معارف اسلامی

تحقیق شباهت و تفاوت شيطاني – 19735

کد فایل 19735

عنوان فایل:تحقیق شباهت و تفاوت شيطاني

توضیحات بیشتر:

شباهت و تفاوت شيطاني

همان گونه كه گفته شد فرآيند ناميدن در جهت هر چه دقيق كردن طبقه بدي هاست آنان كه به هم شبيه ترند در يك دسته قرار مي‌گيرند و باز با لحاظ كردن مجدد شباهت هاي ريزتر، دسته هاو طبقات ديگر از اين طبقه جدا مي‌شوند اما اين دقت تا كجا پيش مي‌رود تا زماني كه به خويش باز گردد يعني به توده اي مملو از تفاوت ها نوعي بازگشت به تفاوت ها رسيدن به چيزهايي كه شبيه تر از خودبه خودند رسيدن به دنياي وانمايي ها. با شدت بخشيدن به فرآيند ها ناميدن به نوعي بي شكلي پيشيني و ما قبل طبقه بندي بر مي گرديم.
تفاوت ها بر مبناي گون (مزيت) ساخته مي‌شوند. هر تفاوتي نوعي جلوگيري از گول (فريب) و افتادن به دام اين هماني و شباهت هاست. از اين رو دو چيز شبيه به هم از آن جا كه در بردارنده تا گول (ضريب) بزرگ تري در همان انگاري آنها هستند در بردارنده تفاوتي بنيادي ترند.
ناميدن نوعي فرآيند همان انگاري است كه بر مبناي شباهت كار مي‌كند، زيرا در حال هويت يابي و گنجاندن هر چيز تازه در حالي از پيش موجود از پيش مفروض است. ناميدن در پي بررسي اين مطلب است كه اين چيز به كدام طبقه يا گروه شبيه تر بوده و در چه دسته اي مي گنجد. در برابر آن چه در نام گذاري اتفاق مي افتد بر مبناي تفاوت و نياز براي خلق دال هاي جديد است. هر چيزي و هر اتفاقي اتفاي جديد و متفاوت از ساير اتفاق ها است كه مشابهي براي آن يافت نمي‌شود.
شباهت ها تنها بر مبناي تفاوت ها مي توانند ساخته شوند حركت از شباهت به سوي تفاوت يا از تفاوت به سوي شباهت در كل حركتي به رروي دايره بازگشت جاويدان است . اصل قرار دادن هر يك به منزله نقطه شروعي براي حركت خطي در جهت رسين به ديگري افتادن در دام باز نمايي تاريخ فعلي يعني به آن گونه اي است كه اتفاق مي افتد.
هر چيز و جد آور چيزي متفاوت است. مواجه انسان با آنچه از پيش در انتظارش نبوده است. مواجه به لحظه اي كه تمام پيش‌بيني هايش غلط از آب درمي‌آيد. لحظه اي همراه با شگفتي و هول. هول از در كنترل نبودن اوضاع و مشخص نبودن آينده در انتظار و شگفتي اي كه در انفجار مردمك هاي دريده شده در مواجه با امر بديع جلوه مي‌كند.
هر چيز متفاوت امري بديع نيست ؛ چيز متفاوت مي تواندبا يك چيز يا با همه چيز متفاوت باشد چيز متفاوت مي‌تواند خارج از انتظار باشد اما قبلاً رويت شده باشد جايي كه در انتظار طلوع خورشيد هستيم اگر ماه درآيد وجد سر مي زند.
ماه يك چيز متفاوتفي نفسه يا امري بديع نيست. بلكه وجود او در جاي طلوع خورشيد متفاوت از انتظار ماست امر بديع متفاوت ناب است يك رخداد ناب. يك نام گذاري بر آنچه تا كنون در ساخت هستي و زبان نگنجيده است.
فرآيند بديع مانند طلوع ماه به جاي خورشيد تفاوت ناب نيست. چيزي منحصر به فرد نيست بلكه متفاوت با است يك فرآيند ناسب است فرآيند ناب تحميل قاعده با تبصره اي جديد به قواعد بازي است در حاليكه رخداد ناب معرفي فرد جديدي در بازي است.
اما تنها چيز يا امر بديع نيست كه باعث شگفتي مي‌شود وشايد به سختي بهتر، تفاوت محض يا عريان نيست كه شگفتي ساز است. حركت بر روي دايره مفهومي ما را به آن

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, شباهت, و, تفاوت, شيطاني

تحقیق تواضع و فروتنى – 19728

کد فایل 19728

عنوان فایل:تحقیق تواضع و فروتنى

توضیحات بیشتر:

تواضع و فروتنى

ناگفته پيداست كه تواضع و فروتنى نقطه مقابل تكبر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى كامل اين دو از يكديگر مشكل يا غير ممكن است و لذا هم در آيات و روايات اسلامى و هم در كلمات بزرگان اخلاق اين دو به يكديگر آميخته شده است، نكوهش از يكى ملازم تمجيد و ستايش از ديگرى است و ستايش از يكى همراه با نكوهش از ديگرى مى‏باشد، درست مثل اينكه بحثهاى مربوط به ستايش و تمجيد از علم جداى از نكوهش از جهل نيست و نكوهش از جهل همراه ستايش علم است.
با اين حال مفهوم اين سخن آن نيست كه ما بحثهاى مربوط به تواضع را ناديده گرفته و به آنچه در بحث زشتى تكبر و استكبار گفتيم بسنده كنيم. بخصوص اينكه نسبت‏بين تكبر و تواضع به اصطلاح نسبت ميان ضدين است نه وجود و عدم. هم تكبر يك صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل يكديگر قرار دارند، نه از قبيل وجود و عدم كه سخن از يكى الزاما همراه با نفى ديگرى باشد.
در روايات اسلامى نيز به اين معنى اشاره شده است از جمله از على(ع) مى‏خوانيم: «ضادوا الكبر بالتواضع; به وسيله تواضع با تكبر كه ضد آن است مقابله كنيد».
با اين اشاره به قرآن باز مى‏گرديم و آيات مربوط به مساله تواضع را گلچين كرده، مورد بررسى قرار مى‏دهيم(هر چند آياتى كه به كنايه يا به ملازمه به آن اشاره مى‏كند بيش از اينها است).
1- يايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين… (سوره‏مائده،آيه‏54)
2- و عباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما (سوره‏فرقان،آيه‏63)
3- واخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين (سوره‏شعراء،آيه‏215)
ترجمه
1- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد(به خدا زيانى نمى‏رساند;) خداوند به زودى جمعيتى را مى‏آورد كه آنها را دوست دارد و آنان(نيز) او را دوست دارند; در برابر مؤمنان متواضع، در برابر كافران سرسخت و نيرومندند.
2- بندگان(خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبر بر زمين راه مى‏روند; و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مى‏گويند(و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى‏گذرند).
3- (اى پيامبر) بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند بگستر(و نسبت‏به آنها تواضع و مهربانى كن).
تفسير و جمع‏بندى
در نخستين آيه مورد بحث‏سخن از گروهى از مؤمنان به ميان آمده كه مشمول فضل و عنايات الهى هستند هم خدا را دوست مى‏دارند و هم محبوب پروردگارند.
يكى از اوصاف بارز آنها اين است كه در برابر مؤمنان متواضعند: (اذلة على المؤمنين) و در برابر كافران نيرومند و قوى هستند (اعزة على الكافرين).
«اذلة‏» جمع «ذلول‏» و «ذليل‏» از ماده «ذل‏» (بر وزن حر) در اصل به معنى نرمى و ملايمت و تسليم است در حالى كه «اعزة‏» جمع «عزيز» از ماده «عزة‏» به معنى شدت است، حيوانات رام را «ذلول‏» مى‏گويند چون ملايم و تسليمند و «تذليل‏» در آيه ذللت قطوفها تذليلا اشاره به سهولت چيدن ميوه‏هاى بهشتى است.
گاه ذلت در مواردى به كار مى‏رود كه معنى منفى دارد و آن در جايى است كه از سوى غير به انسان تحميل مى‏شود وگرنه در ماده اين لغت مفهوم منفى ذاتا وجود ندارد(دقت كنيد).
به هر حال آيه فوق دليل روشنى بر اهميت تواضع و عظمت مقام متواضعين است، تواضعى كه از درون جان انسان برخيزد و براى احترام به مؤمنى از مؤمنان و بنده‏اى از بندگان خدا باشد.
در دومين آيه باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقى گروهى از بندگان خاص خداست كه در طى آيات سوره فرقان از آيه‏63 تا آيه 74 دوازده فضيلت‏بزرگ براى آنها ذكر شده است و جالب اينكه نخستين آنها همان صفت تواضع است، اين نشان مى‏دهد همان گونه كه «تكبر» خطرناك‏ترين رذائل است، تواضع مهمترين يا از مهمترين فضائل مى‏باشد، مى‏فرمايد:

