مورد

تحقیق در مورد اخلاق پیامبر – 19909

کد فایل 19909

عنوان فایل:تحقیق در مورد اخلاق پیامبر

توضیحات بیشتر:

مقدمه
پيش از سخن گفتن از اين جنبه مهم در سيره پيامبر(ص)، بهتر آن مي‌بينيم چند نکته زير را يادآور شويم: يکم: عاطفه، بخش مهمي از شخصيت بشري را تشکيل مي‌دهد و واقع‌گرايي، به عنوان مهمترين ويژگي عمومي اسلام، ايجاب مي‌کند آنرا مورد توجه قرار دهيم و در راستاي تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازيم؛در اينجاست که مي‌بينيم حضرت علي (عليه السلام) در توصيف هماهنگي موجود ميان عوامل تشکيل دهنده شخصيت انساني يعني عقل، انديشه، عاطفه، حواس و رفتار، مي‌فرمايد: «خردها، راهبر و پيشواي انديشه‌ها و انديشه‌ها، راهبر و پيشوا
پيش از سخن گفتن از اين جنبه مهم در سيره پيامبر(ص)، بهتر آن مي‌بينيم چند نکته زير را يادآور شويم:
يکم: عاطفه، بخش مهمي از شخصيت بشري را تشکيل مي‌دهد و واقع‌گرايي، به عنوان مهمترين ويژگي عمومي اسلام، ايجاب مي‌کند آنرا مورد توجه قرار دهيم و در راستاي تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازيم؛ در اينجاست که مي‌بينيم حضرت علي (عليه السلام) در توصيف هماهنگي موجود ميان عوامل تشکيل دهنده شخصيت انساني يعني عقل، انديشه، عاطفه، حواس و رفتار، مي‌فرمايد: «خردها، راهبر و پيشواي انديشه‌ها و انديشه‌ها، راهبر و پيشواي دل‌ها و دل‌ها، راهبر و پيشواي حواس و حواس، راهبر و پيشواي اندام‌هاي آدمي‌اند.»[1] و بدين ترتيب، ريشه‌هاي رفتار آگاهانه انسان را با دقت بازمي‌گويد.
اسلام در همه اين مراحل، تمامي تلاش و کوشش خود را در جهت پرورش انسان به‌کار مي‌گيرد:
الف ـ عنصر خردورزي غريزي را در انسان مي‌پروراند و او را به تأمل و تدبر و تعقل و استدلال و نظر و امثال آنها، سوق مي‌دهد.
ب ـ بر روش‌هاي منطقي روند خردورزي انگشت مي‌گذارد و از هر شيوه مغاير با گفت‌وگوي سالم و درستي که نتايج آنرا مورد خدشه قرار مي‌دهد، دوري مي‌جويد.
ج ـ عنصر عاطفي را مي‌پروراند و آن‌را با عشق ناب و اصيلي نسبت به پرشکوهترين محبوب يعني پروردگار متعالي که جامع همه گونه کمال مطلق است، سيراب مي‌سازد و عاطفه را به اوج والايي و شکوهش مي‌رساند.
د ـ به شريعت مقدس خود، فطرت گرايي اصيلي را مي‌بخشد که رفتارها را سامان مي‌دهد و نقشه سعادت و خوشبختي آدمي را ترسيم مي‌کند.
ﻫ ـ اراده قوي و آگاهي را پرورش مي‌دهد که فراتر از هر انگيزه عاطفي برافروخته‌اي، اطمينانمان مي‌بخشد که جهت‌گيري عاطفه، جهت‌گيري درستي است و در عين حال آزادي خود در شکل دهي به رفتارها را حفظ مي‌کند و از همين آزادي است که مسئوليت، زاده مي‌شود. ما در شمار آن کسان نيستيم که ‘اراده’ را ‘عواطف برافروخته’ توصيف مي‌کنند وگرنه گرفتار ‘جبري’ مي‌شويم که هم به لحاظ وجداني و هم از نظر شرعي، غيرقابل قبول است. عواطف و احساسات نيز نقش مؤثر خود را بر اراده و رفتار آدمي دارند و هم از اينروست که اسلام به شيوه‌ها و روش‌هاي گوناگون، بر آن انگشت گذارده است؛ از جمله:
1ـ شيوه‌هاي ارشادي مستقيمي که ما را از هواهاي لجام گسيخته و طغياني برحذر مي‌دارند. قرآن کريم مي‌گويد: «أرايت من اتخذ الهه هواه أفانت تکون عليه وکيلا» (سوره فرقان ـ43) (آيا آن کس را ديدي که هواي نفس خود را خداي خويش گرفته است؟ و آيا تو بر او مراقب تواني بود؟)
2ـ شيوه‌هاي غيرمستقيم از جمله استفاده از امثال و داستان‌هايي در ستايش از کساني چون پيامبران که بر هواهاي نفس و اراده خود تسلط يافتند و زمام آن‌را در اختيار خود گرفتند.
3ـ ارايه الگوهاي عملي از رفتار پيامبراکرم(ص) و ديگر پيشوايان اهل بيت بزرگوار و ياران گرامي آن‌حضرت که در مکتب وي پرورش يافتند .
4ـ فراخواندن مسلمانان به هرچه پرشکوه‌تر و والاتر ساختن عشق خود يعني عشق به خدا، عشق به پيامبر و عشق به اهل بيت پاک و ياران مخلص آن حضرت (ص) که تنها در آن‌صورت، عواطف و احساسات در منظومه‌اي پرشکوه و هماهنگ با انديشه و آفريننده کار نيک، سامان مي‌گيرند.
دوم: اين روند تربيتي عواطف و احساسات در پي ريشه‌گيري و تعميق ايمان به خداوند، جامع همه کمالات و نيز پيوند حداکثري انسان با او از يک سو و پروراندن تصور وي از هستي و زندگي با تأکيد بر قرار گرفتن آن‌دو بر اصولي که مهمترين آنها حق، عدالت، عشق و مهر و محبت است و انديشه و عاطفه پس از قرار گرفتن در اين فضا، راه کمال مي‌پويند، از سوي ديگر انجام مي‌پذيرد. سيره پيامبراکرم (ص) و سنت آن‌حضرت نيز در راستاي ريشه‌اي کردن اين مفاهيم والا و ارايه تجسم عيني برتري از آنها مطرح مي‌شود. براي توضيح بيشتر اشاره‌اي به اين

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, اخلاق, پیامبر

تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان – 19958

کد فایل 19958

عنوان فایل:تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان

توضیحات بیشتر:

