علوم اجتماعی

تحقیق رضايت شغلي – 19821

کد فایل 19821

عنوان فایل:تحقیق رضايت شغلي

توضیحات بیشتر:

مقدمه
به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، از ميان همه مفاهيمي‌كه روانشناسان و متخصصان رفتار سازماني و مديريت در موقعيتهاي سازماني مختلف مطالعه كرده اند، رضايت شغلي از مهم ترين زمينه هاي پژوهشي بوده است به همين دليل ديدگاه ها و مفهوم سازي هاي متعدد و گاه متناقض درباره آن شكل گرفته و توسعه يافته است. اين مفهوم تلاشهاي نظري و بنيادي بسياري را به خود معطوف ساخته و نيز در تمامي‌سطوح مديريت و منابع انساني سازمانها اهميت يافته است. اهميت رضايت شغلي از يك سو به دليل نقشي است كه در پيشرفت سازمان و نيز بهداشت و سلامت نيروي كار دارد و يكي از عوامل بسيار مهم در ايجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به كارش مي‌باشد و به اعتقاد برخي صاحبنظران كاركناني كه از كار خود رضايت دارند در مقايسه با آنان كه احساس رضايت نمي‌كنند بازدهي يا توليد بيشتري دارند و از ديگر سو به اين علت است كه علاوه بر تعاريف متعدد و گاه پيچيده، محل تلاقي بسياري از حوزه هاي علمي‌مانند روانشناسي، جامعه شناسي، مديريت و حتي اقتصاد و سياست بوده است ( لاوسون و شن ، 1998 )
درباره رضايت شغلي نظريه هاي گوناگوني ارائه شده است اما مي‌توان گفت تعالي‌ آنها رضايت شغلي را بر پايه اين سه محور قرار مي‌دهند:
1- توقعات و انتظارات افراد در زمينه موقعيتهاي واقعي، 2- ميزان بر آورده شدن نيازهاي جسمي‌و رواني، و 3- سطح ابقاي ارزشهاي مهم ( نيوتن و كينان ، 1991). از اين رو عوامل متعدد و متنوعي زمينه ساز و ايجاد كننده رضايت شغلي مي‌باشند. اين عوامل را مي‌توان از ويژگيهاي شخصيتي، احساسات عاطفي و حالتهاي هيجاني كه جنبه هاي دروني ناميده مي‌شود تا شرايط و ويژگيهاي سازماني، اجتماعي و فرهنگي كه جنبه هاي بيروني به حساب مي‌آيد، مرتب كرد ( تت و مي‌ير ، 1993). در زير به تعدادي از اين تعاريف اشاره مي‌گردد.
تعاريف رضايت شغلي :
رضايت شغلي از ديدگاه هاي گوناگون تعريف نموده اند كه ذيلاً به چند مورد اشاره مي‌شود:
– مطالعه رسمي‌رضايت شغلي با مطالعات هاثورن در اوايل دهه 1930 شروع و از آن پس بطور گسترده مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت در اصل رضايت شغلي به اين دليل اهميت يافت كه طرفداران اوليه رويكرد روابط انساني، مديران را قانع كردند كه كارگر خوشحال، كارگر سود آور است.
– تلاش كلاسيكها براي تعريف رضايت شغلي در سال 1953 توسط رابرت هاپاك انجام شد. وي مي‌گويد رضايت شغلي مفهومي‌پيچيده و چند بعدي است كه با عوامل رواني، اجتماعي و جسماني ارتباط دارد. تنها يك عامل موجب رضايت شغلي نمي‌شود. فرد با تاكيدي كه به عوامل مختلف از قبيل ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كار و اشتغال در زمانهاي متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضايت مي‌كند ( هوي و ميكسل، 1371، ص276).
– شرتزر معتقد است رضايت شغلي به معناي دوست داشتن وظايف مورد لزوم يك شغل، شرايطي كه در آن كار انجام مي‌گيرد و پاداشي كه براي انجام آن دريافت مي‌شود و اينكه نيازهايش تا چه حدودي با انجام فعاليتهاي شغلش برآورده مي‌شود.
– هرسي و بلانچارد معتقدند رضايت شغلي تابعي است از سازگاري انتظارات سازماني با نيازهاي سرشت كلي فرد، در حالي كه اين دو توافق و تعادل داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نيازهاي فرد است يعني اثر بخشي و رضايت تواماً حاصل مي‌گردند.
– ويكتورو روم مي‌گويد رضايت شغلي يك نوع برداشت ذهني است كه فرد نسبت به شغل خود دارد و انجام يك نوع رفتار سازماني است.
بنابراين رضايت و انجام كار در اثر عوامل كاملاً متفاوت بوجود مي‌آيند.
– هايلين (1966)، مي‌گويد كه رضامندي شغلي يك پديده احساسي است كه يك كارمند درباره شغل خود مي‌تواند بدست آورد. بنابراين رضايت شغلي زماني حاصل مي‌شود كه كاركنان از طبيعت كار خود رضايت داشته باشند از حقوق و مزاياي خود راضي باشند، فرصتهاي مناسبي براي ارتقا و ترفيع داشته باشند و از همكاران و سرپرستان خود نيز راضي باشند. لذا رضايت شغلي يك پديده فردي است.
– فردلوتانز رضايت شغل را يك حالت عاطفي مثبت يا خوشايند مي‌داند كه حاصل ارزيابي فرد از شغل يا تجارب شغلي اش مي‌باشد، وي اضافه مي‌نمايد رضايت شغلي نتيجه ادراك كاركنان از آنچه بنظرشان مهم است و شغلشان آنرا خوبي فراهم كرده مي‌باشد.
– فيشروهانا (1939)، رضايت شغلي را عاملي رواني قلمداد مي‌نمايند و آنرا نوعي سازگاري عاطفي با شغل و شرايط اشتغال مي‌انگارند، يعني اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را براي فرد تامين نمايد در اينحالت فرد از شغلش راضي است در غير اين صورت فرد شروع به مذمت شغل مي‌نمايد و در صدد تغيير آن بر مي‌آيد.
– كيت ديويس ونيوا ستروم (1989)، رضايت شغلي را مجموعه اي از احساسهاي سازگار يا ناسازگار مي‌دانند كه كاركنان با آن احساسات به كار خود مي‌نگرند، وقتي كاركنان به سازمان مي‌پيوندند مجموعه اي از خواستها، نيازها، آرزوها و تجربه هاي گذشته را با خود به همراه مي‌آورند و رضايت شغلي نشان از همسويي توقعات انسان با پاداشهايي است كه كار براي او فراهم مي‌كند.
– رابينز (1943) معتقد است، رضايت شغلي نگرش كلي فرد نسبت به شغلش است و ابراز رضايت يا نارضايتي از آن كار يك نتيجه كلي از مجموعه اي از اركان متفاوت است كه در مجموع شغل وي را تشكيل مي‌دهد به عبارت ديگر ر ضايت شغلي عبارتست از «تفاوت بين پاداشهايي كه كارگر، يا كارمند دريافت مي‌كند و مبلغي را كه به باور او بايد دريافت كند» پس رضايت شغلي نمايانگر نوعي نگرش است ونه رفتار.
– فلدمن و آرنولد رضايت شغلي را مجموعه گرايشهاي مثبت افراد نسبت به شغل دانسته و معتقدند وقتي گفته مي‌شود يك فرد از شغل خود رضايت بالايي دارد، در حقيقت منظور اين است كه وي به طور كلي به ميزان زياد شغل خود را دوست دارد و توانسته است از طريق شغلش نيازهاي خويش را تامين نمايد و در نتيجه احساسات مثبتي نسبت به آن دارد.
– چستربارنارد معتقد است كه رضايت شغلي باعث تداوم همكاري فرد و سازمان مي‌گردد. خشنوديهاي ويژه اي كه انسان را بر مي‌انگيزد تا تلاشهاي خود را براي كمك به يك سازمان بكار برد از مزايايي است كه در برابر معايب برخواسته از اين همكاري ناشي مي‌شود. هرگاه مسئوليتهايي كه سازمان به عهده افراد مي‌گذارد زياد باشد، مزاياي سازمان بايد فراوان و برانگيزنده باشد.
– گوردن (1990) معتقد است كه رضايت شغلي يك واكنش عاطفي است كه از ادراك فرد نسبت به اينكه شغل او، ارزشهاي شغلي اش را تامين مي‌نمايد و يا به او اجازه تامين و ارضاي آنها را مي‌دهد، ناشي مي‌گردد. علاوه بر اين رضايت شغل به توافق اين ارزشها با نيازهاي شخصي بستگي دارد.
– كينگ برگ و همكارانش (1951) كه رضايت شغلي را از ديدگاه هاي گوناگون مورد توجه قرار داده اند به دو نوع رضايت شغلي اشاره مي‌كنند. رضايت دروني كه از دو منبع حاصل مي‌گردد. اولي احساس لذتي كه انسان صرفاً از اشتغال به كار و فعاليت عايدش مي‌شود. دوم لذتي كه بر اثر مشاهده پيشرفت و يا انجام برخي مسئوليتهاي اجتماعي و به ظهور رساندن توانايي ها و

مفاهیم کلیدی:

, تحقیق, رضايت, شغلي

تحقیق سيمنار وسائل تعاونيها منوگرافي و براي عملكرد اقتصادي- اجتماعي- فرهنگي شركت تعاوني توليدي ….. – 19819

کد فایل 19819

عنوان فایل:تحقیق سيمنار وسائل تعاونيها منوگرافي و براي عملكرد اقتصادي- اجتماعي- فرهنگي شركت تعاوني توليدي …..

