه بطرف ميكروبهاي اپسونيزه دراز نموده و آنها را دربرگرفته و بشكل آلوئولهاي فاگوسيتي درمياورند كه در نهايت بداخل خود رانده و با واكوئولهاي ليزوزومي خود ادغام مي‌نمايند كه در اثر اين عمل ميكروبها يا اجزاء خارجي در اثر عمل آنزيمهاي هضمي تخريب مي‌شوند. عمل كشتن سلولهاي خارجي در فاگوسيتها توسط واسطه‌هاي اكسيژني و پراكسيد هيدروژن صورت مي‌پذيرد.
كمپلمان
يك جزء اصلي ايمني ذاتي بدن مجموعه پروتئينهاي محلول (20 پروتئين) سيستم كمپلمان مي‌باشد. بمحض اينكه كمپلمان فعال شود مستقيماً موجب ليز باكتريها يا ويروسها مي‌شوند. همچنين بسياري از اجزاء سيستم كمپلمان در تنظيم پاسخ ايمني نقش مهمي دارند. فعال شدن كمپلمان منجر به يك پديده آبشاري مي‌شود يعني محصول يك واكنش بعنوان يك كاتاليزور محصول بعدي عمل مي‌كند هر جزء در كمپلمان با حرف C و يك عدد نمايش داده مي‌شود كه ترتيب اعداد برحسب كشف اجزاء مورد نظر توسط محققين است و نه ترتيب عمل اين اجزاء. زير مجموعه هر جزء كمپلمان با حروف a و b نمايش داده مي‌شود. مهم ترين جزء C3 است كه داراي وزن مولكولي 195 KD مي‌باشد. هنگامي كه سيستم كمپلمان با يك ماده هدف وارد واكنش مي‌شود. ابتدا C3 Convertase فعال مي‌شود كه C3 را به C3a و C3b تبديل مي‌كند. C3b متصل به ماده هدف خود بعنوان جزئي از آنزيم مبدل C5 عمل مي‌نمايد. تركيب C5b با اجزاء C6-C9 موجب تشكيل كمپلكس مهاجم غشايي مي‌شود كه اين كمپلكس نيز به نوبه خود با ليپيد غشايي سلول هدف ادغام شده و موجب صدمه به غشاء سلول و نهايتاً خروج پتاسيم از سلول و ورود آب و نمك به آن مي‌گردد (ليزهيپوتونيك سلول). تمام C3b توليد شده بعنوان Convertase براي C5 عمل نمي نمايد. بعضي از آنها مستقيماً به غشاء سلول متصل و بعنوان اپسونين براي فاگوسيتها (مثل نوتروفيل‌ها و ماكروفاژها) كه داراي سپتور اختصاصي براي C3b هستند عمل مي‌كنند. بعلاوه اجزاء C3a و C5a بعنوان يك آنافيلاتوكسين قوي عمل مي‌كنند كه موجب دگرانوله شدن ماست سلها و آزاد شدن هيستامين و نهايتاً افزايش نفوذ پذيري عروق و انقباض عضلات صاف مي‌شوند. جزء C5a نيز بعنوان يك فراخواننده شيميايي براي نوتروفيلها و ماكروفاژها عمل مي‌كند. مواد متعددي مي‌توانند موجب آغاز فعاليت سيستم كمپلمان شوند. سيستم كمپلمان از دو مسير فعال مي‌شود. مسير كلاسيك مكانيسمي است كه C3 را از طريق پروتئنهاي سرمي C1 و C4 و C2 فعال مي‌كند. اين پروسه وقتي كه يك كمپلكس Ag-Ab اولين جزء يعني C1b را فعال مي‌كند آغاز شده و نهايتاً آبشار C1qrs,4,2,3,5,6,7,8,9 موجب ليز مي‌گردد. براي فيكساسيون كمپلمان يك IgM و يا چندين IgG مورد نياز مي‌باشد مسير آلترنايتو غير وابسته به آنتي بادي است و نيازي به C1 و C4 و C2 براي آغاز پروسه ندارد اين مسير وابسته به محصولات باكتريايي مثل آندوتوكسين و پلي ساكاريدهاي ميكروبي و يك گلوبولين سرمي بنام پروپردين كه مستقيماً C3 را فعال مي‌كند، مي‌باشد. يك C3 convertase آلترنايتو تشكيل و موجب آغاز سكانسي مي‌گردد كه نهايتاً منجربه ليز سلولي مي‌شود. سيستم كمپلمان با مهاركننده‌هاي آندوژن كه ميزبان را در مقابل فعال شدن‌هاي مكرر كمپلمان حفاظت مي‌كنند تنظيم مي‌شود. اين پروتئينهاي تنظيمي كمپلمان مثل accelerating factor- cofactor prot., decay nembrane (MCP) و CD46 و CD56 گليكوپروتئينهايي هستند كه روي غشاء اريتروسيتها و پلاكتها و نوتروفيلها و برخي از سلولهاي اپي تليال مخاطي و اندوتليال يافت مي‌شوند. اين عوامل از طريق غيرفعال كردن C3/5 convertase عمل مي‌نمايند. جالب است بدانيد كه ژن انساني فاكتور decay-accelerating به ژنوم خوك منتقل شده تا از رد پيوند زنوگرافت Pig-to-primate توسط سيستم كمپلمان جلوگيري شود.
بافتها و ارگانهاي لنفوئيدي
در حاليكه تداخل عمل‌هاي سيستم ايمني اغلب بعنوان وقايع مستقلي تعريف مي‌شوند ولي در موجود زنده اين وقايع در داخل ساختمان ارگانيزه بافت لنفاوي بوقوع مي‌پيوندد. سلولهاي بنيادي مغز استخوان بسمت سلولهاي B و T (در ارگانهاي لنفاوي اوليه) تمايز يافته و سپس در بافتهاي لنفاوي ثانوي كلونيزه شده در اين محلها پاسخ ايمني ايجاد مي‌شود. ارگانهاي اوليه لنفوئيدي شامل تيموس كه مسئول انتخاب و آموزش T cell ومغز استخوان كه مسئول آموزش B cellها است، مي‌شود. بافتهاي لنفاوي ثانويه يامحيطي شمال طحال، لنف نودها و بافت مفروش كننده دستگاه گوارش، تنفسي و ادراري مي‌شوند. طحال خون را فيلتره مي‌كند و غدد لنفاوي مسئولي

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, اصول, پايه, ايمني, شناسي, در, ارولوژي