باسمه تعالي
اسلام و مقتضيات زمان
براي روشنفكران مسلمان در عصر ما كه از نظر كيفيت زبده‌ترين طبقات اجتماعي مي‌باشند و از نظر كميت خوشبختانه قشر قابل توجهي به شمار مي‌روند، مهمترين مسأله اجتماعي «اسلام و مقتضيات زمان» است.
دو ضرورت فوري، مسئوليتي سنگين و رسالتي دشوار بر دوش اين طبقه مي‌گذارد. يكي ضرورت شناخت صحيح اسلام واقعي به عنوان يك فلسفة اجتماعي و يك ايدئولوژي الهي و يك دستگاه سازندة فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادتبخش، و ديگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضيات زمان و تفكيك واقعيات ناشي از تكامل علم و صنعت از پديده‌هاي انحرافي و عوامل فساد و سقوط.
براي يك كشتي كه مي‌خواهد اقيانوسها را طي كند و از قاره‌اي به قاره ديگر برود وجود قطب نما براي جهت‌يابي و هم لنگر محكم براي محفوظ ماندن و غرق نشدن و زير پا گذاشتن جزر و مدها ضروري است، همچنانكه شناخت وضع و موقعيت جغرافيايي دريا در هر لحظه‌اي امري حتمي است. ما بايد از طرفي اسلام را به عنوان يك راهنماي سفر و يك لنگر محكم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرايط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بين راه كه بايد مرتباً به آنها رسيد و گذشت كاملاً بشناسيم تا بتوانيم در اقيانوس متلاطم زندگي به سر منزل مقصود برسيم.
از نظر گروه نامبرده در اينجا مشكل لاينحلي وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقايق اسلام و يا تميز ندادن ميان عوامل توسعه و پيشروي زمان و ميان جريانها و پديده‌هاي انحرافي كه لازمة طبيعت بشري است ممكن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولي افراد و طبقاتي هستند كه اين مسئله را واقعاً به صورت يك معماي لاينحل و به صورت يك تضاد آشتي‌ناپذير مي‌نگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضيات زمان» دو پديدة غير متوافق و ناسازگارند و از اين دو حتماً يكي را بايد انتخاب كرد، يا بايد به اسلام و تعليمات اسلامي گردن نهاد و از هرگونه نوجوئي و نوگرائي پرهيز كرد و زمان را از حركت بازداشت و يا بايد تسليم مقتضيات متغير زمان شد و اسلام را به عنوان پديده‌اي متعلق به گذشته به بايگاني تاريخ سپرد. روي سخن در اين مقاله با اينگونه افراد است.
استدلال اين گروه اينست كه اسلام به حكم اينكه دين است بويژه كه دين خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگي دارد و بايد همانطور كه روز اول بوده براي هميشه باقي بماند، يك پديدة ثابت و لايتغير است و اما زمان در طبع خود متغير و كهنه و نوكن است، طبيعت زمان اقتضاي دگرگوني دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جديدي خلق مي‌كند مغاير با شرائط پيشين. چگونه ممكن است چيزي كه در ذات خود ثابت و لايتغير است با چيزي كه در ذات خويش متغير و سيال است توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است تيرهاي برق و تلفن كه در منطقة معيني در كنار جاده‌ها نصب مي‌شوند با اتومبيلهائي كه مرتباً از جاده‌ها عبور مي‌كنند و در دو لحظه در يك نقطه نيستند توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است جامه‌اي كه براي يك كودك دو ساله دوخته مي‌شود تا بيست سالگي او مورد استفاده قرار گيرد در حالي كه جامه در طول بيست سال همان است كه بوده و تن كودك ماه به ماه و سال به سال رشد مي‌كند و بر ابعادش افزوده مي‌گردد؟!

علت تغيير مقتضيات زمانها
انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً.
اين آيه شريفه قرآن كه تلاوت شد از آيات بسيار پرمعني قرآن كريم است. اينكه عرض مي‌كنم پر معني است، با اينكه همة آيات قرآن پر معني مي‌باشد، از اين نظر است كه بعضي از آيات قرآن به شكلي مطلب را عرضه مي‌دارد كه مردم را وادار به تفكر و تعمق مي‌كند.
قرآن كريم زياد به تفكر دعوت مي‌كند يا به طور مستقيم و يا غير مستقيم. دعوتهاي مستقيم قرآن كريم به تفكر همان آياتي است كه رسماً موضوع تفكر را عنوان كرده است، بي‌فكري را مذمت و ملامت كرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البكم الذين لا يعقلون بدترين جنبندگان در نظر خدا كدامند؟ آيا آنهائي هستند كه ما آنها را نجس العين مي‌خوانيم؟ يا بدترين حيوانات آنهائي هستند كه ضرب‌المثل كودني هستند؟ نه، بدترين جنبندگان در نظر خدا و با مقياس حقيقت عبارت است از انسانهائي كه گوش دارند و كرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تميز به آنها داده شده است ولي آن را به كار نمي‌اندازند و فكر نمي‌كنند. نظير اين آيه كه دعوت به تعقل شده است در قرآن زياد است.
يك سلسله آيات داريم كه غير مستقيم مردم را به تعقل دعوت كرده است. آنها هم چند دسته‌اند و نمي‌خواهيم همة‌ آنها را عرض كنيم چون از مطلبي كه در نظر گرفته ام دور مي‌مانيم. يك دسته از اين آيات آياتي است كه مطلبي را با شكل و صورتي طرح مي‌كند كه عقل را بر مي‌انگيزد به تفكر كردن و تأمل كردن. اين خود يك روش خاصي است كه براي تحريك عقول به كار برده شده است. از جمله همين آيه است. در اين آيه كه در موضوع انسان است، به شكلي مطلب بيان شده كه انسان وقتي اين آيه را تلاوت مي‌كند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش مي‌بيند. انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمين عرضه كرديم. اين امانت چيست؟ كدام امانت است؟ چگونه عرضه كرديم؟ بر كي عرض كرديم؟ بر آسمانها و بر زمين و كوهها. چگونه امانتي را مي‌شود بر آسمان و زمين و كوه عرضه كرد؟ امانت را ما عرضه داشتيم بر آسمانها، بر زمين و بر كوهها اما آنها از اينكه اين امانت را بپذيرند امتناع كردند. كلمه ابين يحملنها آمده است، يعني امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. معلوم مي‌شود نوع امانت نوعي است كه اين موجودات كه اين امانت بر آنها عرضه شده است بايد تحمل بكنند، به دوش بگيرند، نه صرف اينكه بپذيرند. شما در امانتهاي معمول مي‌گوئيد كه فلاني فلان امانت را پذيرفت، نمي‌گوئيد به دوش گرفت. اما اينجا قرآن كريم مي‌فرمايد اينها امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. اين «امانت به دوش گرفتن» موضوعي در ادبيات عربي و فارسي شده است. حافظ مي‌گويد:
آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعة فال به نام من ديوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان اين امانت را به دوش گرفت. فوراً اين سؤال پيش مي‌آيد كه ما همة انسانها را مي‌بينيم ولي روي دوش آنها چيزي نمي‌بينيم. كدام بار است كه بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم مي‌شود اين شكل ديگري است، يك امانت جسماني نبوده است كه خدا يك جسمي را عرضه بدارد به زمين، بگويد نه؛ به كوهها، بگويد نه؛ به آسمانها، بگويد نه؛ ولي به انسان بگويد تو، انسان بگويد بلي من حاضرم.
بعد مي‌فرمايد: انه كان ظلوماً جهولاً انسان كه تنها موجودي بود كه حاضر شد اين امانت را به دوش بگيرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم يعني ستمگري. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. اين موجودي كه اين امانت را به دوش گرفت بسيار ستمگر است. جهل به معني ناداني، و جهولاً مبالغه در ناداني است: و بسيار نادان هم هست. اين باز يك سلسله سؤالهاي ديگر به وجود مي‌آورد: آيا خدا كه اين امانت را عرضه داشت، عرضه داشت كه بپذيرند و به دوش بگيرند يا عرضه داشت كه به دوش نگيرند؟ مسلم عرضه داشت كه به دوش بگيرند. حالا كه هيچ مخلوقي به خود اجازه نداده است و جرأت نكرده است كه اين امانت را به دوش بگيرد و تنها در ميان صف مخلوقات، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم، حالا كه قبول كرده چرا اين موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است؟
اين قسمت آخر يعني موضوع ظلوم و جهول بودن، بعد از موضوع امانت، از مشكل‌ترين موضوعاتي بوده است كه هميشه علماي اسلامي، مفسرين، عرفا، روي اين موضوع فكر مي‌كردند كه معني ظلوم و جهول بودن چيست؟
اينكه عرض كردم اين آيه يك آية پرمعني مي‌باشد مقصودم همين بود كه عرض كردم. يعني اين آية كريمه با زباني مطلبي را بيان كرده است كه خود به خود