توضیحات بیشتر:

سيمنار وسائل تعاونيها
منوگرافي و براي عملكرد اقتصادي- اجتماعي- فرهنگي شركت تعاوني توليدي چيني بهداشتي ايساتيس

عملكرد اجتماعي تعاون
ارزش هاي اساسي تعاوني ها
كرايك استاد دانشگاه كانادا كه مطالعات زياد در باب تعاون ها دارد ارزش ها اساسي تعاوني را به صورت زير دسته بندي كرده است :
1- كمك متقابل : الف) تعاون يا يكپارچگي ب) اقتصاد ج) مسئوليت اجتماعي
2- برابري : انصاف، حقوق و آزادگي : الف) مشاركت ب) دموكراسي
ج) آزادگي
3- عدالت اقتصادي : الف) برابري ب) مشاركت اقتصادي ج) تأمين كيفيت زندگي (طالب 1382‌: 118)
كي ون سو پس از ارائه دلايل چندي براي طرح ارزش هاي تعاوني در كشورهاي آسيايي تحت عنوان ارزش هاي اسيايي به مقولات زير اشاره دارد :
الف ) ارزشهاي اقتصادي :
1- ارتباط منافع
2- پيشرفت اقتصاد زندگي
3- تدارك خدمت واحد
4- توسعه اقتصادي منطقه
ب) ارزش هاي اجتماعي :
1-اجراي اصل انسانگرايي
2- ياري متقابل
3- همبستگي اعضا
4- نوع دوستي اعضا
5- خود باوري در زندگي ( طالبي 1382: 120-119)
احترام به رأي و نظر ديگران
اين امر زير بناي دموكراسي است وتعاوني پرچمدار آن است زيرا در جلسات مجمع عممي و هيأت مديره رأي اكثريت ملاك است. اقليت بايد به نظر اكثريت احترام بگذارند و هرگاه اين امر در جامعه نهادينه شود زمينه برقراري دموكراسي در جامعه برقرار مي شود.(مهرانفره :‌159)
نقش اجتماعي تعاون :
تعاوني از تعدادي انسان به عنوان عضو تشكيل مي گردد.سپس تعاوي ماهيتي اجتماعي دارد و نتايج حاصله از كار دسته جمعي اعضا به جامعه باز مي گردد به عبارت ديگر اساس كار تعاوني همياري، همفكري، همكاري، وحدت عملي و اتحاد است و اگر از طريق آموزش اين مفاهيم به نحو شايسته به اعضا منتقل گردد، مسلماً اعضا با توان بيشتري در امور تعاوني همكاري خواهند نمود و تعاوي شكوفا مي گردد. اصول و مفاهيمي مانند مسئوليت پذيري اجتماعي، خودياري، همبستگي فلسفه ذخير قانوني و مازاد برگشتي در تعاوني و عدالت اجتماعي داراي اهميت زيادي مي باشند. اگر اين مفاهيم در اعضاي تعاوني نهادينه گردد اثرات مبتني در رشد و شكوفاي تعاوني خواهند داشت . ( مهرانفر : 58)
ذخيره قانوني :
اصلي است كه در تعاوني براي امور اجتماعي و عالم المنفعه در نظر گرفته شده است، و پول آن قابل تقسيم بين افراد نيست از اين اصل اقتصادي در جامعه، تأثيرات زيادي خواهد داشت و يكي از آثار اجتماعي تعاون است. ( همان : 60)
عدالت اجتماعي
از آنجا مالكيت در تعاوني مختلط است و صرفاً مالكيت خصوصي حاكم نيست و ماليكتي تعاوني و اجتماعي در تعاوني حاكم است و درآمد تعاوني به مقدار محدودي به عنوان سود به سهم تعلق مي گيرد و بيشتر درآمد تعاوني به عنوان مازاد برگشتي، ذخيره قانوني و ذخيره آموزش بين اعضاء فعاليت هاي اجتماعي و فعاليت هاي خيريه و فعاليت هاي آموزش تقسيم مي شود. لذا عدالت اجتماعي از طريق تعاوني در جامعه برقرار خواهد شد، زيرا قانون شركت هاي تعاوني ميزان سهام قابل خريداري در شركت هاي تعاوني را براي اعضا مساوي تعيين نموده است اين محدوديت موجبات تعادل نسبي را در ميزان سرمايه و سهام عادي اعضا تضمين مي كند و عدالت اجتماعي را در جامعه برقرار مي نمايد. (همان : 66)

آزادي و برابري :
آزادي در جامعه موقعي برقرار مي شود كه اقتصاد پشتوانه آن باشد و مردم از لحاظ اقتصادي زياد اختلاف نداشته باشند و اين نظام تعاوني است كه از ماندن ثروت دردست عده اي خاص جلوگيري مي كند و اعضاي تعاوني عادلانه ازفوايد تعاوني بهره مند مي شوند و برابري نسبي اقتصادي در جامعه برقرار مي شود تا بتواند به صورت نسبتاً مساوي از آزادي بهره مند شوند و جامعه اي با همبستگي اجتماعي بوجود آيد. ( همان : 61)
عملكرد اجتماعي شركت
را در موضوعات زير بررسي كرده ايم :
1- اشتغال زايي در شركت :
درزمينه اشتغال از زمان تأسيست تاكنون فقط يك نفر حسابدار، آن هم در سال جاري استخدام كرده و به جز آن فرصت شغلي نداشته است.
2- رابطه شركت با محيط زيست :
با توجه به اينكه شركت پروانه بهره برداري دارد محيط زيست منطقه را تأكيد كرده است و از راه صنايع و معادن مجوز تهيه كرده است. رفت و آمد زياد كاميون به علاوه مجاور بودن در كنار پايانه بار باعث شده كه اين مكان در داخل شهر نباشد تهيه و در انتخاب اين زمين خود اعضا اختياري نداشته اند بلكه اداره صنايع و معادن و سازمان مسكن اين زمين را به اين شركت واگذار كرده اند
3- نقش معلولين در شركت :
در اين شركت معلولين حضوري ندارند.
4- نقش زنان در اشتغال :
حضور زنان يكي از شاخص هاي توسعه اجتماعي است. اما در اين شركت شاهدان هستين كه زنان حضوري نداشته و همه اعضا و كاركنان شركت مرد هستند.
عدالت اجتماعي در شركت :
اين در شركت برقرار مي شود. به طوري كه سود سهام و بازار برگشتي به نسبت سهام به هر كس تعلق مي گيرد.
احترام به رأي و نظر ديگران در شركت : در مجمع عمومي حدود 500 تا 800 نفر از اعضا حضور پيدا مي كنند. و مي توان گفت اين 800 نفر نماينده اين 2000 نفر مي باشند در اينجا ما به لحاظ تئويك مي توانيم بگوييم اعضا در مواقع برگزاري مجامع عمومي هيأت مديره را از طريق حضور بيشتر خودشان انتخاب كرده اند. همچنين به نظر مي رسد

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, سيمنار, وسائل, تعاونيها

تحقیق عوامل شتاب زای انقلاب اسلامی – 19817

کد فایل 19817

عنوان فایل:تحقیق عوامل شتاب زای انقلاب اسلامی

توضیحات بیشتر:

عوامل شتاب زای انقلاب اسلامی
هر انقلابی برای رسیدن به پیروزی مراحلی را سپری می کند. از جمله این مراحل مرحله ویرانگری یا شتاب زایی است که نقطه نهایی برانداختن نظام موجود و سرنگونی حکومت است . در مورد عوامل شتاب زایی انقلاب اسلامی نظرات و دیدگاه های مختلف ارائه شده است : برخی نقش شعار حقوق بشر کارتر عده ای بروز مرض سرطان در شاه و بعضی هم اقدامات سریع شاه رد مدرنیزاسیون ایران را مطرح کرده اند . که با مدارک و دلایل قوی)۱ ( می توان به ضعف استدلال و کم رنگ بودن آنها پی برد.
در نهایت عامل یا عوامل تاثیرگذار مانند : شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات مورخ)۵۶ ۱۰ ۱۷ )نسبت به امام خمینی )ره ) به عنوان عوامل شتاب زای انقلاب محسوب می شوند . از این رو اولین جرقه های انقلاب به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات در قم ) قیام ۱۹ دی )۱۳۵۶ زده شد; لذا به واسطه آن حوادث احساسات مردم سخت جریحه دار گردید و مردم با توسل به مراسم مذهبی و سنتی در یک حرکت پیوسته و زنجیروار قیام های دیگری در تبریز یزد و سایر شهرستان ها به وجود آمد . در نهایت به دنبال آن حادثه ۱۷ شهریور هجرت امام به فرانسه راهپیمایی عظیم مردم در روزهای عید فطر و تاسوعا و عاشورای ۵۷ و در نهایت ورود پیروزمندانه امام خمینی ( ره ) به شور و … از جمله حوادث مهمی هستند که پایه ای رژیم شاهنشاهی را به شدت لرزاند و در نتیجه انقلاب اسلایم را به پیروزی رسانید. که در این قسمت از بحث خلاصه آنها را مورد بررسی قرار می دهیم :
1)شهادت حاج آقا مصطفی خمینی آغاز مرحله جدید انقلاب اسلامی .
رژیم شاه با همدستی رژیم عراق در اول آبان ۱۳۵۶ ه . ش حاج سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ حضرت امام را که به گفته ایشان : امید آینده اسلام بود به شهادت رساند. انگیزه آنها از دست زدن به این جنایت وارد کردن ضربه روحی به امام و تنها گذاشتن ایشان و از بین بردن یکی از مخالفین جدی نظام و ایجاد رعب و وحشت در بین سایر مخالفین بود.
اما جنایت رژیم پهلوی نتیجه عکس داد : امام این شهادت را از الطاف خفیه الهی بر شمردند و شهادت ایشان زمینه مناسبی برای گسترش و تبیین اندیشه های امام شد به طوری که گویندگان و سخنرانان در مراسم بزرگداشت شهادت او بی پروا نام امام را برده و از مقام علمی سیاسی اهداف و انگیزه های ایشان از مبارزه تجلیل کرده و به تبعیت از امام شاه را عامل همه فسادها و بدبختی های کشور معرفی کردند.
شهادت حاج آقا مصطفی آتش انقلاب را فروزان کرد. تظاهرات راهپیمایی ها و افشاگری هایی که در پی شهادت ایشان آغاز گردید باعث آگاهی و از خود گذشتگی مردم شد به طوری که به فاصله کوتاهی سراسر ایران یکپارچه به صحنه مبارزه و خروش مبدل گردید)
2) قیام ۱۹ دی قم
در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ ه . ش مقاله ای تحت عنوان : ایران و استعمار سرخ و سیاه با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که درآن به بهانه سالروز کشف حجاب جملات جسارت آمیزی نسبت به روحانیون به ویژه به شخص امام به عنوان مخالفان ترقی و پیشرفت و مرتجعینی که نباید مجال ابراز وجود و عقیده پیدا کنند نوشته شد. انتشار این مقاله که به دستور مستقیم دربار تهیه شده بود موجب اعتراض شدید و گسترده در سراسر کشور به ویژه در حوزه علمیه قم شد به طوری که هزاران نفر از طلاب و مردم با حرکت دسته جمعی به طرف منازل مراجع اعتراض شدید خود را نسبت به اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی(ره )بیان کردند . از این رو در ۱۹ دی ماه تظاهراتی به همین مناسبت در قم برپا شده بود عده ای از تظاهرکنندگان توسط رژیم شهید و مجروح شدند . به دنبال این کشتار وحشیانه تا چندین روز حوزه ها و بازار قم تعطیل و تظاهرات پراکنده ادامه یافت
قیام قم مثل نوری در تاریکی درخشید فریاد رسایش سکوت مرگ آور آن زمان را شکست و تکبیرهای به خون نشسته فرزندان حوزه فراگیر شد و اربعین هایی را به وجود آورد که سرانجام به پیروزی انقلاب انجامید . امام خمینی(ره )در طی پیامی به مناسبت ۱۹ دی ماه فرمودند : «من به ملت ایران با این بیدرای و هوشیاری و این روحیه قوی و شجاعت بی مانند نوید پیروزی می دهم پیروزی توام با سربلندی و افتخار پیروزی توام با استقلال و آزادی …. و انقراض دودمان سیاه روی پهلوی»
3)قیام ۲۹ بهمن تبریز
در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ حرکتی که از قم شروع شده بود و در تبریز تبدیل به موجی خروشان شد . در چنین روزی که هزاران نفر از مردم تبریز قصد داشتند در مجلس ختم شهدای قم شرکت کنند با درهای بسته مسجد مواجه شدند. از این رو بین مردم و نیروهای رژیم زد و خورد صورت گرفت که عده ای از تظاهرکنندگان شهید و مجروح شدند. به دنبال کشته و مجروح شدن تظاهرکنندگان مردم عصبانی سینماها مشروب فروشی و بانک ها و … را به آتش

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, عوامل, شتاب, زای, انقلاب, اسلامی

تحقیق بررسي وضعيت سلامت مراجعه‌كنندگان به مراكز ترك اعتياد سازمان بهزيستي قبل و بعد از ترك اعتياد – 19816

کد فایل 19816

عنوان فایل:تحقیق بررسي وضعيت سلامت مراجعه‌كنندگان به مراكز ترك اعتياد سازمان بهزيستي قبل و بعد از ترك اعتياد

توضیحات بیشتر:

طرح پژوهشي

بررسي وضعيت سلامت مراجعه‌كنندگان به مراكز ترك اعتياد سازمان بهزيستي قبل و بعد از ترك اعتياد

1ـ كليات
1ـ1ـ مقدمه
سازمان ملل در تعريف خود از توسعه انساني، شاخص برخورداري از زندگي طولاني همراه با تندرستي و سلامت را مورد توجه قرار داده است. بنابراين، بدون توجه به عوامل تهديد كننده سلامت انسانها، نمي‌توان به نحو مطلوب در مسير توسعه و رفاه پايدار قدم برداشت. گام اول براي رسيدن به اين مهم، شناخت وضع سلامت و عوامل تهديد‌كنندة آن در ميان گروه‌هاي مختلف اجتماعي در سطوح محلي، منطقه‌اي و يا ملي بشمار مي‌رود. كه نتايج اين شناخت براي سازمان‌هاي متولي امر پيشگيري و درمان از ابعاد مختلف مانند برنامه‌ريزي‌هاي بهداشتي، درماني، آموزشي و … حائز اهميت است.
در سطح اجتماعي در كنار خيل عظيمي از بيماري‌ها، رفتارهاي مخاطره‌آميزي هم وجود دارند كه تهديد‌كننده تندرستي افراد و زمينه‌ساز بروز اختلالات جسماني، رواني و اجتماعي در زندگي آنهاست. يكي از اين رفتارها، كه به‌‌صورت گسترده سلامتي انسان‌ها را در معرض تهديد جدي قرار مي‌د هد اعتياد يا سوء مصرف مواد مخدر (Drug Abuse) است.
سوء مصرف مواد مخدر پديده‌اي است كه بشر تقريباً در تمام جوامع و در اغلب زمان‌ها به نوعي درگير آن بوده است. صرف‌نظر از نوع ماده مورد استفاده، آنچه در مورد اين پديده، مهم و در اغلب اجتماعات انساني مشترك به نظر مي‌رسد، پيامدهاي جسماني ، رواني و اجتماعي آن است كه تا حدود زيادي با پيامدهاي منتسب به اكثر بيماري‌ها متفاوت به نظر مي‌رسد.
در بعد جسماني اختلال در كاركرد فيزيولوژيك بدن بر اثر تأثير مستقيم مواد، زمينه‌سازي براي بروز انواع بيماري‌هاي خطرناك نظير سرطان، آسم، برونشيت و …، افزايش ميزان خطر پذيري فرد هنگام قرار گرفتن در موقعيت‌هاي خطرناك (حوادث و سوانح و …)، افزايش خطر ابتلا به بيماري‌هائي نظير ايدز و هپاتيت در شكل‌هاي خاص سوء مصرف مواد (تزريق) ؛ در بعد رواني اختلال در تعادل رواني و شناختي و در بعد اجتماعي بروز ناهنجاري‌هاي رفتاري و اجتماعي در دو سطوح عملكردها و روابط خانوادگي، شغلي و … و بروز آسيب‌هاي اجتماعي و جرائم از پيامدهاي اين پديده به شمار مي‌رود . همچنين براساس شرايط فرهنگي و اجتماعي برخي اختلالات اجتماعي نظير انزوا () و تفكيك (segregation) نيز از پيامدهاي سوء مصرف مواد مخدر محسوب مي‌شوند. بنابراين عواقب ناشي از اين پديده آنچنان وسيع و گسترده و از نظر ميزان تأثير عميق و مزمن به نظر مي‌رسد كه با پيامدهاي بسياري از بيماري‌ها و رفتارهاي مخاطره‌آميز قابل مقايسه نيست.
از آنجا كه پديده اعتياد از نظر تعداد، ميزان رشد و گروه سني جمعيت درگير، بخش قابل توجه و مهمي از جمعيت كشور را تحت تأثير خود قرار داده است، از اين رو بررسي پيامدهاي ناشي از آن بر سلامتي معتادان، علاوه بر خود آنها، بر سلامتي كل جامعه نيز تأثير گذار خواهد بود.
سلامت يكي از بنيان‌هاي اصلي زندگي انسان و شرط ضروري ايفاي نقش‌هاي اجتماعي وي به‌شمار مي رود و انسان‌ها بويژه گروهايي كه سلامتي آنها به نوعي در معرض خطر قرار دارد در صورتي مي‌توانند به فعاليت‌هاي فردي و جمعي خود به نحو مطلوب ادامه دهند كه خود را سالم احساس كنند و در عين حال جامعه نيز آنها را سالم بداند.
به‌طور كلي افراد جامعه هريك تصوري درست يا نادرست از سلامتي خويش دارند، اما در سطح اجتماعي ارزيابي سلامت يا عدم سلامت يك جمعيت به آساني ارزيابي‌هاي فردي مبتني براحساس يا تصور و يا مبتني بر معيارهاي پزشكي نيست. چنين كاري نيازمند انجام تحقيقات و پژوهش‌هاي جامعي است كه بدون نياز به معاينات باليني و روش‌هاي فيزيولوژيكي بتوانند ابعاد مختلف سلامتي گروه‌هاي هدف را مورد بررسي قرار دهند.
از سوي ديگر هر چند سنجش سطح سلامت با معيارهاي موجود پزشكي به لحاظ روش شناختي امري آسان و در عين حال زمان بر و هزينه زاست اما در سطح اجتماعي و با استفاده از معيارهاي چندگانه و جامع نگر، به دليل وجود رابطه با شرايط و واقعيت‌هاي اجتماعي (كه خود موجب تعدد و گاه تفاوت تعاريف ارائه شده از مفهوم سلامت مي‌گردد) از پيچيدگي خاصي برخوردار است، در عين حال پيچيدگي ياد شده نبايد مانع تلاش در جهت مشخص ساختن وضعيت سلامتي افراد و گروه‌هاي اجتماعي و تأثير عوامل محيطي بر آن گردد، زيرا شناخت مجموعة متغيرهاي مستقل و وابسته در اين مسير مي‌تواند گامي موثر در برنامه‌ريزي هاي بهداشتي و درماني بويژه براي گروه‌هاي در معرض تهديد باشد.
در كشور ما كه داعيه گام برداشتن در مسير توسعه را دارد. ارتقاء وضع سلامت مردم جايگاه