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, تواضع, و, فروتنى

تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات )) – 19725

کد فایل 19725

عنوان فایل:تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات ))

توضیحات بیشتر:

آثار مهر و محبت به ديگران
(( از نگاه احاديث و روايات ))

از امام باقر (عليه السلام) از پدرانش، از علي (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: همنشيني با بدان موجب سوء ظن به نيكان مي شود و همنشيني با خوبان بدان را به خوبان مي پيوندد و همنشيني فجار با نيكوكاران فجار را به نيكان ملحق مي كند پس كسي كه وضع او بر شما مشتبه باشد و دين و روش او را نشناسيد به معاشرين او نگاه كنيد. پس اگر معاشرين او اهل دين خدا بودند او نيز بر دين خدا است و اگر بر دين خدا نبودند پس هيچ بهره در دين خدا براي هيچيك از آنان نيست همانا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فرمود:
كسي كه ايمان به خدا و روز آخرت دارد پس با كافر برادري نمي كند و با فاجر رفت و آمد نمي نمايد و كسي كه با كافري پيوند برادري ايجاد كند يا با قاجري رفت و آمد نمايد فاجر و كافر بوده است.
بي مهري در اسلام
اصولاً مردمي كه مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصي هستند. امير مومنان علي (عليه السلام) مي فرمايد: ناتوان ترين مردم كسي است كه از دوست يافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنكه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.

محبت در بنيان تشيع
يكي از بزرگترين امتيازات مذهب تشيع بر ساير مذاهب اين است كه پايه و زير بناي اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولين روز دعوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه اين مذهب پايه گذاري شد زمزمه محبت و دوستي علي (عليه السلام) در كار بود و دوستي امير مومنان (عليه السلام) امتياز شيعيان بود و بقدري شيعيان در محبت امير مومنان ثابت قدم و استوار بودند كه آن حضرت (عليه السلام) مي فرمود:
اگر با اين شمشيرم بيني مومن را بزنم كه با من دشمن شود، هرگز دشمني نخواهد كرد. و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زيرا كه اين مطلبي است ثابت و بر زبان پيامبراني جاري گشته كه گفت:
يا علي: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمي دارد. از اين رو وقتي يكي از دوستان اميرالمومنين (عليه السلام) كه مردي با فضيلت و ايمان بود، متاسفانه از روي لغزشي كه از وي انجام گرفت و مي بايست حد بر او جاري شود اميرالمومنين (عليه السلام) به عنوان حد دزدي، پنجه راستش را بريد و به دست چپش داد. او در حالي كه قطرات خون از دستش مي چكيد مي رفت. در بين راه ابن الكواء خارجي آشوبگر، خواست از اين جريان به نفع خوارج و عليه علي )عليه السلام) استفاده كند، با قيافه اي ترحم آميز جلو رفت و گفت كي دستت را بريد؟! او به جاي اينكه ازعلي (عليه‌السلام) مذمت و يا شكوه كند گفت:
دستم را بريد آن كس كه آقاي جانشينان پيامبران، پيشواي سفيدرويان قيامت، ذي حق ترين مردم نسبت به مومنان، علي بن ابي طالب، مبارز شجاعان، انتقام گيرنده از جهالت پيشگان، بخشنده زكات،… .
رهبر راه رشد و كمال گوينده گفتار راستين و صواب شجاع مكي او بزرگوار باوفا…
ابن الكوء گفت: واي بر تو، دستت را مي برد و اين چنين ثنايش مي گوئي؟
گفت: چرا ثنايش نگويم و حال آنكه دوستيش با گوشت و خونم در آميخته است و به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقي كه خداوند قرار داده است.
روش پيامبر با مردم
پيامبر اسلام در عين اينكه در مقام اجراء قوانين كيفري و مجازات گناهكاران بسيار جدي بود، ولي در معاشرتهاي اجتماعي، پدري رووف و مهربان بود، هيچ كس از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نمي ترسيد و اگر اتفاقاً ابهت پيامبر (صلي الله عليه و آله) كسي را مي گرفت خود حضرت آن را در هم مي شكست.
عن ابن مسعود مي گويد: مردي خدمت رسول اكرم رسيد خواست سخن بگويد ترسيد، حضرت فرمود: نترس من شاه نيستم.
خداوند در قرآن كريم، اين فضيلت اخلاقي و سجيه روحاني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را از مراتب رحمت خود مي شمارد و مي فرمايد:
با رحمتي از جانب خداوند با مردم ملايمت و مهرباني نمودي.
پيامبر با همين خصلت صفا و صميميت بود كه هيچگاه نمي خواست با اصحاب خويش كدورت و رنجشي داشته باشد و از اين جهت مي فرمود:
كسي درباره اصحاب من مطلبي كه موجب دلسردي و رنجش خاطر است به من نگويد، دوست دارم با دلي پاك و سالم به جمع اصحاب بپيوندم. برخورد پيامبر اسلام با مردم به قدري گرم و محبت آميز بود كه اشخاص با حضرت شوخيهائي مي كردند كه با ديگران مشكل بود. چنان كه ابوهريره از شوخي كردن با عرب از جانب رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نهي شده بود ولي در عين حال روزي كفشهاي پيامبر را دزديد و در مقابل قيمت مقداري خرما نزد خرما فروش گرو گذاشته بود حضرت فرمود: يا ابا هريره ما تا كل؟
فقال: نعل رسول الله، اي ابا هريره چه مي خوري؟ عرض كرد: كفش پيامبر را.
محبت و عطوفت و احترام به مردم يكي از برنامه هاي قطعي زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بود و بدون مبالغه مي توان گفت اين خصلت از بزرگترين عوامل موفقيت آن حضرت بود پيامبر اسلام به تمام دقائق رواني مردم توجه داشت و آنها را مراعات مي كرد و از كوچكترين وظيفه شانه خالي نمي كرد.
پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين بود كه هر كس بر او وارد مي شد به او احترام مي گذاشت چه بسا عباي خود را به جاي فرش زير پاي او پهن مي كرد و بالشي كه تكيه گاه خودش بود به او مي داد.
وقتي يكي از اصحاب به ديدن آن حضرت مي آمد به احترام او آنقدر مي نشست تا وقتي كه آن مرد از مجلس برخيزد و چون كسي به ملاقات پيامبر مي آمد و مي‌خواست مصافحه كند، به او دست مي داد و دست خود را نمي كشيد تا وقتي كه آن مرد دست خود را بكشد.
پيامبر اسلام براي پاسخگويي و جلب عواطف و محبت تمام اصحبا، در مجالس عمومي نگاه هاي مودت آميز خود را بالسويه متوجه كليه حضار مي فرمود.
اگر پيامبر اسلام سوار بر مركب بود، اجازه نمي داد كسي پياده در ركابش راه رود، او را بر مركب خود سوار مي كرد و اگر از سوار شدن امتناع مي كرد به او مي فرمود تو جلو برو و در فلان مكان مرا ملاقات كن.
ترميم عواطف انصار
گاهي اتفاق مي افتاد كه رفتار صحيح و مصلحت آميز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، عكس العمل نامطلوبي در قلوب بعضي از مردم ايجاد مي كرد و كساني آن كار را بي مهري و اهانت تعبير مي كردند. ولي پيامبر اسلام فوراً در صدد رفع سوء تفاهم بر مي آمد و محبت آنان را آشكار، ويژگي را برطرف مي نمود.
از جمله اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روي مصالحي غنائم جنگ حنين را تنها بين قريش تقسيم نمود و به انصار سهمي نداد. بعضي از انصار كه در پيشرفت اسلام سهم بزرگي داشته و خدمات درخشاني كرده بودند، از آن حضرت رنجيده شدند و آن را بي مهري و تحقير نسبت به خود تلقي كردند.
اين خبر به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) رسيد، دستور داد انصار در يك جا جمع شوند و جز انصار، كسي در آن مجلس شركت نكند، پيامبر به اتفاق علي (عليه‌السلام) به مجلس آمد و در وسط جمعيت نشستند. پيامبر رو به انصار كرد و فرمود: من از شما پرسشهائي مي كنم به من پاسخ دهيد. فرمود: آيا شما گمراه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را هدايت نكرد؟ عرض كردند بلي. آيا شما در پرتگاه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را خلاص نكرد؟ عرض كردند‌ آري. آيا شما دشمن يكديگر نبوديد و خداوند به وسيله من شما را با هم مهربان نكرد؟ عرض كردند آري. سپس پيامبر (صلي الله عليه و آله) چند لحظه سكوت كرد و فرمود: چرا شما كارهاي خود را در جواب من نمي گوئيد؟
عرض كردند چه چيز را بگوئيم؟ فرمود:

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, آثار, مهر, و, محبت, به, ديگران, , , ((, از, نگاه, احاديث, و, روايات, ))

تحقیق مرگ چيست؟ – 19828

کد فایل 19828

عنوان فایل:تحقیق مرگ چيست؟

توضیحات بیشتر:

مرگ چيست؟
هنگامي كه صحبت از مرگ به ميان مي آيد ، واكنش افرا نسبت به اين مقوله بسيار متفاوت است. زيرا اين مهم بستگي مستقيمي به نگرش افراد نسبت به هستي دارد. به طور كلي مي توان نگرش افراد نسبت به مرگ را در سه گروه عمده جاي داد :
1- كساني كه هيچ اعتقادي به حيات پس از مرگ نداشته و مرگ را عدم مي پندارند.
2- كساني كه دچار شك بوده و نسبت به حيات پس از مرگ به ديده ترديد مي نگرند.
3- كساني كه اعتقاد راسخ و محكم نسبت به اين مقوله داشته و ان را يك مرحله نوين در حركت تكاملي بشر به حساب مي آورند. چنين تفاوت در اعتقادات آديمان نشأت گرفته از تفاوت ديدگاه آنان نسبت به جهان آفرينش است. زيرا افراد در يك سطح نبوده و داراي سطوح عقلي متفاوتي هستند.
با كمي تدمل اين مهم بر ما آشكار مي شود، اعتقاد به جهان پس از مرگ ، اميدهاي راسوي زندگي انسان قرار داده و زندگاني را داراي اهدافي مي نمايد كه سر لوحه ان اهداف ، رسيدن تدريجي به معبود مي باشد.
ممكن است انسان بارها اين سؤال را از خود پرسيده باشد كه مرگز چگونه و با چه كيفيتي صورت مي پذيرد؟ تمامي آدميان به كرات مرگ را تجربه نموده و غافل از اين امر بوده اند.
سوره انعام آيه 60 : «و اوست كه شما را شب هنگام مي ميراند و هرچه در روز كرده ايد مي داند، آنگاه با مردان شما را زنده مي سازد تا آن هنگام كه مدت معين عمرتان به پايان رسد. سپس بازگشتان به نزد اوست و او شما را از آنچه كرده ايد آگاه مي كند.»
از خلقت انسان و قرار گرفتن اين موجود بر سطح كرات خاكي داراي چنان اهدافي است كه در مخليه افراد بشر نگنجيده و به جزء ابر عقول كسي نمي تواند به كنده آن پي ببرد.
حيات انسان و زندگي كوتاه مادي او بسان مقدمه اي است بر كتاب قطور خلقت. تمامي آدمي براي اين امر متولد مي شود رحلت نمايد مي ميرد كه زنده شود و از اين سير، يك سعود تكاملي ميسر خواهد شد. اكثر ابناي بشر اين عمر كوتاه را جاويدان پنداشته و به متعلقات آن بسنده مي نمايند. حب به دنيا و امورات زوذگذر آن بسان درختي در وجود آنان ريشه دو آينده و در طول اين عمر وجود را دئر چنبره خود خواهد داشت.
حقيقت حيات پس از مرگ بسان آفتابي مشهود است. آري مادر همين دنيا در ان دنيا هستيم و علت عدم درك آن حواس ناقص ظاهري است كه مانع از درك اين حقيقت مسجل گشته است.
تو نمي بيني هلال از ضعف چشم من همي بينم مگر بر من تو خشم
دنياي پس از مرگ حقيقي است بارز كه هر كس لاجرم به ان وارد مي شود. دنيايي كه با اين ابدان مادي در ان زيست مي¬نماييم، از حيث ارتعاش بسيار كند بوده و براي اين كالبد قابل درك و مشهود است.
تمامي افكار و اعمالي كه انسان در جهان ماده منجر به بروز آن مي شود قطعاً تأثير بسزايي در سرنوشت اخروي او دارد : زيرا اين اعمال و افكار در ضمير ناخودآگاه هر فردي ثبت شده و با وقوع فعل مرگ اينضمير در ضمير ناخودآگاه ادغام شده و بقولي پرونده اعمال گشوده مي شود در اين خصوص آيه اي از قرآن كريم را انتخاب نموديم:
حيات پس از مرگ و عوالم مختص آن حقيقتي است كه دير يا زود هر انساني با ان موجاعه خواهد شد. علوم روحي جديد با اكتشافات و آزمايشات گوناگون پيرامون روح و روان آدمي به اين نتيجه دست يازيده است كه روح ، پس از ترك جسم وارد محيطي مي شود كه از حيث ارتعاش بسيار فزونتر از ماده بوده و علاوه بر سه بعد طول ، عرض، عمق دو بعد ديگر نيز بع ان اضافه شده و موجودات اين عالم نه انحصار در زمان دارد و نه انحصار در مكان.
برزخ چيست؟ كلمه برزخ به معني فاصله ميان دو چيز است از اين رو به عالمي كه ميان زندگي دنيا و زندگي آخرت قرار گرفته است برزخ مي گويند. در اصطلاح جغرافيا به قطعه زميني باريك ميان 2 دريا كه دو قطعه زمين را به يكديگر اتصال بدهد نيز برزخ گفته مي شود و يا حد فاصله مثلاض ميان 2 درياي شور و شيرين كه پرده اي طبيعي است و آن دو را از هم جدا مي سازد برزخ مي گويند.
در حقيقت برزخ مقدمه و پيش تراول قيامت كبري و آغازي از قيامت سقري ، براي شخص ميت است ف چنان چه رسول اكرم (ص) مي فرمايند : (قيامت هر كس با مرگ وي آغاز مي شود، كه منظور از ان قيامت سقري است كه در مرتبه اي قبل از شروع قيامت كبري قرار دارد).
در كافي ، به سند معتبر از امام صادق (ع) روايت شده است ، كه امام فرمودند : «اما من ، به خدا سوگند براي شما در عالم برزخ نگرانم و ترس دارم». آنگاه از امام پرسش كردن برزخ چيست؟ فرمودند : برزخ جايگاهي اتست كه از لحظه مرگك شخص شروع مي شود و به آغاز قيامت پايان مي گيرد» و در جائي ديگر امام در پاسخ اينكعه برزخ از چه تاريخي شروع مي شود مي فرمايند : «از لحظه مرگ تا به هنگامي كه در روز قيامت ، برانگخيته شوند».
در قران كريم هم آمده است : «پس سر آنها برزخي است تا روزيكه در قيامت برانگيخته شوند».
برزخ را عالمي مثالي نيز مي گويند چون شبيه و همانن اين عالم است البته از لحاظ شكل و صورت نه از لحاظ كيفيت و كميت ، زيرا از لحاظ ماده دو ديگر خصوصيات كاملاً از هم متفاوتند.
– عالم برزخ يك فاصله زماني نيست بلكه حالتي كه از حالات است كه انسان بايد در آن توقف كند تا تحولات سكوت و بي حركت بماند، چون حركت يك اصل لايتغير در عالم است. لزوم دوزخ و برزخ براي تطبيق نفس انساني كم كم و مرحهل با ان عالم است. اين دوره براي نفس وقتي ضروري است كه در عالم دنيا نتوانتسه باشد خود را با شرايط آن عالم تطبيق دهد، پي براي انسانهايي كه خود را با آن عالم تطبيق داده برزخي لازم نيست. چون برزخ براي آماده كردن نفس براي قيامت است پس فقط در يك مرحله نيست بلكه در فاصله هر قيامت صغري تا قيامتي ديگر برزخي لازم است. برزخ را كه قبر هم گفته اند ، باغي از باغهاي بهشت و يا حفره اي از حفره هاي دوزخ تعبير كرده اند. اين مرحله به علت عدم تحقيق قيامت كه لازمه آن يك حالت بلاتكليفي است – براي همه انسانها با هر عملكردي ، بسيار سخت است. نيكوكاران براي رسيدن به بهشت موعود و تحقيق كامل آن و بدكاران به علت بلاتكليفي ، تعجيلي طاقت فرسا در عبور از آن دارند.
در برزخ تحقق هيچگونه شفاعت امكان پذير نيست. لذا خوفناكترين مرحله از مراحل راه است. صورت و هيكل انسان در عالم برزخ تجسم آخرتي اعمال اوست.
اوصلاً نظام عالم- به علت اين كه حركت در ان اصل است و حركت حتماً بايد تدريجي باشد بر اين نسق مي چرخد كه حصول هر كمالي به تدريج و مرحله به مرحله انجام مي گيرد گرچه اين حركت مي تواند با سرعتي متفاوت صورت پذيربد به هر حال هيچ وقت نمي توانيم از مسير اصليش منحرف نمائيم.
– هر صانعي از صنع خود محققاً هدي دارد والا عمل و صنع او بيهوده و لغو خواهد بود.
– مي دانيم كه هر صانعي براي اين صنع و خلقش بتواند آن مقاصه و منظورهاي او را احراز نمايد بايستي تحت تربيت او كم كم و پله به پله آن را حل را يكي بعد از ديگري احرازنمايد. پس از بزرگترين عمل صانع در عالم صنع ، تربيت و ارتقاي مخلوق و مصنوع است.
ماهيت اصلي عالم هستي ، براي تربيت و اعمال برنامه هاي خداي رب العالمين است و اينكه زمان در عالم يك موضوع اعتباري است و نه يك اصل اصيل و لايتغير ، در اين صورت چگونه مي توان باور كذد كه پس از مرگ كه مرحله اي تكاملي بر زندگي دنياي است انسانها مدتهاي مديري كه جز خدا هيچ كس انتهاي آن را نمي داند- بي حس و حركت و در حال بي خبري به سر برند؟ چون :
الف- آيا مي شود تصور كرد هستي در مرحله توقف گردد؟ اگر زمان به فرض هم آن