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, اسلام, و, مقتضيات, زمان

تحقیق در مورد ارث و وراثت در اسلام – 19938

کد فایل 19938

عنوان فایل:تحقیق در مورد ارث و وراثت در اسلام

توضیحات بیشتر:

جوانه هاي تربيتي
اسلام عنايت خاصي به تربيت , رشد و شكوفايي شخصيت افراد داشته و عوامل مختلفي را در رسيدن به اين هدف معرفي مي كند. يكي از اين عوامل «وراثت» مي باشد. البته شايد نتوان وراثت را از عامل همپاي آن , «محيط» جدا كرد و مجزا از آن بحث نمود ، بنابراين ناگزيريم در كنار بحث از وراثت، گريزي به مسأله محيط هم داشته باشيم.
روايات وارده در زمينه وراثت زياد و گسترده است كه برخي از آنها مستقيماً و برخي ديگر به طور ضمني بر مسأله وراثت دلالت مي كنند. به همين جهت ما به طور گذرا فقط به برخي از روايات اشاره مي كنيم و بررسي بيشتر را به خوانندگان گرامي واگذار مي كنيم.

وراثت در اسلام
قرآن و مسأله وراثت، در قرآن آيه اي نيست كه به طور مستقيم به مسأله وراثت اشاره داشته باشد ، بلكه از مفهوم آيه مي توان اين موضوع را برداشت كرد. كه در اينجابه طور مختصر به آيه اي در اين زمينه اشاره مي شود:
خداوند متعال در سوره نوح آيه27 مي فرمايد: «اِنّك لاتَذَرهُم يضِلّوا عِبادك وَ لايلِدُوا اِلاّ فاجِراً وَ كفّارا » نوح گفت: « پروردگارا هيچ يك از كافران را زنده نگذار چرا كه اگر آنها را باقي بگذاري، بندگانت را گمراه مي كنند و جز نسلي فاجر و كافر به وجود نمي آورند.»
اين آيه هم بيانگر تأثير محيط مي تواند باشد و هم تأثير وراثت. نوح_عليه السلام_ اين سخن

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, ارث, و, وراثت, در, اسلا, م

تحقیق در مورد امام جواد – 19995

کد فایل 19995

عنوان فایل:تحقیق در مورد امام جواد

توضیحات بیشتر:

نام: محمد.
كنيه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم يازدهم و امام نهم شيعيان.
تاريخ ولادت: نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 195 هجرى.
همچنين هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نيز نقل شده است؛ اما مشهور بين شيعيان، دهم رجب سال 195 هجرى مى‏باشد. در دعاى ناحيه مقدسه نيز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فى‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سبيكه، يا سكينه مرسيه و يا درّه كه حضرت رضا(ع) او را خيزران ناميد.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماريه قبطيه، مادر ابراهيم، پسر پيامبر اكرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خويش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاريخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسيله زهرى كه همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحريك برادرش، جعفر بن مأمون و عمويش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانيد.
محل دفن: مقابر قريش بغداد، در جوار قبر شريف جدش، امام موسى كاظم(ع) كه هم اكنون به كاظمين معروف است.
همسران: 1. سمانه مغربيه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زنى از خاندان عمّار ياسر.
فرزندان: 1. ابوالحسن امام على النّقى (ع). 2. ابو احمد موسى مبرقع. 3. ابو احمد حسين. 4. ابو موسى عمران. 5. فاطمه. 6. خديجه. 7. ام كلثوم. 8. حكيمه.
همچنين گفته شده كه زينب، ام محمد، ميمونه و امامه نيز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.
قال امام محمد تقى عليه السلام
?تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اللّهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ.?
صبر را بالش كن، و فقر را در آغوش گير، و شهوات را ترك كن، و با هواى نفس مخالفت كن و بدان كه از ديده خدا پنهان نيستى، پس بنگر كه چگونه اى
ابوجعفر محمد بن علي نهمين امام از امامان دوازده گانه شيعيان و يازدهمين معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترين لقبهاي آن حضرت جواد (بخشنده) و تقي (پرهيزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبيكه يا ريحانه يا دره از مردم نوبي (شمال سودان) است. در سال 195 هـ.ق در مدينه به دنيا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات يافت. مرقد آن حضرت در كاظمين كنار مرقد امام موسي كاظم (ع) قرار دارد.
دوران امامت
امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگي، به امامت رسيد دوران هفده ساله امامت او با حكومت مامون و معتصم، خلفاي عباسي، همزمان بود. هنگامي كه امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدينه به توس رفت. اما جواد (ع) كه كودك بود، مانند ديگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدينه ماند و در سال 202 هـ.ق براي ديدار پدر به مرو رفت و سپس به مدينه بازگشت.
امام در بغداد
پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او كه از كمالات علمي و معنوي امام جواد (ع) آگاه بود ايشان را از مدينه به بغداد دعوت كرد. اما دولتمردان حكومت عباسي و اطرافيان مامون از اين اقدام ناخشنود بودند، به ويژه آنكه مامون تصميم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسري امام جواد (ع) در آورد. مامون براي آنكه آنها را از مقام علمي و فضل آن حضرت آگاه كند، در بغداد مجلس بحثي، ميان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتيب داد. دراين مجلس، امام به پرسشهاي علما پاسخ گفت و ميزان دانش و هوش وي بر آنان آشكار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسري امام درآورد.
سفر حج
امام جواد (ع) پس از چندي به سفر حج رفت و از آنجا به مدينه بازگشت، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساكن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضي روايتها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسيد.
امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيكو سخن، عابد و بسيار باهوش بود. حديثهاي بسياري از آن امام، در كتابهاي حديث، از جمله عيون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و …….. نقل شده است.