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, بررسي, وضعيت, سلامت, مراجعه‌كنندگان, به, مراكز, ترك, اعتياد, سازمان, بهزيستي, قبل, و, بعد, از, ترك, اعتياد

تحقیق نقش جنبش دانشجويي در تحولات اجتماعي – 19815

کد فایل 19815

عنوان فایل:تحقیق نقش جنبش دانشجويي در تحولات اجتماعي

توضیحات بیشتر:

نقش جنبش دانشجويي
در تحولات اجتماعي

– بحث محوري، بررسي نقش جنبشهاي دانشجويي در تاريخ تحولات سياسي- اجتماعي ايران است. اين جنبش يك پيشينه تاريخي دارد كه با تاسيس دانشگاه تهران در آغاز قرن حاضر (خورشيدي) شروع مي‌شود و تا امروز ادامه مي‌يابد. البته در مقاطعي با افت و خيزها و فراز و نشيبهايي روبه‌روست. اگر موافق باشيد گفتگو را از همين نقطه آغاز كنيم.
– تصور من اين است كه جنبش دانشجويي ايران را بايد در قالب و چارچوب تئوريك نگاه كنيم؛ آن وقت اين سوال مطرح است كه دانشجو از چه رده سني است؟ و در چه موقعيت اجتماعي قرار دارد؟
اگر از لحاظ رده سني نگاه كنيم و هستي‌شناسي جوان را مورد بررسي قرار بدهيم، اين سوال مطرح مي‌شود كه «جوان چه نيازهايي دارد؟» با اين تعريف مي‌بينيم كه دوران جواني دوران انرژي‌زايي است اما در مقابل اين انرژي‌زايي، جوان دچار يك مجموعه پرسشهاي جديد مي‌شود. يعني با تحولاتي كه در وجود بيولوژيك او مطرح است، از درونش يك دسته فشارها و محركهاي جديد پديد مي‌آيد كه اين محركها براي او پرسش ايجاد مي‌كنند. اما وقتي مي‌گوييم دانشجو، مسئله ديگري را هم اضافه كرده‌ايم؛ يعني علاوه بر اينكه او فشارها و محركهاي دروني او مطرح است، محركهاي بيروني هم وجود دارد. يعني دانشجو خود را در چارچوب خانواده، محله و موقعيت اعتقادي معرفي نمي‌كند، بلكه خود را در چارچوب شغل هم مطرح مي‌سازد؛ يعني به يك انتخاب جديد مي‌رسد.
– … يعني وقتي از محيط خانوادگي دور مي‌شود به عنوان يك «طبقه»ي جديد، يك هويت نوپيدا مي‌كند؟
– دقيقاً همين‌طور است. او مي‌خواهد يك هويت جديد پيدا كند. او يك دسته زمينه‌هاي هويتي پيشيني اوليه دارد. مثل خانواده و ابعاد اعتقادي، كه كشفي است. وقتي كه كودكي در يك خانواده به دنيا مي‌آيد، قوميت و اعتقادات خانواده بر روي او تاثير مي‌گذارد. اما اين جوان وقتي وارد دانشگاه مي‌شود رشته تحصيلي انتخاب مي‌كند. انتخاب اين رشته، سرنوشت چهل- پنجاه ساله زندگي او را تحت تاثير قرار مي‌دهد و اين انتخاب ديگر يك بحث «كشفي» نيست بلكه بحثي است «تاسيسي». او در اينكه «قوميتش» چيست، از اعتقاد خانواده كه به او القا شده تاثير مي‌پذيرد. اما اين وضعيت جديد «القا» نشده، بلكه «انتخاب» شده است، يعني او به جاي رشته (الف) رشته (ب) را انتخاب كرده است.
معمولاً در دوران دبيرستان نيز چنين وضعيتي به وجود مي‌آيد، اما حقيقت اين است كه در آن زمان جوان به آن رشد نرسيده كه بپرسد: «چرا اين رشته؟» محركهاي محيطي به انتخاب منجر مي‌شود؛ مثلاً رفتن به رشته‌هاي رياضي، ادبيات يا طبيعي بدون يك محاسبه عقلايي سنجيده. اما وضعيت در دانشگاه بسيار متفاوت، ملموس و روشن است. يك دانش‌آموز وقتي «رياضي» مي‌خواند نمي‌داند كه نتيجه اين رشته قطعاً به «مهندسي» مي‌انجامد يا نه و اگر مي‌انجامد به چه گرايشي از مهندسي؟ يا اگر «تجربي» مي‌خواند، آيا حتماً به پزشكي ختم مي‌شود؟ اما وقتي او به دانشكده مي‌آيد اين شغل برايش «انضمامي» شده است. دانشجوي علوم سياسي يا دانشجوي عمران يا دانشجوي پزشكي داراي چارچوب شغلي تقريباً مشخصي است.
– … چرا شغل؟
– به دليل آنكه دانشگاه اصولاً براي رفع نيازهاي «پسيني» به وجود آمده است. حالا ممكن است در دانشگاه به فلسفه بپردازند، ولي وقتي به دانشگاه مي‌رويد «رشته»، تخصصي است، اين تخصص در مواردي به نياز معنوي نپرداخته است. مثلاً مهندسي عمران را در نظر بگيريد، اين وضع دقيق‌تر است.
اما هنوز در علوم سياسي اين تاثيرات خيلي روشن نيست. در رشته‌هاي سياسي به دو نكته مي‌انديشيد: يكي آزادي فردي، ديگري استقلال ملي. يعني مفهوم رشته سياسي يك مفهوم امنيتي است: راههاي ارتقاي قدرت ملي براي تامين منافع ملي. ولي در جامعه ما اين نكته هنوز جا نيفتاده است. رشته‌هاي علوم انساني بسيار مظلوم واقع شده‌اند. اما وقتي يك نفر رشته مهندسي مكانيك را انتخاب مي‌كند، هدف او مشخص است. يا اگر رشته‌هاي پزشكي را انتخاب مي‌كند در حقيقت براي تامين شغل است. بنابراين هويتهاي پيشيني با اين هويتهاي پسيني در مقابل هم قرار مي‌گيرند.

– … و اين يك تعارض است؟
– تعارض نه، تباين است! چون هويت پيشيني انسان جزو «وجود فلسفي» اوست. آيا اين وجود فلسفي پيشيني كه بديهي است (يعني انسان خود را در آن كشف مي كند) با شغلش در تعارض است؟ تصور من اين است كه چنين نيست.
دو گروه اين امر را در تعارض مي‌بينند. سنتي‌ها كه نگرش متافيزيكي دارند و با تاكيد بر هويت پيشيني، پسيني را رها مي‌كنند؛ يعني مي‌گويند كه دنيا چه اعتباري دارد، بنابراين براي آنها «ملي» هم چيز بدي است، «تخصص» هم چيز بدي است و به هيچ يك هم توجه نمي‌كنند. گروه ديگر كساني هستند كه همه نكته‌هاي پيشيني را نقد مي‌كنند و بر پسيني تاكيد مي‌كنند و با پسيني به تعارض پيشيني مي‌روند. اما در دنياي امروزي به موازات اينكه مسائل پسيني مثل اقتصاد، صنعت و شغل پيشرفت كرده، خودآگاهي فرهنگي هم زياد شده است. قبلاً تصور مي‌شد كه در كنار اين پيشرفتهاي تمدني (صنعت، اقتصاد و …) كه راحتي و آسايش مي‌انجامد. به همين لحاظ است كه اين عزيزان گاه دچار اشتباه مي‌شوند و تمدن و فرهنگ را يكي مي‌گيرند. پس گروه سنتي، تمدن و فرهنگ را يكي مي‌گيرد و تمدن را مقهور فرهنگ مي‌داند، يعني لايه فرهنگي را تقويت مي‌كند، در نتيجه تاكيدش بر روي هويتهاي پيشيني است. در مقابل، گروه ديگر تاكيدش بر تمدن است و فرهنگ را ناشي از تمدن مي‌داند.
تصور ما اين است كه بايد، تلفيقي از اين دو صورت گيرد و در اين تلفيق دو حركت وجود دارد. يكي حركت انبساطي است كه به سوي آسايش، راحتي، رفاه و توانمندي مي‌رود. اين توانمندي براي آمريكايي يا ايراني، براي طبقه پايين يا طبقه بالا فرقي نمي‌كند. توانمندي، بيرون از انسان است. در برخورد مبتني بر زور يك تانك در مقابل يك خودرو، با هر اعتقادي كه شما داشته باشيد، غلبه با تانك است. من به ابعاد توانمندي مي‌گويم: تمدني!
دانشجو وقتي وارد دانشگاه مي‌شود رشته انتخاب مي‌كند: مهندسي، پزشكي، داروسازي. نكته‌اي كه ابتدا از اين مبحث، در نظرش مجسم مي‌شود تمدني است كه به او توانمندي بدهد. ما معتقديم كه اين توانمندي براي معدودي از افراد اين پرسش را به وجود مي‌آورد كه كمال تو چيست؟ همان ارزشهاي پيشيني است كه فلسفه انسان است؛ اعتقاد و قوميت انسان است كه من به آنها مي‌گويم كمال فرهنگي.
– آيا جنبش دانشجويي در ايران كمال گراست؟
– ابتدا مي‌خواست كمال گرا باشد و به توانمندي نمي‌انديشيد. يعني اگر امروز با دانشجويان آن زمان درباره نظام حكومتي شاه صحبت كنيد (دانشجوياني كه مبارزه مي‌كردند) و بپرسيد: مشكل شما با شاه چه بود؟ مجموعه جملاتي را به شما مي‌گويد كه همگي فعليه است: دزد بودند، فاسد بودند، وابسته بودند، كثيف بودند، خود فروخته بودند و … حال اگر بپرسيد: آيا توانمندي داشتند يا نه؟ ممكن است جوابهايي به شما بدهند كه با بخش او در تعارض باشد. غرض من اين نيست كه بگويم آنها خوب بودند يا بد، اينجا بحث تاييد يا تكذيب مطرح نيست.
در آن زمان دانشگاههايي كه به وجود آمده بودند دروني نشده بودند. البته هنوز هم اين مشكل را داريم. اگر به دانشجو بگوييد: آقاي مهندسي، آقاي دانشجوي علوم سياسي، شما وارد دانشگاه شديد كه قصد داريد چه توانمندي‌اي داشته باشيد؟