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, مرگ, چيست؟

تحقیق حجاب چیست؟ – 19824

کد فایل 19824

عنوان فایل:تحقیق حجاب چیست؟

توضیحات بیشتر:

حجاب چیست؟
حجاب یکی از احکام اسلامی است که برای مردان و زنان وضع شده است. بخشی از این احکام که در سوره نور مورد اشاره قرار گرفته‌اند مربوط به حجاب زنان میباشند که در بحث از حجاب معمولا بیشتر به این آیات اشاره می‌شود. اگرچه حجاب اختصاص به مردان نداشته و بین مرد و زن مشترک است ولی از آنجا که احکام مربوط به زنان مشکلتر بوده و نمود بیشتری دارد بسیاری از حجاب فقط متوجه احکام مربوط به زنان میشوند. مهمترین منبع فارسی را می‌توان کتاب شهید مطهری با عنوان «مساله حجاب» دانست که ابتدا به صورت مقالاتی در یکی از مجلات قبل از انقلاب ایران به چاپ رسید و سپس در قالب یک کتاب منتشر شده است. حجابی که اسلام به آن اشلره کرده است بسیار متنوع بوده و زن یا مرد را مانع از انجام هرگونه فعالیتی نمی کند.ولی حجابی که در بعضی از کشورها مانند ایران تحمیل شده حجابی تحکیلی است که بسیار زننده است

تاريخچه حجاب
آنچه مسلّم است و از كتاب هاي موجود پيداست حجاب در قبل از اسلام در بين ملّت هاي يهود ، ايران باستان و هند وجود داشته است .
و اين قانون حجاب از قانون حجاب اسلامي بسي سخت تر بوده است .
ويل دورانت مي گويد : 1 ( اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت مثلا بدون آنكه چيزي بر سر داشته باشد به ميان مردم مي رفت و يا در خانه آنقدر بلند صحبت مي كرد كه همسايگانش صدايش را مي شنيدند شوهر حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد .)
و همچنين در جاي ديگر مي گويد : 2 (در زمان زرتشت زنان با منزلتي عالي به ميان مردم مي رفتند .)
و بعد از آن مي گويد : (مقام زن در زمان داريوش تنزّل پيدا كرد و در زمان وي زنان پادشاهان حق نداشتند از حرمسرا ها خارج شوند و در مواقعي زنان از محارم خويش نيز محروم بوده اند. و زنان حائض در اتاق هايي محبوس مي شده اند و اين امر خود مبناي پرده پوشي ميان مسلمانان به شمار مي رود .)
آيا اين جمله ويل دورانت كه مي گويد : ( و اين امر خود مبناي پرده پوشي ميان مسلمانان به شمار مي رود ) درست است ؟
طبيعتا خير. زيرا در اسلام زنان حائض از برخي عبادات مانند: نماز و روزه معاف مي باشند ولي آنها مي توانند در هر موقعي با ديگران معاشرت كنند و در رابطه با اينكه به عقيده ويل دورانت حجاب از ايرانيان قبل از اسلام به مسلمانان بعد از اسلام سرايت كرده صحيح نمي باشد ، چون قرآن قبل از اسلام آوردن ايرانيان ، آيات حجاب را تبيين كرده بود . ويل دورانت در قسمت ديگري مي گويد : 3 ( بعد از هجرت ، پيامبرزنان را از پوشيدن جامه گشاد نهي مي كرد امّا بعضي از عرب ها با وضع بسيار زيبا و دلربايي از خانه هايشان خارج مي شده اند .)
اين سخن ويل دورانت غلط است زيرا عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مي كرد:
( مرحبا بر زنان انصار كه بعد از نزول آيات سوره ي نور4 ديگر ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيايند و سر خود را با روسري هاي سياه پوشاندند .)
حجاب يا پوشش اسلامي يكي از دستورات حكيمانه و سعادت‌بخش دين مبين اسلام است كه از هنگام اسلام آوردن مردم ايران در دو قرن نخست هجري به گونه‌اي هميشگي و مستمر توسط اهالي اين سرزمين مورد پذيرش واقع شده و بدان عمل مي‌شده است. در واقع رعايت حجاب اسلامي در بين مسلمانان ايراني و كليت اين جامعه از جمله عوامل مهم پاسداري از شأن و كرامت انساني زنان و رعايت سالم حقوق و حدود در روابط ميان مردان و زنان بوده است.
امواج مهاجم استعمار بورژوايي و شكل تقليدي آن در ايران يعني غرب‌زدگي شبه مدرن دلايل متعددي براي مخالفت با حجاب اسلامي خانم‌ها داشت: اولاً حجاب زن مسلمان هويت‌بخش و عزت‌آفرين بود و موجب مي‌شد زن مسلمان ايراني در برابر هجوم افكار و مدل‌هاي رفتاري بيگانه، گرفتار از خودبيگانگي و ضعف و بي‌هويتي و يا آلودگي نگردد. از اين رو از عوامل حفظ استقلال هويتي مردم ما بود و شبه‌مدرنيست‌ها كه سوداي وابستگي ايران را در سر داشتند، دل‌خوشي از آن نداشته و ندارند. ثانياً حجاب زن ايراني به عنوان لباس عفت و پاكدامني و ساده‌زيستي او موجب مصونيت زنان و حتي مردان مسلمان در مقابل هجوم مصرف‌زدگي و فرهنگ كالاي مي‌گرديد. از اين رو خود به خود راه را بر سيطره‌ي نظام سرمايه‌سالاري و تبعات آن مي‌بست. ساختار توليد سنتي و همچنين ساختار ساده و خودكفا و مستقل زندگي مردم ما بود. حجاب اسلامي، زن ايراني مسلمان و به تبع آن حتي مرد مسلمان ايراني را در مقابل گسترش فرهنگ مصرفي و كالازدگي و سرمايه‌سالاري محافظت مي‌كرد. ثانياً در جوامع مسلمان تحت سلطه‌ي امپرياليزم هر نوع تأكيد بر عناصر فرهنگ بومي و ملي مردمان چونان