نياز مؤمن به سه چيز
?أَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ إِلى تَوْفيق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.?:
مؤمن نياز دارد به توفيقى از جانب خدا، و به پندگويى از سوى خودش، و به پذيرش از كسى كه او را نصيحت كند.
حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (ع)
نضج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل گوناگوني چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهاي مذاهب و اديان ديگر ، ترجمه آثار فلاسفه يونان و درگيريها جناح بنديها و بلوك بندي قدرت بود .
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (ع) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه ‘ وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ‘ آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 – مسند الامام جواد (ع)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(ع) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه ‘ وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ‘ به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 – مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(ع) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: ‘ ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند ‘. مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون ‘ يدالله فوق ايديهم ‘ و ‘ ان الله علي العرش استوي ‘ خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: ‘ شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (ع) است .موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (ع) بوده است .

امام جواد (ع) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (ع) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون’ احمد بن حمزه قمي ‘اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون ‘ نوح بن دراج ‘ كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(ع) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (ع) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (ع) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي ‘ يحيي بن ابي عمران’ ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم ‘اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. ‘
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 – و دو سال در دوره معتصم – (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (ع) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (ص) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (ع) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (ع) مي نويسد :
‘ به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. ‘
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام ‘ جواد ‘ به معناي بخشنده به هراس وا داشت

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, امام, جواد

تحقیق در مورد امام جعفر صادق – 19994

کد فایل 19994

عنوان فایل:تحقیق در مورد امام جعفر صادق

توضیحات بیشتر:

امام جعفر صادق
یکی دیگر از صفات پسندیده ایشان این بود که کارهای شخصی خودشان را شخصا’ انجام می دادند و سعی می کردند که سر بار دیگران نباشند.
در ایامی که آقا مریض شده بود، ( و به سبب همان بیماری از دنیا رحلت کرد) عده ای از دوستان برای عیادت خدمت ایشان رسیدند ؛ حالشان مناسب نبود، دکتر علت بیماری را ضعف شدید تشخیص داده بود.
یکی از شاگردان خدمت ایشان عرض کرد در صورت امکان استخاره ای بفرمایید …
فرمود: نیت کنید…
یک دفعه ایشان با آن حال بیماری از رختخواب بیرون آمد، و به صورت چهار دست و پا تا کنار دیوار حرکت کرد .
دستش را به دیوار گرفت و بلند شد، و از روی طاقچه چیزی برداشت و به همان صورت برگشت.
وقتی داخل رختخواب شد، در دستشان تسبیح بود و این همه زحمت برای آوردن تسبیح بود .
یکی از دوستان گفت : آقا شما می فرمودید ما می آوردیم چرا این همه خودتان را به زحمت انداختید؟
ایشان فرمود:
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: « بعد از ایمان و عمل صالح اگر کسی بتواند سربار مردم نباشد، ، من به او وعده بهشت می دهم» . آیا نمی خواهید من به وعده پیامبر خدا برسم؟
در ادامه فرمود:
داداش جون ها تا می توانید روی پای خودتان بایستید و عزت نفس داشته باشید و از کسی سؤال و درخواست نکنید و خودتان کارهای خودتان را انجام دهید.
زندگی
جعفر صادق در روز ۱۷ ربيع الاول سال ۸۳هجری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر و مادرش ‘ام فروه ‘ دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می‌‌باشد. کنيه او: ‘ابو عبدالله ‘ و لقبش ‘صادق ‘ است. صادق تا سن ۱۲سالگی معاصر جدش سجاد بود و امام جعفر را او آموزش داده بود. پس از مرگ امام چهارم مدت ۱۹سال نيز در خدمت پدرش امام محمد باقر زندگی کرد و با اين ترتيب ۳۱سال از دوران عمر خود را پیش پدر و پدربزرگش بود.
پس از درگذشت پدرش ۳۴سال نيز دوره امامت او بود که در اين مدت ‘مکتب جعفری’ را پايه ريزی کرد. زندگی جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از امویان( هشام بن عبدالملک – وليد بن يزيد – يزيد بن وليد – ابراهيم بن وليد – مروان حمار ) و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب کردند.امام صادق در ۱۰سال آخر عمر در ناامنی و ناراحتی بيشتری بسر می‌‌برد.
عصر امام صادق
عصر امام صادق يکی از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهای پياپی گروههای مختلف رخ می‌‌داد، که انقلاب ‘ابو سلمه ‘ در کوفه و ‘ابو مسلم ‘ در خراسان و ايران از مهم‌ترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حکومت بنی اميه را برانداخت. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق را فراگرفته بود. و از ديگر سو عصر او عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
امام صادق سعی بر مبارزه با الحاد و بي دينی و کفر داشت و نيز سعی میکرد تفسیر خود از اسلام را بر کرسی بنشاند.
علاوه بر اين، با نقشه‌ای دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودی برهاند، شيعه‌ای که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين، آخرين رمقها را می‌‌گذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانی می‌‌داد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفی بودند، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام را در معرض خطر مرگ قرار می‌‌داد، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند.
‘جابر جعفي ‘ يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می‌‌رفت. در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت : امام می‌‌گويد : خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد.
جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر نيز می‌‌باشد می‌‌گويد : امام باقر هفتاد هزار بيت حديث به

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, امام, جعفر, صادق

تحقیق در مورد امام علی و قــرآن – 19993

کد فایل 19993

عنوان فایل:تحقیق در مورد امام علی و قــرآن

توضیحات بیشتر:

مقـدّمــه
پژوهش گر جوياي رابطه ميان امام علي(ع) و قرآن کريم ، گاهي نوشتن و جمع آوري قرآن به اهتمام امام علي(ع) را مي کاود ، و گاهي به تفسير امام (ع) درباره شأن نزول و تأويل آيات قرآن مي پردازد، که آن حضرت ، خود ، فرمودند :
«سلوني عن کتاب الله فوالله ما من آيه الا انا اعلم ابليل نزلت ام بنهار، ام في سهل ام في جبل » [1[
«از من درباره کتاب خدا بپرسيد که به خدا سوگند هيچ آيتي نيست ، مگر آنکه مي دانم در شب نازل گشته است يا در روز، در دشت فرود آمده يا در کوه. »
گاهي نيز محقق، موضوع تجسم قرآن در علي (ع) را از بعد عقيده و رفتار بررسي مي کند، که پيامبر اکرم(ص) فرمودند :
«علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض » [2[
«علي با قرآن است وقرآن باعلي، هرگز از هم جدا نشوند تا در حوض کوثر نزد من آيند. »
در بحث حاضر تنها به برخي از آيات نازل شده درباره آن حضرت (ع) ، که ما به آنها دست يافتهايم، اشاره مي کنيم ؛ زيرا خطيب بغدادي در تاريخ خود از ابن عباس
روايت کرده که سيصد آيه درباره امام علي(ع) نازل شده است. [3[
همچنين شبلنجي از ابن عباس نقل مي کند که آن مقدار از کتاب خداي متعال که درباره علي(ع) نازل شده ، درباره هيچ کس نازل نشده است. [4[
در مجموعه حاضر ، آياتي را که به گونه اي در ذيل عنوان امام علي (ع) در قرآن قرار مي گرفتند ، در8 بخش دسته طبقه بندي کرده ايم . در ذيل هر دسته به آياتي اشاره کرده ايم و آن گاه شأن نزول يا ماجرايي را آورده ايم که به اميرمؤمنان(ع) مربوط مي شده است. مدارک ما در اين بحث، مهم ترين مصادر تفسيري و روايي مکتب خلفا و اهل بيت(ع) است.
1- حضرت علي در قرآن
2- آيات قرآن کريم درباره امام علي (ع)
3- آيات قرآن درباره پيشگامي امام علي(ع) در اسلام
4- حضرت علی(ع) از نگاه قرآن، پیامبر(ص)، ائمه(ع) و شخصیتها
5- آيات قرآن درباره جهاد امیرالمؤمنین امام علي (ع)
6- فضائل حضرت علي(ع) از منظر آيات و روايات
7- آيات قرآن درباره دشمنان امام علي (ع)
8- آيات قرآن درباره مقام امیرالمؤمنین امام علي (ع) در قيامت

[1] . متقي هندي، علي، کنزالعمال، ج 2، ص 258-257.
[2] . حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص124.
[3] . خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 6، ص 221.
[4] . شبلنجي حنفي، نورالابصار، ص 73.