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, نقش, جنبش, دانشجويي, , در, تحولات, اجتماعي, ,

تحقیق مشخصات و ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي سكونتگاههاي خودرو – 19836

کد فایل 19836

عنوان فایل:تحقیق مشخصات و ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي سكونتگاههاي خودرو

توضیحات بیشتر:

عنوان تحقيق :
مشخصات و ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي سكونتگاههاي خودرو

بر خلاف ديدگاهها و نظريات اوليه كه سكونتگاههاي حاشيه اي را مظهر فساد، جرم و جنايت، قانون گريزان، فراريان و اقشار حاشيه اي مي دانستند و ويژگيهاي منفي موجود در اين سكونتگاهها را تعميم مي دادند، ديدگاههاي اخير اساساً ضمن تأييد وجود زمينه ها و بسترهاي آسيب هاي اجتماعي و رواني در آنها، اين سكونتگاههاي را در عين حال مخزن مهارتها و انگيزه هاي فردي براي تأمين سرپناه و ارتقاء كيفيت سكونت، داراي همبستگي بالا و پيوندهاي محكم اجتماعي و امثال آن معرفي مي كنند.
در حاليكه برخي از پژوهشها و نگرشهاي پيشين و برخي از نظريات معاصر بر مشخصه هايي چون عدم هضم در متن نظام سرمايه داري ‌(حساميان، 1358 و سينجر 1358)، فاقد تربيت صحيح اجتماعي و فرهنگ شهري (سوداگر 1369)، تسلط فرهنگ فقر و جدايي گزيني توده اي روستايي از شهري و مكان زيست مجرمان، فراريان و قانون گريزان (شكويي 1354 و دلير 1370)، اتكاء بر جمعيت و فرهنگ روستايي (Bettison 1958, Lindern 1982, Kunjor 1986) و يا حتي فقدان پيوندهاي اجتماعي، پراكندگي و پس افتادگي از زندگي اجتماعي و روند همگوني با آن… (خاتم 1374) تأكيد دارند. پژوهشهاي دو دهها اخير ويژگيهاي متفاوتي را از وضعيت اجتماعي و فرهنگي اين سكونتگاهها ارائه مي دهند: جانيس پرلمن از نخستين كساني است كه با كشيدن خط بطلان بر «افسانه هاي حاشيه نشيني» بر مشخصه هاي مثبت و بهنجار سكونتگاههاي بي ضابطه تأكيد و درصدد رفع سوء تفاهم ها در رابطه با آنها برآمد؛ پرلمن مي نويسد:
در حاليكه پژوهشهاي دهه 60 و 70 مهاجرين حومه نشين را توده هايي بي ريشه، رانده شدگان از سرزمين، غريبه هاي شهري، بي خانمانها، دوره گردها و واماندگان از تطبيق بازندگي مدرن شهري توصيف كرده اند، پژوهشهاي دو دهه اخير به نتايج معكوسي رسيده اند كه بيش از مهاجرين روستايي، شهروندان كلانشهرها تمايل به حاشيه نشيني داشته اند: آنها اشاره مي دهند كه:
از نظر اجتماعي اين مجموعه ها به خوبي سازمان يافته، هم بسته بوده و نهادي خاص خود را دارند. از نظر فرهنگي آنها شديداً خوشبين بوده و به دنبال تحصيلات بهتر و بيشتر براي فرزندان و ارتقاء وضع سكونتي خود هستند؛ از نظر اقتصادي آنها سخت كار مي كنند و سهم خود را از توليد مصرف مي كنند. آنها نه تنها خانه هاي خود را مي سازند بلكه كل جامعه خود را بنا مي كنند و زير ساخت هاي شهري خود را مي سازند؛ آنها به جنبه هايي از سياست كه ارتباط بيشتر و مستقيم تري با زندگيشان دارد آگاه بوده و با آن در مي آميزند و نيز به تغيير پارامترهايي كه مرتبط با آنهاست سريعاً پاسخ داده و عموماً از وضعيت آسيب پذير خود آگاه هستند.
… از نقطه نظر اجتماعي مي توانند به شدت ناهمگون باشند. مناطق حاشيه نشين به ندرت محدود به يك ربته يا طبقه اجتماعي است و اغلب طيف وسيعي از مشاغل و قشرهاي اجتماعي را مي توان در آنها مشاهده كرد. با اينكه اين سكونتگاهها نهادي از فقر هستند ولي الزاماً مترادف با آن نيستند. تمام حاشينه نشينان في النفسه راديكال يا محافظه كار نيستند و چنانچه در مسائل مرتبط به آنان مشاركت داده شوند مي توانند شهرونداني معمولي و مسئول باشند… روابط اجتماعي ميان حاشيه نشينان شباهت به مناسبت خانوادگي دارد و بيشتر ارتباطات و كمك هاي متقابل بين خانوارها و افراد خويشاوند به نوعي جنبه اقتصادي – اجتماعي دارد.
ويژگيهاي اين سكونتگاهها
– الگوهاي مشتركي بر روابط اجتماعي – اقتصادي خود دارند؛
– تجانس گروهي و همبستگي نسبتاً بالايي خاصه در مواجهه با مسائل مشترك و عوامل خارجي نشان مي دهند؛
– نهادهاي خاص خود را دارند و يكديگر را به خوبي كنترل مي كنند؛
– در مورد مسائل جمعي و اتفاقاتي كه به سرنوشت اجتماع آلونك نشين مربوط مي شود سخت سازمان يافته و متحد عمل مي كنند.
– آنها اما قدرگرا و داراي انگيزه هاي محدود هستن؛ بدليل تنزل شغلي، عدم احساس امنيت، احساس حقارت و زندگي غير قانوني درصد بالايي از آنها دچار اضطراب شديد و عوارض آن هستند.
– آنها همچون كل شهر (شهر مادر) طبقاتي بوده و سلسه مراتبي از قدرت، منزلت، درآمد و رفاه در ميان آنها وجود دارد.
– به دليل ارزش گذاريها، انگ و بر چسب زني از يك سو و ارتباط قومي موجود در آنها از سوي ديگر، آگاهي آلونك نشينها بر موقعيت اجتماعي شان بالا رفته و تجانس وفاق اجتماعي گروه گرايي درون گرايانة مشهودي را به ارمغان آورده است؛
– اكثر مهاجران (ساكن اين مجموعه ها) در بخش غير رسمي اقتصاد شاغل بوده و از ثبات شغلي بي بهره اند، و غالباً داراي مشاغال پارازيت خدماتي اند، فاقد مهارت بوده و درآمدي پايين دارند.
– غالباً از امكانات و خدمات عمومي شهري بي بهره اند و از زير ساخت هاي شهري (آب، برق…) به صورت غير مجاز (با انشعابات غير قانوني) استفاده مي كنند.
به دليل مشكلات اقتصادي و فقر مزمن… استعداد رشد آسيب هاي اجتماعي در اين (مجموعه ها) بيش از ساير جاها مي باشد؛ استعداد آسيب زايي البته در رابطه با گروههايي كه تجربه دوره گردي و يكجا نشيني دارند، از سايرين بيشتر است.
– اين مجموعه ها اگر چه مستعد آسيب زايي هستند اما انبوه تهيدستان شرافتمند شهري را هم در خود جاي داده اند، لذا به هيچ وجه آلونك نشيني را نبايد مترادف جرم، جنايت و آسيب هاي اجتماعي تلقي كرد.
عليرغم آنكه بسياري از پژوهشهاي اخير به وجود سازمانيافتگي اجتماعي، پيوندهاي اجتماعي قوي، ارتباطات گسترده، تجانس، وفاق اجتماعي… اشاره دارند. از جمله پيران، جبيبي، اهري، دلير و نيز پرلمن، اما اعظم خاتم به نكته اي اشاره دارد كه در خور توجه است:
«… در كشورهاي در حال توسعه كه رشد شهرنشيني تقريباص معادل حاشيه نشيني است… (آنها) عليرغم تحول دروني و رشد جمعيتي در مقياس با محلات فقرنشين شهري فرصت بسيار كمتري براي آميزش طبقاتي، فرهنگي و قومي عرضه مي كنند و به علت فقدان تنوع اجتماعي، راهيابي عناصر جديد مدني به حيات عيني و ذهني ساكنان آن دشوار است. حضور ساختهاي اجتماعي سنتي در كنار روابط نوين اقتصادي، جدايي اجتماعي را عليرغم ادغام اقتصادي در جامعه نو نشان مي دهد.
در حالي كه بخش مهمي از ساكنان، شاغلان صنعت هستند و تعداد قابل توجهي در بخش خدمات اجتماعي شهر اشتغال دارند، فقدان نهادهاي نوين ضامن امنيت اقتصادي مثل تأمين اجتماعي، بازنشستگي، بيمه بيكاري و غيره رسم طبيعي و عمومي تلقي مي شود و جاي آن را امنيت سنتي همجواري با قوم و خويش و هم ولايتي مي گيرد.
… حاشيه نشيني حاصل عميق تر شدن فاصله موجود بين زندگي اقصتادي شهر و موقعيت اقتصادي مهاجران بوده كه نتيجه آن عقب ماندگي مهاجر از زندگي اجتماعي شهر و روند همگوني با آن است.»
جان، اف ترنر كه از پيشگامان تغيير رويكرد به سكونتگاههاي حاشيه اي است، حاصل كار خود را بر روي اين سكونتگاهها در امريكاي لاتين جمعبندي كرده و معتقد است:
«جوامع حاشين نشين نه تنها كاملاً سازمان يافته اند بلكه دامنه اي بهنجار از آرزوها و اولويت هاي در حال تغيير دارند… آنها به علت فقر خود ناگزير از انتخاب هستند؛ توازن حاصل از نزديكي به محل كار، اجاره ارزان و دسترسي به برخي تسهيلات… بر نوع و محل مسكن آنها ارجحيت پيدا مي كند.
… برودر و ديگران در مطالعه خود بر روي بانكوك، جاكارتا و سانتياگو در ارتباط با فرايند جمعيت شناختي، الگوهاي اشتغال و درآمد و پس انداز به اين نتيجه مي رسند كه:
الگوي غالب مهاجرتي، مهاجرت درون منطقه شهري(از داخل منطقه شهري به پيرامون) است به نحويكه اين الگو شامل 69 درصد مهاجرين در بانكوك و 94 درصد در جاكارتا و سانتياگو بوده است؛ اين مهاجرين مدت مديري در سكونتگاههاي خودروي حاشيه شهر زيسته بودند.
درصد اشتغال ساكنين سكونتگاههاي حاشيه اي در بخش كشاورزي بسيار كم و درصد شاغلين بخش خدمات عمومي و صنعت بالاست؛ آنها ارتباط قابل ذكري با حوزه هاي روستايي ندارند و بلكه بر عكس ارتباط اصلي آنها با بخش هاي كارخانه اي، خدماتي و بخش رسمي اقتصادي شهري است؛ بخش كمي از خانوارها بيش از يك شغل دارند اما تعداد كاركنان در خانوار به نسبت بالاست. اين سكونتگاهها مكان مناسبي براي صنايع كوچك و محلي بوده و غالباً بيش از 10 كاركن دارند. محل كار و زندگي آنها اغلب نزديك بود.
ساكنين اين سكونتگاهها به لحاظ درآمدي در زمره طبقه متوسط – و نه فقير- جاي مي گرفتند! (به نحويكه درآمد ماهانه درخواستي