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, حجاب, چیست؟

تحقیق نقش اخلاق در ارتباطات – 19874

کد فایل 19874

عنوان فایل:تحقیق نقش اخلاق در ارتباطات

توضیحات بیشتر:

نقش اخلاق در ارتباطات

استيسي مري دانشجوي رشته‌ي ارتباطات در يك دانشگاه دولتي است. هفته‌ي گذشته استاد او در سميناري، چندين نظريه در باب اخلاق به دانشجويان خود ارايه كرد. استيسي تا پيش از اين پرداختن به بحث هاي فلسفي را اتلاف وقت مي‌دانست اما از آن پس، در اين باره دچار ترديد شد. به موقعيت هاي جالبي كه او طي 12 ساعت گذشته با آنها روبرو شده توجه كنيد:
1) در پايان كلاس توليد برنامه هاي صبحگاهي توليزيوني، رئيس دانشكده نزد دانشجويان آمد تا فرم نظرخواهي از استاد درس مربوطه را بين دانشجويان توزيع كند. استيسي براي استادش احترام قايل بود چرا كه او به دانشجويانش خيلي توجه مي‌كرد. اما متأسفانه به عنوان استاد درس تكنيك هاي رسانه اي بي نظم و بي لياقت بود. آيا استيسي مي بايست نقاط ضعف استادش را ناديده مي گرفت تا مبادا كارش را از دست بدهد يا اين كه بايد واقعيت را مي گفت؟
2) هنگام صرف ناهار يكي از دانشجوياني كه در سمينار شركت كرده بود نزد استيسي آمد و به او گفت كه سرپرستي دانشجوياني را برعهده دارد كه سه شنبه شب‌ها به كودكان محله هاي فقير نشين شهر آموزش مي دهند و از استيسي خواست تا او نيز به آنان بپيوندد. استيسي هميشه فكر مي كرد كه او آدم نامطمئني است و مي ترسيد كه در هنگام تاريكي هوا در آن محله ها بماند. اما چون نمي خواست كه احساس خود را بروز دهد گفت كه وقت آزاد ندارد.
3) وقتي استسي و هم اتاقيش ميشل در حال صرف شام بودند. تلفن زنگ زد، همين كه استيسي خواست گوشي تلفن را بردارد ميشل داد زد: “اگر سين بود، بگو نيستم”. وقتي گوشي را برداشت شنيد كه كسي مي گويد: “سلام من سين هستم، ميشل آنجاست؟” استيسي مي دانست كه گفتن حقيقت، سرآغاز يك جنگ رواني شديد با ميشل خواهد بود.
4) بعد از ظهر آن روز وقتي استيسي از كتابخانه بر مي گشت، يكي از دانشجويان بنام هارولد كه در آپارتمان كناري او زندگي مي كرد، او را به يك نوشيدني دعوت كرد. استيسي هم پذيرفت. هارولد به طور كلي شخصيتي مثبت دارد اما آن شب بخاطر مصرف بيش از حد الكل، پرخاشگر شده بود و وقتي خواست با اتومبيل در شهر گشتي بزند، استيسي كليد ماشين را توي جيبش گذاشت. چند دقيقه بعد، هارولد از او پرسيد: “آيا تو كليد مرا برداشته اي؟”.
اخلاق بايد موارد خاكستري زندگي ما را در بر گيرد. وقتي تصميم هاي اخلاقي سياه و سفيدند، دانستن كاري كه بايد انجام داد مشخص و آسان است. ممكن است بر اعتقادات خود پايدار باقي نمانيم اما هيچ وقت اين سئوال در ذهنمان ايجاد نمي شود كه چه بايد بكنيم؟ موقعيت هايي كه استيسي با آنها روبرو شده ممكن است براي همه‌ي ما پيش آمده باشد. موارد فوق نمونه هايي از فريب كاري هاي گفتاري هستند. سكوت اختيار كردن در اين شرايط موجب وخيم تر شدن اوضاع مي‌شود. در موارد 1و2، بي صداقتي هاي استيسي تنها به كتمان حقيقت خلاصه مي‌شود در حالي كه موارد 3و4 دروغ هايي گستاخانه‌اند. در دو مورد نخست، از طرف ديگران بر استيسي فشار وارد مي‌شود اما در دو مورد بعدي، خود اونيز اندكي مقصر است (او نمي‌بايست به تلفن جواب مي داد يا كليد ماشين را در جيبش مي گذاشت).
البته، در زندگي موقعيت هاي پيچيده اي وجود دارند كه آسيب هاي حاصل از آنها بسيار جدي تر است. نظريات اخلاق گرايانه اي كه در اين بخش مورد بحث قرار گرفته‌اند، مي توانند به استيسي كمك كنند تا بتوانند در موقعيت هاي فوق با كمال صداقت برخورد كند. نظريه‌ي آخر، درباره‌ي روشهاي تصميم گيري مبتني بر اخلاق است. در نظريه‌ي نخست، نتايج رفتاري را مورد بررسي قرار مي دهند. آيا دروغ مي‌تواند به خوبي منجر شود يا آن كه از آسيب رساندن جلوگيري نمايد؟ سه تئوري بعدي درباره‌‌ي درستي يك رفتار بدون توجه به سودآوري يا عدم سودآوري آن است. آيا دروغ گويي منصفانه ودرست است؟ و آيا ما وظيفه داريم همواره صادق باشيم؟
سه نظريه‌ي بعدي نيز به شخصيت و انگيزه هاي دروني مي پردازند كه به واسطه‌ي آنها مي‌توان يك فرد را اخلاقي ناميد. آيا گفتن حقيقت، فضيلت محسوب مي‌شود؟ آخرين نظريه هم به امكان

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, نقش, اخلاق, در, ارتباطات

تحقیق اصول و روشهای تربیت در اسلام – 19870

کد فایل 19870

عنوان فایل:تحقیق اصول و روشهای تربیت در اسلام

توضیحات بیشتر:

اصول و روشهای تربیت در اسلام

فصل اول – تعریف و حدود تربیت در اسلام
فصل دوم – مشخصات تربیت اسلامی
فصل سوم – اهداف تربیت اسلامی
فصل چهارم – اصول تربیت در اسلام
فصل پنجم – روشهای تربیت در اسلام
– موعظه , تصیحت و امر به معروف
– انذار , تهی از منکر و مبارزه با انحرافات
– برقراری ثواب و عقاب برای اعمال
– ایجاد محیط مساعد تربیتی
– بیان قصص انبیا و سرگذشت ملل
– ذکر امثال و تشبیه معقول به محسوس
– دعا و نیایش
– توبه و بازگشت
– برقراری یک نظام اسلامی برای اجرا و تداوم تربیت
دین و روشهای تربیتی