هر چند در قرآن آياتي وجود دارد که به گفته شيعه و اهل سنت، جز بر عليو برخي از امامان: بر هيچ کس ديگري قابل انطباق نيست; همچون آية ولايت (مائده،55)، آية مباهله (آلعمران،61) و… ولي به جهت مصالحي نام آنان بصراحت در قرآن نيامده است. يکي از دليلهاي نيامدن نام امامان: در قرآن اين است که قرآن فقط کليات مسائل را بيان کرده و تبيين جزئيات آن، به پيامبر9 واگذار شده است. شخصي به نام ابوبصير ميگويد: از امام صادقپرسيدم: مردم ميگويند چرا از حضرت عليو اهل بيت او نامي در قرآن کريم نيامده است؟ امامفرمودند: به کساني که چنين اعتراضي ميکنند، بگوييد همان گونه که نماز در قرآن آمده، ولي سه يا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و پيامبر9 آن را براي مردم تفسير کرد; همچنين زکات (در قرآن) نازل شده، ولي مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را براي مردم تفسير کرد و… همين طور در قرآن نازل شده است که ‘أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الاْ ?َمْرِ مِنکُم;(نسأ،59) از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت کنيد.’ اين آيه دربارة علي و حسن و حسين: نازل شده و پيامبر9 فرمود: هر که من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. (يعني همان گونه که تفسير جزئيات نماز، زکات و حج به پيامبر9 واگذار شده که دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ کنند، معرفي أوليالامر نيز به ايشان واگذار شده و پيامبر9 نيز آنها را به مردم معرفي کردند.) مثلاً وقتي اين آيه نازل شد جابربنعبدالله انصاري برخاست… امام صادقساير آيات و رواياتي را که در اين باره آمده بيان فرمودند.(ر.ک: اصول کافي، شيخ کليني;، ج 1، ص 286، مؤسسة الوفأ).

يکي ديگر از حکمتهاي نيامدن نام عليو اهل بيت: در قرآن اين است که در اين کتاب الهي، آياتي دربارة اهل بيت: نازل شده که بسان تصريح به نام آنان و بهتر از تصريح است; مانند آية 55 سورة مائده که ميفرمايد: ‘وليّ و سرپرست شما تنها خداوند و پيامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمني که نماز برپاي داشته و در حال رکوع زکات ميدهند’ دانشمندان شيعه و اهل سنت نقل کردهاند که فقط حضرت عليدر حال رکوع انگشتر خود را به فقير داد.(ر.ک: پيام قرآن، آيتالله مکارم شيرازي، ج، ص، انتشارات مدرسه اميرالمؤمنين.) در نتيجه تفاوتي نداشت که خداوند متعال بفرمايد: ‘سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت عليهستند يا اينکه صفاتي را از آن حضرت نقل کند که منحصر به فرد و فقط بر حضرت عليمنطبق باشد.’ و کسي که به دنبال حقيقت باشد از هر دو گفتار يک مطلب را ميفهمد; با اين تفاوت که اگر نام حضرت عليبصراحت در قرآن ميآمد، به احتمال قريب به يقين نااهلان قرآن را تحريف کرده، به سبب دشمني با آن حضرت و محو و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست ميبردند، چنان که تا مدتي تدوين احاديث پيامبر اکرمرا به همين منظور ممنوع کردند; ولي در صورتي که با ذکر اوصاف گفته شود، ديگر افراد نااهل دست به تحريف آيات قرآن نزده و ولايت اميرمؤمنان علينيز براي حقيقتجويان روشن ميشود.
شيعه و اهل سنت متفقند که پيامبر9 فرمود: من از ميان شما ميروم و دو چيز گرانبها در بين شما به يادگار ميگذارم که اگر به آن دو متمسک شويد، هيچ گاه گمراه نميشويد; کتاب خدا و اهل بيتم. خداوند دانا به من خ

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, امام, علی, و, قــرآن,

تحقیق در مورد اعتکاف – 19982

کد فایل 19982

عنوان فایل:تحقیق در مورد اعتکاف

توضیحات بیشتر:

بسم الله الرحمن الرحيم
سخن اول
يكى از سنت‏هاى حسنه و مستحبات اسلامى كه پس ازپيروزى انقلاب اسلامى احياء گرديد، سنت مبارك اعتكاف است.اين سنت،در طول تاريخ اسلام و اديان آسمانى طرفداران و عاملانى داشته و در بلاد اسلامى به طور عموم و شهرهاى شيعه و مراكز حوزوى بطور خاص مورد توجه بوده است.
مساجد شهرهاى مقدس نجف و كربلا و كاظمين و سامرا و مشهد و قم و اصفهان و شيراز و بسيارى ديگر از شهرهاى شيعه،خاطره حضور پر نور نيايشگران و معتكفان‏«ايام البيض‏»ماه رجب و احيانا دهه آخر ماه رمضان را در سينه دارد.
اين عبادت كه قبل از پيروزى انقلاب اسلامى حالت فراگير و عمومى نداشت،در چند ساله اخير در ميان جمع كثيرى از صالحان و نيكان و خواهران و برادران دينى از اقشار گوناگون اجتماعى به ويژه دانشجويان و طلاب،متداول گرديده است و مساجد بسيارى از شهرهاى ايران و جهان اسلام پذيراى مهمانان خدا در ايام البيض ماه پر بركت رجب است.
از آنجا كه اشتغال انسان به كار و زندگى و مسؤوليت‏هاى اجتماعى،گاهى موجب غفلت مى‏شود،و توجه به كار،گاه از توجه به هدف باز مى‏دارد و سبب مى‏شود وظيفه بزرگ ياد خدا و توجه به خود سازى و مبدا و منتهاى هستى فراموش شود.
اعتكاف،آب حيات بخش در كوير غفلت‏هاست.
غفلت از«خود»و«خداى خود»،بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پايگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پيوستن به زندگى پست و حيوانى است.
اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون(اعراف/179)
اعتكاف،بستر مناسب انديشه و تفكر و خردورزى است.
اعتكاف،تلاشى است‏براى اينكه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمره‏گى‏ها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى‏«خويش‏»و«خداى خويش‏»باز گردند.
اعتكاف زمينه توبه و بازگشت است.بازگشت‏به قرآن و معنويت،بازگشت‏به دعا و استمداد از عالم غيب،بازگشت از«خودمدارى‏»به‏«خداگرايى‏»آنها كه مسؤوليت‏هاى حساس‏تر و بزرگترى دارند،بيش از ديگران به اعتكاف و خودسازى نياز دارند.
بى‏جهت نيست كه شخص رسول الله صلى الله عليه و آله پس از هجرت،همه ساله دهه اول يا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارك رمضان را به‏«اعتكاف‏»مى‏پردازد و به همه دست‏اندركاران و كارگزاران و رجال سياسى،اجتماعى درس معنويت گرايى و ذكر و نياش و روزه و تلاوت قرآن مى‏دهد.
اعتكاف،توقفى ناآگاهانه در مسجد نيست.صرف درنگ و مكث و«حبس خويشتن‏»در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نيست.
اعتكاف،لميدن خوابيدن و چرت زدن و احيانا وقت گذرانى بيكاران و گردهمايى تفريحى-سياحتى در مساجد بزرگ شهر نيست.
در اعتكاف كسانى كه كار دارند و زياد هم كار دارند،و غرق دنياى اقتصاد و سياست و هنر و مطبوعات و غيره هستند،بايد از توليد و توزيع و طرح و برنامه‏هاى اقتصادى و سياسى و فرهنگى و نظامى و كار و زندگى فاصله بگيرند و به همآهنگى كار و تلاش و فعاليت‏ها،با رضاى خدا و وظيفه مكتبى بيانديشند.تنظيم فكر و انديشه و عمل،با معيارهاى الهى را تمرين كنند.
كار براى امت و تامين حوائج نيازمندان،تشييع پيكر شهيدان و مؤمنان،عيادت بيماران و هر كارى كه در آن،خود مطرح نيست و انگيزه الهى دارد،با اعتكاف سازگار است و حتى در برخى احاديث قضاى حوايج مؤمنان از اعتكاف برتر شناخته شده است.
اعتكاف،دوره كوتاه مدت خود سازى است،كه حداقل سه روز طول مى‏كشد و انسان را از حاكميت غريزه‏ها،عادت‏ها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مى‏سازد.
اعتكاف،محو خود خواهى در امواج بلند خداگرايى و خدمت‏به امت اسلامى است.
اعتكاف،برون رفتن از خانه خويش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جويانه و داوطلبانه است كه روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى‏گيرد.
اعتكاف،گريز از لذت گرايى و هر گونه التذاذ جنسى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله ديناگرايان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى،محاسبه نفس،توبه و نيايش،نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از ديگر بركات‏«اعتكاف‏»است.
از آنجا كه گرد آورى احكام و استفتائات مربوط به اعتكاف،كارى است كه مؤمنان را در انجام اين وظيفه الهى يارى مى‏دهد،ستاد هماهنگى اعتكاف شهر مقدس قم كه از دير باز از حافظان و مروجان اين سنت‏حسنه اسلامى است.از برادر بزرگوار جناب حجة الاسلام محمد حسين فلاح‏زاده،در خواست كرد،احكام و مسائل اين عبادت اسلامى را در ابعاد مختلف واجبات-محرمات،مبطلات و احيانا مكروهات و مباحات گرد آورى كنند،تا عاكفان خانه دوست فرمان الهى را بهتر بشناسند و با عمل به احكام دين،از فيض ثواب و ارزش معنوى مورد نظر از انجام اعتكاف،بهره‏مند شوند.
در پايان از همه عاكفان حضرت دوست و مؤمنان معتكف در مساجد ميهن اسلامى صميمانه مى‏خواهيم،براى زلال شدن درياى قلبها و صاف شدن آسمان انديشه مسلمين و تحكيم دوستى بين ياران و دوستان انقلاب اسلامى و ظهور مصلح كل حضرت بقية الله الاعظم عليه السلام دعا كنند و عزت و عظمت فرزندان امام خمينى قدس سره را همراه با سلامت و موفقيت رهبر بزرگوار انقلاب-حضرت آية الله العظمى خامنه‏اى و مراجع عظيم الشان جهان تشيع از خداى بزرگ تمنا كنند.
مايه سپاس است اگر نظرات اصلاحى و تكميلى خود را به نشانى-قم،صندوق پستى 316-37185 ستاد مركزى اعتكاف بفرستيد.
و الحمد لله رب العالمين
ستاد مركزى اعتكاف قم
پيشگفتار
اسلام،فكر جدايى از زندگى دنيا و گوشه نشينى و كناره گيرى از مردم و به تعبير ديگر رهبانيت را باطل و ناپسند اعلام كرد،اما اعتكاف را به عنوان فرصتى براى بازگشت‏به خويش و خداى خويش قرار داد،تا كسانى كه از هياهو و جنجالهاى زندگى مادى خسته مى‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت كنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند،و با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ايمان و اميدى بيشتر به زندگى خود ادامه دهند،و خود را براى صحنه‏هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند و هميشه با ياد خدا تلاش كنند و خود را در محضر پروردگار ببينند و از نافرمانى او بپرهيزند و به سوى سعادت دنيا و آخرت گام بردارند.كه با اندك تاملى در احكام و مسائل اين برنامه زيباى عبادى پى به چنين حقايقى خواهيم برد.
از آنجا كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران،سنت اعتكاف حيات ديگرى يافته و جمع زيادى از مشتاقان به ويژه جوانان بدان روى آورده‏اند و چون در سابق،كمتر مورد توجه بوده، احكام آن در اكثر رساله‏هاى توضيح المسائل يافت نمى‏شود،لذا بر آن شديم كه احكام اعتكاف را به مقدارى كه مورد ابتلاء و نياز است،با استفاده از منابع معتبر فقهى و استفتاءآت جديد،مطابق با فتاواى مراجع معظم تقليد آماده كنيم،كه دفتر حاضر حاصل اين تلاش است. اميدواريم راه گشاى بندگان خالص خداوند باشد و مورد قبول حضرت حق قرار بگيرد.
ياد آورى:
آنچه در اين نوشته به صورت مساله آورده شده بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت آية الله العظمى امام خمينى قدس سره است كه از ترجمه بحث اعتكاف كتاب‏«العروة الوثقى‏»با ملاحظه حواشى معظم له و كتاب‏«تحرير الوسيله‏»استفاده شده است.
فتاواى ساير مراجع معظم تقليد نيز با استفاده از تعليقات آن بزرگواران بر كتاب‏«عروة‏»و استفتاءاتى كه توسط معاونت فرهنگى مسجد مقدس جمكران و ستاد مركزى اعتكاف قم در اختيار گذاشتند،آورده شده است.
ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم
قم-پائيز 78-محمد حسين فلاح زاده
آشنايى با اعتكاف
تعريف اعتكاف
1-اعتكاف،در لغت‏به معناى توقف در جايى است و در اصطلاح احكام،عبارت است از ماندن در مسجد به قصد عبادت خداوند،با شرايطى كه خواهد آمد.
2-انسان مى‏تواند،در حال اعتكاف،بنشيند،بايستد،بخوابد،يا راه برود.
اقسام اعتكاف
3-اعتكاف بر دو قسم است،مستحب و واجب،كه در اصل،يك عمل مستحبى است،ولى ممكن است‏به سببى واجب شود،كه از جمله اسباب وجوب اعتكاف،اين امور است:
نذر،عهد يا قسم،مثلا انسان نذر كند يا با خداى خود عهد كند يا قسم بخورد كه اگر در فلان كار موفق شد،يا از فلان بيمارى شفا پيدا كرد چند روز در مسجد معتكف شود.(در بحثهاى آينده خواهد آمد كه حداقل مدت اعتكاف سه روز است.)
شرط ضمن عقد،مثلا هنگام قرار داد اجاره منزل،صاحب خانه شرط مى‏كند كه مستاجر هر سال پنج روز در مسجد معتكف شود و مستاجر نيز اين شرط را مى‏پذيرد.
اجاره،مثلا شخصى اجير مى‏شود كه با دريافت مزد-يا بدون دريافت مزد-از طرف ميت در مسجد معتكف شود.(مانند نماز استيجارى)
زمان اعتكاف
4-در طول سال در هر زمانى كه انسان بتواند،حداقل سه روز در مسجد بماند و روزه بگيرد صحيح است (تفصيل اين مساله در بحث مدت اعتكاف و روزه اعتكاف خواهد آمد.) ولى بهترين زمان براى اعت