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, مشخصات, و, ويژگيهاي, فرهنگي,, اجتماعي, و, اقتصادي, سكونتگاههاي, خودرو

تحقیق چارچوب نظري ارتقاء زندگي عشاير – 19814

کد فایل 19814

عنوان فایل:تحقیق چارچوب نظري ارتقاء زندگي عشاير

توضیحات بیشتر:

چارچوب نظري ارتقاء زندگي عشاير
نظريات عزيز كياوند
مشكل ما شيوة توليد است نه كوچ يا اسكان، اين شيوة توليد عشايري است كه هماهنگي خود را با مقتضيات زمان از دست داده است و جماعتهاي عشايري براي تغيير شيوة توليد خود تنها دو راه عقلايي را در پيش دارند :
الف) توليد بر پايه كشتزارهاي دامي
عشاير، سنت و سابقه ديرينه اي در دامداري دارند، از طرفي تقريباً تمام روستاهاي ما روستاهاي كشاورزي هستند. اگر قرار باشد دهواره هاي جديدي با جماعتهاي عشايري كوچنده پديد آيد با فعاليت اصلي آنها بر محور پرورش دام ، آن هم تا جايي كه ممكن باشد دامپروري نوين امروزي صورت گيرد. اين دهواره ها بايد علوفه و خوراك دام توليد كنند. در چنين دهواره هايي نگراني هميشگي و ديرينة مهندسين كشاورزي كشور دربارة جدايي كشاورزي از دامداري برطرف خواهد شد ونمونه اي از ادغام و هماهنگي كامل آن دو پديد خواهد آمد، و از تصور به تحقق خواهد پيوست. در اين دهواره ها بايد روشهاي علمي اصلاح نژاد دامها به منظور افزايش محصول (بهره وري) اعمال گردد.
ب) توليد بر پاية صنعت
در جاهايي كه امكان ايجاد دهواره هاي عشايري بر پاية دامپروري نوين ممكن نباشد، پاسخ مسئله توسعه و تحول جماعتهاي عشايري در صنعت است. مراد از صنعت بر خلاف تصور و روال فكري معمول، صنايع دستي و كوچك و كارهايي مانند گليم بافي و جاجيم بافي نيست، اين نوع صنايع ميتوانند در مواردي درآمدهاي جنبي و حاشيه اي ايجاد كنند و در طرحهاي فقرزدايي به طور موقت به كار گرفته شوند، اما هرگز نميتوانند محور تحول اقتصاد پوياي نويني باشند. از اين نوع فعاليت و مهارتهاي سنتي ميتوان و بايد به جاي خود استفاده كرد اما دل و اميد نهايي بستن به آنها فرصت و زمان را از دست دادن و به فاصلة عقب ماندگي از جهان متحول و در حال پيشرفت افزودن است. دليلي نيست كه جوانان عشايري نتوانند در صنايع مدرن و مجتمعهاي صنعتي بزرگ به كار گرفته شوند. دلايل و شواهد چنانكه پيش از اين اشاره شد بر له اين امر است. واحدهاي صنعتي و حتي شكلي از پاركهاي صنعتي جديد، در جايي كه تحول دامداري سنتي به دامپروري نوين ممكن نباشد، ميتواند اين نسل معلق را در منطقه نگهداري وجلوي اضمحلال ميراث فرهنگي آن را بگيرد و به طور غيرمستقيم از بار مسائل شهري بكاهد.
«استراتژي كه كه از آن سخن گفتيم خط و مسير حركت آينده را در چارچوب يك استراتژي جامع و همه جانبه، رشد و تحول و توسعه ملي را نشان ميدهد. اين استراتژي هم كلي، هم دراز مدت و هم اختياري است. تحول بايد با تدريج و با تدبير همراه باشد.
فضاهاي زندگي عشاير كوچنده بسيار متنوع و گوناگون است. اين گوناگوني و تنوع بايد هميشه به شمار آيد. به اين واقعيت مهم بايد آگاه باشيم كه گاه طرح يا برنامه اي كه براي طايفه اي جواب مطلوب مي دهد حتي براي طايفة همجوار ممكن است مناسب نباشد. برنامه ريزي در چنين مواردي و در برخورد سنجيده و عقلايي و دورنگرانه با اينگونه مسائل است كه منطق وزيبايي خود را به نمايش مي گذارد.
«اصولا سازمان و ساختار اجتماعي جماعتهاي عشايري به سازمان صنعتي بيشتر شباهت دارد تا به سازمان و ساختار روستايي
استراتژي هاي توسعه پيشنهادي گروه مطالعاتي هامون
اين گروه كه مطالعات وسيعي پيرامون توسعة‌جامعة عشاير انجام داده است، استراتژيهاي زير را براي توسعه پيشنهاد مي نمايد:
1- توسعه و تحول نظام توليد عشايري جهت بهره بردراي بهينه از منابع و عوامل توليد، افزايش بهره وري و تأمين رفاه اقتصادي و شرايط معيشتي مناسب
2- گسترش فعاليتهاي صنعتي در مناطق عشايري به منظور ايجاد فرصتهاي جديد شغلي، افزايش درآمد، بهره گيري مطلوب از فرآورده هاي توليدي، تقويت بنيادي توليد و تحول تكنولوژيك مناسب.
3- بهسازي و نوسازي مراكز جمعيتي و ايجاد و تجهيز كانونهاي جديد براي تمركز جمعيت و فعاليتها
4- عمران و توسعة يكپارچه و هماهنگ مناطق عشايري، به ويژه سرزمينهاي ايلي عمده به منظور كاربرد بهينه و همه جانبه از منابع و اراضي ، ايجاد تعادلهاي زيست محيطي، استقرار مطلوب جمعيت و تمركز فعاليتها
نظريات ابراهيم حياتي
الف) اسكان با مشاغل كشاورزي
بخش عمده اي از عشاير ايران در قشلاق يا ييلاق، داراي زمينهاي كشاورزي قابل ملاحظه‌اند، بنابراين با حمايت از اين قشر از طريق تأمين آب كشاورزي، واگذاري اراضي، آموزش و ترويج، اعطاي وام و … ميتوان آنان را در همان محل خود اسكان داد.
ب) اسكان با شغلهاي دامداري و دامپروري
ميتوان يك زندگي دامداري توأم با دامپروري، زنبورداري و ساير مشاغل صنعتي را براي جذب جمعيت مازاد و تكميل امور اقتصادي آنان توصيه كرد.
ج) اسكان با مشاغل دامپروري و صنعتي
گروهي از عشاير ايران نه داراي زمين كشاورزي و نه مراتع قابل استفاده هستند،‌براي اين گروه پيشنهاد ميشود كه نقاطي با ايجاد شرايط قطبهاي صنعتي در هر استان پيش بيني شود و نسبت به استقرار عشاير داوطلب با در اختيارگذاشتن امكانات موردنياز اقدام گردد. استراتژي توسعه زندگي عشاير بايد بر محور اقتصادي دام استوار باشد يا به عبارت ديگر آميخته اي از زراعت و دامداري و ساير قابليتهاي اقتصادي و اشتغال زا باشد. بنابراين تنها راه ادامة حيات و توسعة زندگي آنها كه خود نيز به آن گرايش دارند و توسعه اي سالم و بدون تخريب و مبتني بر فرهنگ اقتصادي – اجتماعي آنهاست، اينگونه است كه با يك برنامه ريزي دقيق، باقي زمينهاي قابل كشت را به خود آنها واگذار نمايند و با توجه به قابليتها و پتانسيل هاي منطقه اي، مجتمعهاي كوچك و بزرگ كشت (كشتي كه مكمل دامداري است) راه اندازي كنيم. اجراي اين برنامه مستلزم