پیش درآمد
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث از دین و تربیت همیشه مورد توجه اندیشمندان تربیتی بوده و بشر همواره به دنبال آرمان خواهی و كمال طلبی خود در شیوه های تربیتی به دین و ارزش های الهی علاقه وافری نشان مي داده است. هر چند پس از رنسانس و گسترش علم گرایی و غرور ناشی از آن و طرح «تقابل علم و دین» و جا افتادن این تفكر به لحاظ ضعف های موجود در دین مسیحیت و مبلغان و عالمان آن و به حاشیه رانده شدن دین تربیت دینی نیز مورد غفلت قرار گرفت.
اما پس از مواجهه ی انسان با تبعات این غفلت زدگی و گرفتاری او با تبعات جامعه صنعتی و زندگی مادی و بروز مشكلات متعدد فردی و اجتماعی ضرورت نگاهی دوباره به تربیت دینی احساس شد؛ كه در این میان نظرات مختلفی به چشم مي خورد.
1. عدّه ای با طرح عدم دخالت دین در تربیت انسان و ناكارآمدی آموزه های دینی كه ناشی از نگاه منفی به دین و عدم شناخت دقیق از مكتب تربیتی آن است. این بحث را همچنان رویكردی به مباحث قدیمی و مربوط به زمان نابالغی علم، تلقی مي كنند.
آنان تربیت را تنها بر مدار عقل و شناخت انسان از خودش استوار مي سازند، و قائل اند كه تنها علم، قابلیت شناسایی دقیق از آدمی را دارد؛ در این دیدگاه رابطه ای میان دین و تربیت وجود ندارد.
2. با ابطال نظریه علم گرایی مطلق، گرایشی به مباحث دینی و معنوی بروز كرد، اما در این رهیافت نیز بسیاری از ندیشمندان غربی رویكرد انسان را به دین غیر وحیانی و انسان محور كافی دانسته و راه های تربیتی برگرفته از آن را نیز برای هدایت انسان در مسیر پر پیچ و خم زندگی كافی مي دانند. در این نگاه، ملاك انسان، و نیازهای او و رفع آنها است. و در موارد نیاز به دین رجوع مي كند و با خرد خود از آن بهره مي جوید، اما هرگز خود را در اختیار دین قرار نمي دهد و نمي گذارد دین با راه های تربیتی خود برای او تصمیم گیری كند.
3. با توجه به ناكارآمدی دین (انسان محور) در همه ی شؤون و عرصه های زندگی و همه جانبه نیازهای مادی و معنوی او، ضرورت رویكرد به (دین وحیانی) احساس مي شود. در این نگاه به دین، كه دارای رویكردی زندگي مدار نیز مي باشد، دین در زوایای مختلف زندگی، نقش آفرینی مي كند و در متن زندگی حضور جدی و پررنگی دارد و پاسخگوی همه ی نیازهای اوست. در این نگاه به دین بحث از «دین و روش های تربیتی» ضرورت مي یابد زیرا:
بر این باوریم كه خالق یكتا كه به وجود آورنده و «ربّ» اوست بهتر از هر كسی انسان را مي شناسد و بر نقاط ضعف و قوت او آگاه است و كامل ترین راه را دانسته و بهترین مقصد نهایی را برای او رقم زده است.
پیامبران و امامان ـ علیهم السّلام ـ نیز كه انسان كامل و تربیت یافته همین مكتب بوده و بهترین مربیان هستند، آمده اند تا تربیت و هدایت انسان را عهده دار شده و راه درست را به او آموزش دهند، تا انسان پروردگار متعال را مالك و رب خویش قرار دهد و طرح تدبیر او را در زندگی به كار بندد و سرانجام به سعادت حقیقی رهنمون شده و به كمال واصل گردند.
بر این اساس در معارف اسلامی و سیره و سنت برجای مانده از پیشوایان دینی بهترین مبانی و روش های تربیتی یافت مي شود.
پس روشن است كه همه ی اجزای یك نظام تربیتی ـ حركت او به سوی مقصد، چگونگی و شیوه های روش های آن به گونه ای ناظر به انسان است، لذا در تبیین تربیت دینی باید ملاحظه كرد كه اسلام چه تعریفی از انسان ارائه مي دهد و او را دارای چه استعدادی مي داند و برای او چه اهدافی را معین مي نماید.
با تبیین موارد فوق و شناخت صحیح از رابطه انسان با خالق و رب خود بیشتر به رابطه (دین و تربیت) پی مي بریم. با توجه به مبانی موجود در متن دین و ارزش های بیان شده در آن و ویژگي های مبتنی بر ارزش ها باید به بررسی روش ها پرداخت، روش هایی كه مبتنی بر ارزش های ارائه شده و فراخور استعداد و توانمندی آدمی و مطابق با واقعیت های موجود است نه مبتنی بر نظریه پردازي‌های آرمانی و تجربی كه جای بسی آزمون و خطا دارد.
مجموعه منابع اسلامی و كتب اخلاقی سرشار از مباحث تربیتی بوده و از شیوه ها و روش های متعددی در تربیت و پرورش انسان سخن به میان آورده است، كه امروزه نیازمند روزآمد كردن و تحقیق جدیدی است تا خانواده ها و مربیان امور تربیتی و فرهنگی جامعه در این زمان كه عصر ارتباطات و تهاجم فرهنگی است آنها را به كار بسته و در تربیت نوجوانان و جوانان از آنها بهره جویند و بتوانند با به كارگیری روش های درست، دین را در نهاد نسل فردا

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, اصول, و, روشهای, تربیت, در, اسلام

تحقیق مقام والاي زن – 19866

کد فایل 19866

عنوان فایل:تحقیق مقام والاي زن

توضیحات بیشتر:

مقام والاي زن

فلسفه حجاب
زنان در اكثر دورانهاي تاريخ مورد كم لطفي و بي مهري قرار گرفته اند و نتوانسته اند به جايگاه اصلي خودشان دست پيدا كنند در اين راستا يكي از مهمترين مسائلي كه در مورد زنان مطرح مي باشد. مسئله حجاب زنان است و در پي آن نحوه ارتباط زن با اجتماع كه در اين مقاله به نحو اجمال اين مسئله بررسي شده است.
اعتقاد نداشتن به حجاب عوامل متعددي مي توان داشته باشد كه برخي از موارد به صورت تيتروار بيان مي شود:
هجوم فرهنگ غرب – اعتقاد به آزادي غلط – اعتقاد به دست و پاگير بودن حجاب براي كار – پيروي از هوسهاي نفساني – دگرگوني ارزشها و اعتقاد غلط به اينكه شخصيت زن در اين است كه زيبائيهايش آشكار باشد – الگوهاي دروغين – تقليد كور كورانه به خاطر جهل و عدم اعتماد به نفس و اختلال فكري – نداشتن اراده و سستي و سهل انگاري.
حال در اين مقاله سعي شده است با ديدي منطقي و عقلي و با استفاده از نظر قرآن و ائمه (ع) و انديشمندان داخلي و خارجي اين مسئله بررسي شود. و در پي آن هر كس مي تواند منصفانه و از روي عقل خود اين امر را تجربه كند، و السلام علي بن اتبع الهدي.