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, چارچوب, نظري, ارتقاء, زندگي, عشاير

تحقیق جنبشهاي اسلامي معاصر – 19835

کد فایل 19835

عنوان فایل:تحقیق جنبشهاي اسلامي معاصر

توضیحات بیشتر:

بنام خدا
جنبشهاي اسلامي معاصر

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول:
مصر مهد بنياد گرايي اسلامي 2
نمونه هايي از پي آورد انقلاب ايران در مصر 8
فصل دوم:
الجزاير 14
مراكش 17
سودان 21
ليبي 22
تونس 24
نتيجه گيري 25
فصل سوم:
فهرست منابع و مآخذ 26

مقدمه:
اصولاَ بينش‌هاي بنيادي و اجتماعي كه در يك جامعه پديد مي‌آيد. تحولات زيادي در سطوح مختلف آن جامعه بوجود آورد. در ميان كشورهاي اسلامي اين تأثير‌پذيري بيشتر است. شايد بدليل مشتركات سياسي، اجتماعي و فرهنگي است كه ميان اين كشورها وجود دارد. از ميان كشورهاي اسلامي،‌ كشور ما ايران،‌؟ زيادي در انتظارات بسياري از كشورهاي اسلامي گذاشته است. در حقيقت بايد گفت انقلاب اسلامي ايران الگويي براي بسياري از بينش‌هاي اسلامي شد.
محور مورد بررسي‌ها در اين تحقيق تأثيري است كه كشورهاي شمال آفريقا ( الجزاير- مراكش – سودان ـ‌ليبي و تونس) از انقلاب اسلامي ايران پذيرفتند. در اين ميان تأكيد عمدة‌ ما بر تحولات ؟ اجتماعي كشور مصر است كه اهميت بيشتري دارد. همچنين در اين تحقيق كشورهاي شمال آفريقا بصورت Case Study مورد بررسي قرار گرفته‌اند. در واقع سعي شده است با توجه به گستردگي موضوع: از ياوه‌گويي و مطالب زايد مربوط به موضوع مورد بررسي جلوگيري شود.

«فصل اول»
وقوع انقلاب اسلامي در ايران مهمترين عامل رشد فزاينده گروههاي اسلامي در جهان عرب دهة‌1980 است. گرچه جنبش اسلامي با تأسيس اخوان المسلمين توسط حسن‌البنا در 1928 به شكل سازماني در مصر و ديگر كشورهاي عربي شروع به رشد كرد اما سركوب اين سازمان توسط رژيمهاي عرب و علاوه بر آن خط مشي ملاحظه كارانه رهبران آن در قبال قدرت سياسي حاكم از جاذبيت جنبش اخوان المسلمين كاست.
وجود انشعاب‌ها و شكاف‌هاي متعدد در اخوان المسلمين و ظهور جريان‌هاي نوپاي اسلامي از ميان آنها اين مسئله را ثابت مي‌كند كه جوانان طرفدار گرايش اسلامي با تأثير پذيرفتن از الگوي انقلاب ايران روش قهر‌آميز در برابر رژيمهاي حاكم را در پيش گرفتند.
وقوع انقلاب اسلامي در ايران و ظهور گروههاي اسلامي در سراسر جهان اسلام در دهة‌ 1980 باعث شد تا محققان و روزنامه نگاران ، كتابها و مقالات متعددي پيرامون رستاخيز اسلامي معاصر و جنبش‌هاي اسلام‌گرا به رشتة‌ تحرير درآورند.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, جنبشهاي, اسلامي, معاصر, ,

تحقیق اعتياد – 19834

کد فایل 19834

عنوان فایل:تحقیق اعتياد

توضیحات بیشتر:

بيان مسئله
معضل اعتياد را مي توان مهمترين مسئله و آسيب اجتماعي سال هاي اخير دانست. ويژگي خزنده و پيش رونده اعتياد بر اميت و حساسيت مسئله مي افزايد. به دلايل مختلف هر روز بر تعداد كساني كه به مصرف مواد مخدر وابسته مي شوند، افزوده مي گردد. به نظر نمي رسد آمارهاي رسمي بيانگر تمام واقعيتهاي موجود باشند حتي اگر بپذيريم كه آمارهاي موجود تعداد واقعي معتادان را معين مي كنند نيز ماهيت مسئله تغير نخواهد كرد.
عليرغم اينكه در سراسر دنيا بسياري با اعتياد دست به گريبانند، هنوز شيوه اي كه بتوان اين بيماري را به طور دائمي و قطعي درمان كرد يافت نشده است. حتي پس از اينكه معتاد مصرف مواد مخدر را براي مدت طولاني قطع نمايد احتمال بازگشت به اعتياد وجود دارد.
متأسفانه اين روزها با تعداد فزاينده مراكز كلينيك هايي رو به رو هستيم كه در مقابل دريافت وجوه و مبالغ قابل توجهي فقط نسبت به ترك فيزيكي معتادان اقدام مي كنند. در مقابل دريافت وجوه و مبالغ قابل توجهي فقط نسبت به ترك فيزيكي معتادان اقدام مي كنند. در ميان معتادان بسياري را مي توان يافت كه تمايل به قطع مصرف مواد مخدر دارند ولي تلاش هاي مكرر آنها براي قطع مصرف به شكست مي انجامد. آنها معمولاً دوره ترك جسمي را با موفقيت پشت سر مي گذراند اما بعد از مدتي به شرايط گذشته باز مي گردند.
هنوز علت قطعي و مشخصي براي بازگشت مجدد به اعتياد معرفي نشده است. پژوهشهاي مختلف عوامل متعددي را درباره بازگشت ارائه كرده اند. با توجه به اينكه طبق بررسي هاي انجام شده، دلايل قطعي و كامل براي اين امر ارائه نشده است، در اين پژوهش قصد بر آن بوده است كه بدون هيچگونه پيش فرضي به شناسايي عواملي كه به روي آوري مجدد به اعتياد مؤثر هستند پرداخته شود و در صورت رسيدن به نتيجه راه حلي پيشنهاد گردد.
اهميت موضوع
اعتياد به مواد مخدر فرايندي تكرار شونده براي بسياري از كساني است كه به مصرف مواد مخدر وابسته مي شوند. آنها معمولاً به عنوان تفريح، راهي براي درمان بيماري و كنجكاوي تحريك، همسالان و … مصرف را آغاز مي كنند و به تدريج ميزان و دفعات مصرفشان افزايش مي يابد. تا زماني كه معتاد آنچه را مطلوب اوست، بدست مي آورد، نمي توان اميدوار بود به قطع دائمي مصرف دست يابد. در طي اين فرايند. بسته به شدت مصرف (سوء مصرف يا وابستگي) او به تدريج ناچار مي شود براي ادامه مصرف از بسياري از امور چشم پوشي كند و آنها را از دست دهد. تزلزل موقعيت اجتماعي و شغلي، از هم پاغشيدگي سيستم خانواده و … از جمله تبعات فرايند پيش رونده اعتياد هستند. ممكن است معتاد براي به دست آوردن مجدد برخي موقعيت هاي از دست رفته و براي اينكه بتواند شرايط مناسب تري را براي مصرف مهيا كند، به صورت موقتي اقدام به قطع مصرف نمايد. اما بسياري از اوقات قطع مصرف دائمي و حتي طولاني مدت هم نخواهد بود.
گاهي براي اين فرايند پاياني نيز وجود دارد. نقطه اي كه ديگر هيچ نوع ماده مخدري قادر نيست نياز فرد را تأمين كند و افزايش ميزان مصرف نيز او را كمك نخواهد كرد پديده تحمل در اين شرايط عده كمي با قرار گرفتن در موقعيت مناسب بهبود خواهند يافت و عده بيشتري گرفتار زندان، بيماري هاي مختلف رواني، فرار از خانه و حتي مرگ خواهند شد. با تمام اين مشكلات شاهد هستيم كه معتاداني كه شانس بهبودي مي يابند داراي مشلات زيادي هستند از يك طرف اطرافيان نسبت به آنها اعتماد ندارند كه خود باعث كاهش اعتماد به نفس بيماران مي شود و از طرفي جامعه آنها را نمي پذيرد و نگفته پيداست كه بهبود در خلاء صورت نمي گيرد. حتي اگر در اين شرايط هم فرد بهبود پيدا كند در نهايت بايد به جامعه باز گردد بنابر اين بررسي شرايط و عوامل علل روي آوري مجدد معتاد به دامن اعتياد مي توان ارائه كند كننده راهكارهايي براي طريقه برخورد خانواده و جامعه با معتاد باشد.
بيشتر اوقات فرايند بهبودي در قالب يك فرايند ناقص مورد بررسي قرار گرفته است.
هيچ شيوه درماني تاكنون نتوانسته است به اين امر به صورت همه جانبه بپردازد.
جاي تأسف است كه بخصوص در ايران افق ديد در بسياري موارد به سم زدايي محدود شده است. مراكز درماني حتي اگر تا مدتي طولاني پذيراي معتاد باشند، پس از آنكه دوره درمان پايان يافت،‌براي معتادي كه اكنون به زعم آنها بهبود يافته است، برنامه اي ندارند.
به طور مسلم اين شيوه هاي درماني عوامل مؤثري را دست كم يا ناديده گرفته اند و برنامه مناسبي براي رو به رو شدن با آنها ندارند و يا علمي در مورد مقابله با آن ندارند.
شايد علت اصلي عدم شناخت نسبت به اين عوامل است كه نهايتاً به ناتواني در كنترل آنها منجر مي شود. پژوهش حاضر بر پايه اين فرض صورت گرفته كه در صورت انجام مداخله به موقع و موفق در فرايند اعتماد، مي توان زمان رسيدن به نقطه اي را كه دستيابي به بهبودي ميسر مي شود، كوتاه تر كرد و تأثير عوامل تهديد كننده بهبودي را كاهش داد و شناخت بيشتري به علل بازگشت پيدا كرد در راستاي تلاش براي تحقق مداخله مطلوب لازم است اطلاعات و تحليل دقيقي در مورد علل روي آوري مجدد به اعتياد در اختيار مداخله گر قرار گيرد. به عبارتي مداخله گر بايد بداند در چه شرايطي بهبودي فرد معتاد ثبات و دوام بيشتري برخوردار است و بالعكس. با پاسخ به اين سؤال مداخله به تنظيم طرح كمكي براي ايجاد شرايطي كه معتاد بهبودي سريعتر و پايدارتر دست يابد، رهنمونه نخواهد شد.

اهداف كلي
هدف كلي
بررسي علل تعيين دستيابي عوامل موثر در بازگشت معتادان به اعتياد بعد از ترك مصرف مواد.
اهداف جزئي
• تعيين نقش خانواده در بازگشت به اعتياد.
• تعيين نقش جامعه يا عوامل اجتماعي در بازگشت به اعتياد.
• تعيين نقش عوامل شخصيتي و فردي در بازگشت به اعتياد.
هدف كاربردي
ارائه راه حل هايي به منظور جلوگيري از بازگشت مجدد معتادان به اعتياد پس از ترك و شناخت عواملي كه به صورت آشكار و پنهان در اين مسئله نقش دارند.
فرضيه ها
بين بازگشت مجدد به اعتياد و نحوه پذيرش خانواده رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و نگرش خانواده نسبت به اعتياد رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و وجود فرد معتاد در خانواده رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و رابطه با دوستان سابق رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و موقعيت شغلي رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و سطح درآمد رابطه اي وجود ندارد.
بين بازگشت مجدد به اعتياد و مسائل روحي رواني رابطه اي وجود ندارد.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, اعتياد

تحقیق قانون تشكيل، تقويت و توسعه بسيج دانشجويي – 19833

کد فایل 19833

عنوان فایل:تحقیق قانون تشكيل، تقويت و توسعه بسيج دانشجويي

توضیحات بیشتر:

قانون تشكيل، تقويت و توسعه بسيج دانشجويي

مصوبه مجلس شوراي اسلامي در سال 1377
ماده واحده:
به منظور جذب،آموزش و سازماندهي دانشجويان داوطلب دانشگاه‌ها،موسسات و مراكز آموزش عالي و تقويت روحيه همياري، مسؤليت پذيري،بسط فرهنگ و تفكر بسيجي وايجاد آمادگي دفاع همه جانبه از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در عرصه هاي گوناگون فرهنگي، علمي و دفاعي بسيج دانشجويي دركليه دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي توسط نيروي مقاومت بسيج و با پشتيباني وزارتخانه‌هاي فرهنگ و آموزش عالي، بهداشت و درمان و آموزش پزشكي،دانشگاه آزاد اسلامي و ساير دانشگاه‌ها، مؤسسات و مراكز آموزش عالي،تشكيل،تقويت وتوسعه مي يابد
تبصره 1- به منظور مشاركت بيشتر دانشجويان بسيجي در امور فرهنگي دانشگاه‌ها،مسؤل بسيج دانشجويي آن دانشگاه، مؤسسه ومركز آموزش عالي، عضو شوراي فرهنگي دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي خواهد بود.
تبصره 2- وزارتخانه هاي دفاع وپشتيباني نيروهاي مسلح، فرهنگ و آموزش عالي، بهداشت،درمان و آموزش پزشكي مكلفند اعتبار موردنياز اجراي اين قانون رادر سال 1377 از رديف تقويت بنيه دفاعي 3041 .ن سرانه بسيج دانشجويي واز رديف بودجه فرهنگي و پژوهشي دانشگاه‌ها تأمين و براي سالهاي بعد دستگاه‌هاي فوق مكلفند درحدود امكانات عمل نمايند.
تبصره 3- روز دوم آذرماه سالروز صدور فرمان تاريخي حضرت امام(ره) مبني بر تشكيل بسيج دانشجويي روز بسيج دانشجويي و شانزدهم دي ماه سالروز شهادت دانشجوي بسيجي« شهيد سيد حسن علم الهدي و همرزمان دانشجوي وي در هويزه» به عنوان روز دانشجوي بسيجي تعيين مي‌گردد.
تبصره 4- آيين نامه اجرائي اين قانون ظرف مدت سه ماه توسط نيروي مقاومت بسيج با همكاري وزارتخانه هاي فرهنگ وآموزش عالي، بهداشت،درمان و آموزش پزشكي تهيه و پس از تأييد ستاد كل در صورت تصويب مقام معظم رهبري لازم الاجرا خواهد بود.
آئين نامه فوق در 10 ماده و 5 تبصره به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد.

مقدمه:
در اجراي تبصره 4 قانون تشكيل،تقويت وتوسعه بسيج دانشجويي(مصوب جلسه مورخ 22/9/1377 مجلس شوراي اسلامي ) و اختيارات تفويضي مقام معظم رهبري (نامه شماره 47355-1/م مورخ 3/2-12/1377)، آئين نامه اجرائي قانون مزبور به شرح ذيل به تصويب مي رسد.

فصل اول: كليات
ماده1- درآئين نامه عناوين زير، جايگزين تعاريف كامل آنها مي گردد:
1/1- فرهنگ وتفكر بسيجي:
مجموعه رفتار، گفتار، روش انديشه را شامل مي‌گردد كه منبعث از مباني انقلاب اسلامي وتعاليم حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري است. ايثار، شهادت، عدالت خواهي، حسن سلوك ،عشق به ولايت، حضور در صحنه ها، خير خواهي، خلوص، تعبد ومعنويت از شاخه هاي اين فرهنگ غني است.
2/1- دانشگاه،مؤسسه يامركز آموزش عالي:
كليه دانشگاه‌ها ومراكز آموزش عالي اعم از دولتي يا غير دولتي كه امر آموزش بالاتر از مقطع تحصيلي متوسطه را برعهده دارند.
تبصره: هرواحد دانشگاهي وابسته به دانشگاه‌هاي دولتي در ديگر شهرها و نيز هر واحد دانشگاه غير دولتي يك مركز يا واحد آموزش عالي مستقل محسوب مي‌شود.
3/1- محدوده دانشگاه‌ها:
عبارت است از كليه فضاهاي دانشگاهي شامل فضاهاي آموزشي، پژوهشي خوابگاهها و محوطه دانشگاه يا دانشگده.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, قانون, تشكيل,, تقويت, و, توسعه, بسيج, دانشجويي