1- حجاب باعث پيشرفت زن و اجتماع است:
به قول شهيد مطهري اگر پسر و دختري در محيط جداگانه تحصيل كنند و يا اگر در محيطي كه درس مي خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشي نداشته باشند بهتر درس مي خوانند، فكر مي كنند و به سخن استاد گوش مي دهند. يا وقتي كه كنار هر پسري يك دختر آرايش كرده با دامن كوتاه تا يك وجب بالاي زانو نشسته باشد؟ آيا اگرمردي در خيابان و بازار و اداره و… با قيافه هاي محرك و مهيج زنان آرايش كرده دائماً مواجه باشند بهتر سرگرم كار و فعاليت مي شود و يا در محيطي كه با چنين مناظري روبرو نشود. «مطهري مساله حجاب ص 78».
پس مشخص است كه حجاب سبب پيشرفت زن است نه بي حجابي و بي بند و باري كه باعث مي شود انرژي زن تحليل رود به چند مثال ديگر توجه كنيم.
همانگونه كه يك لوله گاز را بايد متوجه بود كه محكم باشد و نشتي نداشته باشد وگرنه نمي شود از آن بهره برداري كرد و منجر به انفجار نيز خواهد شد بهره برداري از نيروي زن هم وابسته به حفاظ محكم حجاب است در غير اينصورت نيمي از جامعه را بخود مشغول مي دارد و انرژي زن صرف تجمل و آرايش و… مي شود در حالي كه حجاب مانند يك سد است كه نيروي آب را مهار مي كند. حجاب نيز نيروي زن را ذخيره مي كند و از هرز رفتن آن در مسيرهاي نا مطلوب جلوگيري كرده. امكان استفاده از تمام انرژي را فراهم مي آورد.

2- خطرات جدي براي زنان:
زن وقتي كه پوشش خوبي داشته باشد از معرض ديد مردان ناپاك محافظت مي شود وگرنه در معرض خطرات بسيار برزگي قرار مي گيرد چون گل زيبا را اگر حصاري نداشته باشد مي چينند و پرپر مي كنند و اگر فرصتي دست دهد گوهر زيباي زن را به غارت مي برند.
غنچه به باغ ايمن است تا بود اندرحجاب
آفت جان و دل است چهره عيان داشتن

همانند مرواريدي كه چون بسيار قيمتي است خدا آن را در درون يك صدف محكم قرار داده زن نيز كه مخلوق خداست و خود او بهتر صلاحش را مي داند فرموده كه خود را محاقظت كن.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, مقام, والاي, زن

تحقیق ادبیات عرفانی (ادب صوفیه) – 19928

کد فایل 19928

عنوان فایل:تحقیق ادبیات عرفانی (ادب صوفیه)

توضیحات بیشتر:

مقدمه
ادبیات عرفانی (ادب صوفیه) از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد .این ادب هم شامل نظم است و هم شامل نثر و نیز فلسفه دارد و هم اخلاق ، هم تاریخ دارد و هم تفسیر ، هم دعا دارد و هم مناجات ، هم حدیث دارد و هم موسیقی .
قسمت عمده ای از نظم و نثر صوفیه هم تحقیق است و وعظ و مضمون بیشتر آنها عبارتست از مذمت دنیا و تحقیر آن . و صحبت عشق خداست که شعر صوفی را رنگ عاشقانه می دهد .
قصیده را از لنجنزار دروغ و تملق به اوج رفعت و وعظ تحقیق کشانده اند و غزل را از عشق شهوانی به محبت روحانی رسانده اند . مثنوی را وسیله ای برای تعلیم عرفان و اخلاق کرده اند . رباعی را قالب احوال و آلام زودگذر نفسانی نموده اند . احوال نفسانی را مثل بعضی نویسندگان سورئالیست مراقبت کرده اند . در فهم قرآن غالباً از توجه به ضاهر عدول کرده اند . موسیقی و سماع را مرکب روح شناخته اند . فلسفه ی وحدت وجود بنیاد نهاده اند . شعر و نثر را وسیله ای برای بیان معانی خود قرار می دهد .

دلايل اسلامي بودن و اجتماعي منشاء تصوف:
صوف پوشي نشان زهد و رستن از هو اي نفس بوده است و صوفيه خود مدعي شده‌اند اين لباس را به تقليد و انبيا پوشيده‌اند.
در تعريف تصوف اقوال بسيار است كه از مجموع آنها اخلاص، يك سويي، روش با شريعت و رياضت توأماً فهميده مي‌شود. چنانكه شبلي گفته است: «صوفي آن است كه اندر دو جهان هيچ چيز به جز خداي را نبيند». تصوف با مكارم اخلاق ملازمت دارد. و در آن كوشش براي تقويت روح، تضعيف و تهذيب نفس نقش اساسي دارد تواضع و شكستگي از ويژگيهاي بارز آن است. صوفي با محو تيرگي بشريت تجلي حق را در درون خود مي‌جويد .
منشأ تصوف ، بنابر آنچه از متون صوفيه فهميده مي‌شود، اسلام است زيرا گذشته از عوامل نظري (وجود آيات و روايات درباره معرفت، محبت و…)، زهر پيامبران و اصحاب اسوة عملي انسانها خدا ترس بوده است. عوامل اجتماعي دوران بعد از پيامبر اكرم (ص)، مانند ظلم و جور خلفاي غاصب و مشكلات امرار معاش حلال، در پيدايش و نضج تصوف موثر بوده است. عوامل مذكور موجب گريز مسلمانان با تقوا از اجتماع و اكتفا به خودسازي و درون‌نگري شده است. چنانكه به تشكيل طبقه‌ زهاد منجر شد و مكتبي پديد آمد كه عناصر اصلي آن زهد، خوف از خدا و توكل به خدا بود در عصر بني‌عباس، با ترجمه كتب غيراسلامي از ساير ملل تصوف نيز از تأثيرات مكاتب ديگر مصون نماند و سخناني مانند فنا، كشف و شهود، انواع و مراتب معرفت وارد تصوف شد و مكتب كشف و شهود را پديد آورد. سپس در قرن هفتم مكتب وحدت وجود به صورت منسجم مطرح شد. محصل اين مكتب اين است كه كثرات در عالم موجود تجليات صفات ذاتيه‌اند. يعني خدا در همه هستي ساري است و خدا در همه چيز وجود دارد. از ثمرات اين نوع بينش عشق به كل هستي است.

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, ادبیات, عرفانی, (ادب, صوفیه)

تحقیق روش تكامل اخلاق – 19926

کد فایل 19926

عنوان فایل:تحقیق روش تكامل اخلاق

توضیحات بیشتر:

اخـلاق
روش تكامل اخلاق:
1ـ اخلاق يعني احترام :
نخستين نكته مهم اين است كه جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به ديگران، احترام به همة اشكال حيات و محيطي كه آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خويشتن اين است كه براي زندگي و شخص خود ارزشي قايل باشيم. «با ديگران چنان رفتار كن كه مي خواهي با تو رفتار كنند و به عبارتي آنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند» يك اصل اخلاقي است كه در تمامي مذاهب و فرهنگهاي دنيا توصيه شده است. براي ترتبيت فرزندان شايسته به چيزي بيش از اخلاق احترام نياز داريد. ايجاد اخلاق احترام گام مؤثري براي رسانيدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقي است.
2ـ تكامل اخلاقي فرآيندي تدريجي است :
نكته بسيار مهمي است كه اخلاق احترام ناگهان و تمام و كمال در هيچ سن به خصوصي ديده نمي شود. تكامل اخلاق فرآيند تدريجي است كه مرحله به مرحله به دست مي آيد. زيرا پايه هاي تكامل اخلاق از بدو تولد تا پايان سه سالگي استوار مي باشد. بخش دوم به مراحل استدلالي اخلاقي مربوط است و اين مرحله اي است كه با دخالت پدر و مادر و سايرين از زمان پيش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجي مي گيرد. آنها مي توانند در كنار خواسته هاي خود توجه به خواسته هاي ديگران را هم ياد بگيرند و در جادة دور و دراز منتهي به بلوغ اخلاقي قدم بردارند.
تجربه نشان مي دهد كه مراحل استدلالي شبيه نردباني است كه كودك براي صعود از آن بايد از پله ها به ترتيب و تدريج بالا رود. به تدريج و به دنبال هر صعود، احترام كودك به ديگران بيشتر مي شود. توجه داشته باشيد كه بچه ها هم مثل بالغها گاه به پايين سر مي خورند و موقتاً در مرحله پايين تري قرار مي گيرند. بعضي از بچه ها سريعتر از ديگران پله هاي تكامل را مي پيمايند. اما تكامل اخلاقي مسابقه نيست، يك جريان و فرآيند است.
مهم اين است كه به ادامة حركت او در مسير تكامل كمك كنيم.
3ـ به كودكان احترام بگذاريد و از آنها احترام بخواهيد :
يكي از اصولي ترين راههاي ايجاد احترام در كودكان تا به خود و ديگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضاي احترام متقابل از آنهاست.
دكتر كابرگ مي گويد: «قدم نخست براي تربيت اخلاقي كودك برخورد اخلاقي با اوست.» برخورد محترمانه با كودكان مستلزم رفتار انساني با آنهاست. به گفته يك مادر: «آويزه گوشم كرده ام كه بچه هاي من انسانهايي هستند كه حق و حقوقي دارند، عروسك خيمه شب بازي نيستند كه با آنها هر طور كه بخواهم رفتار كنم.»
رفتار انساني با كودكان و رعايت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حكم همين انصاف بايد با كودك به اقتضاي سن و سال او رفتار كرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. بايد با كودك چنان رفتار كرد كه احساس كند آراء و نظراتش را به حساب مي آوريد.
با اين وجود، تصور باطلي است اگر خيال كنيم چون به بچه ها احترام مي گذاريم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسياري از بالغها را مي شناسيد كه احترام با احترام پاسخ نمي دهند. با اين حساب چه جاي تعجب كه بچه ها، كه در مرحلة تكامل نيافته اخلاقي خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراين، براي ايجاد حس احترام بايد ضمن آنكه به فرزندانمان احترام مي گذاريم، از آنها احترام متقابل بخواهيم.
احترام خيابان دوطرفه است. تا احترام نگذاريد، احترام نمي بينيد.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نكنيد.
4ـ سرمشق شويد و درس بدهيد :
يكي از مطمئن ترين راههاي تربيت فرزند براي رسيدن به استدلال اخلاقي مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق مي شويم. وقتي به فرزندانمان احترام مي گذاريم، در اصل عقيده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل مي كنيم و به توصيه هاي خويش عمل مي نماييم.
با رفتار خود مي توانيم سرمشق ديگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشيم.
5ـ آموزش كلامي :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنكه بسيار مهم است، كافي نيست.
فرزندان ما را سرمشق هاي بد احاطه كرده اند. آموزشهاي كلامي به قدر آموزش هاي رفتاري حائز اهميت است. كودك هم بايد رفتارهاي خوب را ببيند و هم دلايل را از زبان ما بشنود. براي اينكه سرمشق شدن تأثير لازم را داشته باشد، بچه ها بايد از ارزشها و باورهايي كه در پس منطق پيشنهادي ما نهفته است مطلع شوند.
اين پنجمين نكته مهم روش تكامل اخلاقي است. با كلام به طور مستقيم درس مي دهيم. هم بايد به موعظه ها عمل كنيم و هم درباره اعمال خود حرف بزينم. براي آموزش كلامي نيازي به كامل بودن پدر و مادر نيست. مي توانند به فرزندانشان بگويند: «بيشترين تلاشم را مي كنم، اما من انسان همه چيزدان نيستم. من هم اشتباه مي كنم، شما هم اشتباه مي كنيد، اما مي خواهم تجربه هايم را با شما در ميان بگذارم.»
پدر و مادر مي توانند بي آنكه در نقش خداوند همه چيزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در ميان گذارند، مي توانند راهنمايي كنند، گوش كنند و اندرز بدهند.
با آموزشهاي مستقيم ارزشهاي مثبت اخلاقي، نظير ادب، نزاكت، صداقت، محبت و دوستي صادقانه و قبول مسئوليت و غيره ، به فرزندانمان كمك مي كنيم به كمك استدلال اخلاقي، اعمال خوب را انتخاب كنند.
6ـ به فرزندان خود فكر كردن را بياموزيد :
به فرزندان بايد ياد داد كه: الف) وقت خودشان را صرف فكر كردن كنند.
ب) خودشان را جاي ديگران بگذارند.
كودك به خودي خود به اين طرز تلقي نمي رسد. به كمك ما احتياج دارد تا با تشويق دائم او به فكر كردن و از دريچه چشم ديگران قضاوت كردن او را در راه تكامل كمك كنيم.
دسترسي به استدلال اخلاقي مستلزم تمرين است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئوليت تشويق كنيد :
آموزش قبول مسئوليت به فرزندان، اقدامي است كه آنها را به جانب دستيابي به استدلال اخلاقي سوق دهد. خواسته هر پدر و مادري است كه فرزندان خود را انسانهايي مسئول و شايسته تربيت كنند. اما لازمة تربيت فرزندان مسئول و متعهد واگذاري مسئوليت به آنهاست و از جمله اين مسئوليت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، كسب درآمد براي مصارف شخصي با توجه به اقتضاي سن و سال، افزايش احساس مسئوليت در قبال ديگران و كمك به رفاه ساير انسانها و بسياري از مقولات مشابه ديگر را مي توان به بچه ها واگذار كرد.
آموزش قبول مسئوليت بايد خيلي زود شروع شود. حتي كودك دو ساله هم مي تواند در چيدن ميز و سفره غذا و يا پهن و جمع كردن دستمال سفره و غيره، كمك كردن را ياد بگيرد. هر چه بچه ها بيشتر كمك كنند به كمك كردن بيشتر عادت مي كنند. وقتي استدلال اخلاقي شان ابعاد وسيع تري مي گيرد، وقتي دليل كافي براي كمك به ديگران پيدا مي كنند، عادت كمك و توجه به سايرين در آنها تقويت مي شود.
8ـ تعادل استقلال و كنترل :
دادن آزادي كليدي است كه درهاي زندگي مسالمت آميز ميان پدر و مادر و نوجوان را مي گشايد. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پايان نوجواني بچه ها هم به استقلال نياز دارند و هم به كنترل و اين يكي از آموزنده ترين توصيه هاي تربيتي براي بچه ها است.
بچه ها هم در كودكي و هم در نوجواني به راهنمايي شما احتياج دارند.
هدف نهايي تعليم و تربيت فرزند كنترل او نيست. هدف اين است كه به فرزندان خود كمك كنيم تا بالغهاي عاقلي بشوند و گليم خود را از آب بيرون بكشند.
مي دانيم كه بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه هاي دو ساله هم استقلال مي خواهند. فراموش نكنيد كه فرزند شما به كنترل هم احتياج دارد. ايمني و سلامت كودك كم سن و سال مستلزم كنترل اوست. بسياري از بچه ها به قدر كافي مورد مراقبت و كنترل قرار نمي گيرند. استقلال و كنترل در موضوع مهم هستند كه براي پرورش و تربيت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به كودكان محبت كنيد تا تصوير ذهني مثبت به دست آورند :
محبتي كه كودك را در كسب يك تصوير ذهني مناسب كمك مي كند با ايجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتكاي به نفس و قدرت مي بخشد.
عشق و محبت، سواي بسياري از محسنات ديگر، انسانها را به هم پيوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انساني قرار مي دهد. محبت به فرزندان، ابتدايي ترين راهي است كه مي تواند فرزندانمان را در رسيدن به تصوير ذهني مثبت كمك كند. اما راههاي ديگري هم وجود دارد. مي توانيم به آنها كمك كنيم تا مهارتها و استعدادهايشان را افزايش داده، از كارشان احساس غرور و افتخار كنند كه اين منبع مهمي از عزت نفس است. مي توانيم آنها را تشويق به يافتن دوستاني كنيم كه آنها را به خاطر آنچه هستند قبول كنند.
مي توانيم كيفيات خوب و نقاط قوتشان را كه

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, روش, تكامل, اخلاق