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, اعتکاف,

تحقیق در مورد اعتقادات آیین مسیحیت – 19972

کد فایل 19972

عنوان فایل:تحقیق در مورد اعتقادات آیین مسیحیت

توضیحات بیشتر:

آيين مسيحيت يكي از دين‌هاي بزرگ دنياي امروز است. ديني كه با پيشينه‌اي 2000 ساله، در بسياري از جوامع انساني كنوني (عمدتاً غربي) حضوري ريشه‌دار داشته و خاستگاه تحولات فرهنگي و اجتماعي متعددي در تاريخ حيات آنها بوده است. هسته اصلي و وجودي اين دين، اصل پرستش خداوندي متعال به نام «اب» مي‌باشد كه با تجليات خاص الوهي‌اش مانند «عيسي مسيح» و «روح‌القدس» انسان را از گمراهي نجات داده و به سعادت و رستگاري رهنمون ساخته است (توماس ميشال يسوعي، مدخل الي العقيده المسيحيه، ص57-55.) لذا اصل خداشناسي در جهان‌بيني مسيحيت امري مهم و كليدي به‌شمار مي‌رود. البته خداشناسي در مسيحيت امري نسبتاً پيچيده است. خداشناسي كه از پيكره يكتاپرستي صريح و شفاف‌ يهوديت ريشه گرفته و ساختاري توحيدي دارد، اما در عين حال از نوعي تثليث الوهيتي سخن مي‌گويد كه صريحاً با توحيد خالص يهودي در تزاحم است. با اين وجود اصل پرستش خداوندي ازلي، ابدي، خالق، عليم، رحيم و بخشنده كه در طول تاريخ بشر همواره حضوري ملموس داشته است، ركني بنيادين در اصول اعتقادات و جهان‌بيني مسيحيت مي‌باشد. (جان ناس، تاريخ جامع اديان، ص591)

نام خداي مسيحيت

مسيحيان خداوند خويش را «آب» يا «ابا» (abba) مي‌خوانند. اين لفظ واژه‌اي «آرامي» است و به معني پدر مي‌باشد (قاموس كتاب مقدس، ص2). پدر آسماني كه هستي و حيات آدمي در دست اوست. اين تعبير به‌كرات در اناجيل چهارگانه از زبان عيسي عليه‌السلام نقل شده است؛ به گونه‌اي كه عيسي، خداوند را پدر آسماني خود (مانند متي 34،25) و تمام انسان‌هاي مومن مي‌خواند. (مانند متي 9،6). تعبير پدر آسماني واژه‌اي ضميرآشنا و صميمي است كه تداعي‌كننده محبت و نوازش بزرگوارانه از سوي خداوند بر انسان مي‌باشد. اين نام با تعاليم عيسوي كه بيان‌كننده وجود رابطه‌اي صميمانه و پر محبت بين خداوند و انسان مي‌باشد، تناسب بيش‌تري دارد. واژه اب در كلام مسيح، نه تنها تداعي‌كننده وجود نوعي خيرانديشي، توأم با مراقبت و حساسيت خداوند بر انسان است، بلكه متضمن نوعي اقتدار، برتري، حكومت و تسلط خداوند بر عالم هستي و مخصوصاً انسان نيز مي‌باشد. (رابرت وير، جهان مذهبي، ج2، ص692)

ابا و يهوه

بنا بر آنچه از تاريخ و اناجيل چهارگانه مشهود است، «عيسي ناصري» عليه‌السلام ملقب به مسيح خود يك عبراني يهودي بوده است. حتي مادر او نيز قديسه‌اي يهودي به نام مريم بود و در جامعه يهودي و تحت تعليمات يهوديان اصيل و مومني مانند ذكرياي نبي و يوسف (شوهر مريم)، بزرگ شد (لوقا، باب 1و2). او بر يهودي‌بودن خود اقرار داشت و حتي در كلمات صريحاً بيان داشت كه تنها براي هدايت آنان مبعوث شده است: «آن وقت عيسي به آن زن گفت: من از طرف خدا فرستاده شده‌ام تا به يهوديان كمك كنم نه به غير يهوديان، چون يهوديان گوسفندان گم شده خدا هستند.» (متي، 24،15)

بدين لحاظ مسيحيت را بايد آييني دانست كه از بطن يهوديت برخواسته است، به گونه‌اي كه در ابتدا تصور همه از تعاليم مسيح، ديني كاملاً جديد و مستقل نبود، بلكه حتي از زبان خود «عيسي ناصري» (مسيح)، آن تنها يك اصلاح‌گري (رفرم) در يهوديت قلمداد مي‌شده است (متي،17،5). در همين راستا واژه ابا را نيز بايد تنها، عنوان تازه‌اي براي خداوند يكتاي يهوديان «يهوه» محسوب كرد، خداوندي كه داراي هويتي روشن و تجلياتي بارز بوده است و تا آن زمان بيش از 1000 سال به اين نام مقدس خوانده و ستايش شده بود. البته اين نامگذاري احتمالاً ريشه در تعاليم يهودي دارد و از تعابيري كه در متون مقدس يهودي در خصوص رابطه بين خداوند و قوم برگزيده‌اش ذكر شده بود، ريشه گرفته است. چنان كه در عباراتي از كتاب «مزامير داود» (مانند مزمور،7،2) و يا كتاب «هوشع بني» (باب 1،11) قوم يهود از زبان «يهوه» فرزند خوانده شده‌اند و خداوند (يهوه) خود را پدر آنها ناميده است.
بدين تعبير نهادن نامي جديد براي خداوند (يهوه) به معني معبودي جديد با صفات متفاوت نبوده است؛ بلكه اين گزينه، انتخابي بوده كه

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, اعتقادات, آیین, مسیحیت

تحقیق در مورد امام علی – 20014

کد فایل 20014

عنوان فایل:تحقیق در مورد امام علی

توضیحات بیشتر:

فهرست مطالب
عنوان صفحه

مقدمه 1
پيشگفتار 3
بررسي علي (ع) در اديان مختلف 7
ترجمه متن انگليسي 8
علي (ع) و پيشگويي حضرت داوود 8
علي (ع) و استمداد حضرت سليمان (ع) 9
ترجمه لوح سليمان 11
از سفارشات امام علي (ع) به فرزندش حسن بن علي (ع) 20
فرمان امير المومنين علي (ع) به مالك اشتر 24
خطبه شقشقه 30
منابع و ماخذ 35
درس روش تحقيق دكتر اصفهاني

مقدمه
آن شب مكه حال و هواي ديگري داشت ، زمينش ، آسمانش و مردمانش گويي همه بي قرار بودند ، حتي پرندگان مهاجر و پرستوهاي مهاجر كه شب هنگام از آسمان مكه مي گذشتند گويي نوعي جذابيت و كشش در آن سرزمين حس مي كردند و آنجا را امن يافتند . آن شب هر پرنده مهاجر كه از آسمان مكه گذر مي كرد تا ، ناخودآگاه قصد فرود آمدن داشت تمام موجودات آن ديار را احساس امنيت و آرامش شگفتي داشتند گويا نخل ها تكبير مي گفتند وحلقه ذكر بسته بودند و صداي تكبير و تحليلشان به آسمان بلند بود مردگان گويا آهنگ خروج از قبور داشتند و پهلوانان نامي عرب و عجم اضطراب خاصي وجودشان را احاطه كرده بود ، بارالها اين چه سري است مردم آن ديار قلبهايشان تند تر مي تپيد و گرماي عجيبي سر تاسر وجودشان را فرا گرفته بود ، همگي از پس روزنه هاي خانه شان آسمان را مي نگريستند ، ستارگان مي درخشيدند و لبخند مي زدند ، نور عجيبي خانه ابوطالب را در برگرفته بود ابوطالب بي قرار بود ، فاطمه بنت اسد مضطرب و بي قرار بود ، محمد مصطفي نيز شادمان وبي قرار بود همسايگان در انتظار تولد فرزند ابوطالب بودند . آن شب جبرئيل و ميكائيل به همراه جمعي از آسمانيان در زمين فرود آمده بودند آنها نيز بي قرار بودند و منتظر عطر خوشي نقصان مكه را معطر كرده بود ، گويا عالم بي قرار بود ، همسايگان در انتظار فرزند ابوطالب بودند ، مدتي گذشت تا اينكه با حادثه شگفتي كه رخ داد مردم در ترس و اضطراب فرو رفتند ، خانه كعبه شكافته شد و فاطمه بنت اسد وارد خانه خدا شد ، سرانجام پس از روزها نگراني براي دومين بار كعبه شكافته شد و فاطمه بنت اسد با طفلي نوراني كه بر روي دست داشت خارج گرديد و طفل را بدست پدر داد اما كودك زيبا و نوراني چشم گشود تا هنگامي كه در آغوش گرم محمد رسول خدا قرار گرفت چشم باز كرد و زبان به حقانيت خدا و رسولش گشود . علي ابن ابيطالب با لبخندش جاني تازه به
محمد مصطفي بخشيد .
آري علي آمد آيينه تمام نماي حق آمد ، خوبان آمد و خطب العارفين آمد ، آمد كه معناي حقيقي نيكي و عدالت و مروت و شجاعت و معرفت را به جهانيان بفهماند ودر وصفش همين جمله بس كه :
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين

پيشگفتار
بهترين فرصت براي عرض ادب بر صاحت مقدس ابوالائمه و صاحب لواي غدير. آنچه كه امروز حضرت علي (ع)پيروش مي خواهد شادي مقطعي نيست.آنچه كه مربوط شود به همين زمان ومكان وبعد از گذشت ساعتي اثري نماند از بزرگداشت مقام عالي حضرت مرتضي علي (ع) بلكه بايد در اين فرصت تبعيت كنيم در فكر و عمل به آن بزرگوار كه شيعه در لغت به معناي پيرو آمده است كه دنبال مي كند آن شخصيت مهم آسماني را در همه فراز و نشيب زندگي .
ماهر چه داريم از علي ( ع ) است اگر خدا را مي شناسيم به توسط نسخه هاي توحيدي است كه او آنچه خدا را مي خواهد و مي خواند به ما مي آموزد و انسانيت در وجود ما حركت دارد به خاطر تعليم و تربيتي است كه در كوي محبت وعشق آن حضرت يافته ايم. حيات مقدسي كه خداوند اوليائش را در آن قرار مي دهد در عدالت خلاصه مي شود كه يكي از اسامي حق تعالي عادل است و معناي عدل در وجود نازنين علي ( ع ) است . علي براي ما در 13 رجب نيست بلكه در تمام ساعات زندگي است ، اكثرا’ در 13 رجب و 21 رمضان به دنبال مولي هستند .
خيلي افراد به ظاهر او را پذيرفته اند ، نامش را با القاب وعناوين بسياري مي برند اما در عمل صفرند .

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, امام, علی

تحقیق در مورد امام سجاد – 20012

کد فایل 20012

عنوان فایل:تحقیق در مورد امام سجاد

توضیحات بیشتر:

مقدمة ‌مؤلف :
خداوندي كه حافظ و نگهبان بندگان است ، وجود ائمه هدّي از خاندان رسالت رابراي جهانيان رحمت قرار داد و ايشان و نشانه هايي ممتاز ساخت تا ديگران به آنها اقتدا كنند و به دنبالشان گام بردارند پس گروهي از جامعه انساني و پذيراي دعوت واسطة اجراي دستورهاي آنان قرار داد و اين گروه شيعيان هستند كه پيوسته در راه معرّفي پيشوايان معصوم و بالا بردن فضائل و نشر آثار ايشان ، كوشش فراواني به عمل آوردند و جمعي از آنها كه در زمان ائمه اطهار حضور آنان را درك كردند نداي پيشوايان خود را به عناوين گوناگون به نسلهاي آينده رساندند تا در اين زمان كه دوران غيبت و دور از عصر حضور امامان معصوم است شيعيان همان عشق را به آن بزرگواران داشته باشند كه پيروان معاصر با آنها داشتند و هر يك از ايشان ياد آن عزيزان و ارج نهادن به آثار آنان را مهمترين و بالاترين امري مي دانند كه بايد مورد توجه قرار دهند . به آن عمل كنند .
با اين همّت والاي پيروان خالص امامان خالص است كه پيوسته نداي اسلام به گوش جهانيان مي رسد و نهضتهاي الهي شكل ميگيرد و حركتي نيكو را نتيجه
مي دهد، چنان كه احكام دين در همه جا انتشار مي يابد و حقيقتهاي ناپيدا آشكار
مي شد.
تاريخ ولادت امام سجاد (ع) :
آن حضرت در تاريخ پنجم ماه شعبان سال سي و هشت هجري متولد شد . در اين عالم هستي با قدوم بزرگوارترين نور رسيده شادمان شد ، دنيا احساس غرور و روزگار نور شادي بر تن كرد و آنچه بافته بود بازيور نبوغ آرايش داد .
او چون خالي نوراني بر پيشاني زمان و همانند دانه مرواريدي برگردن بند روزها و سالها ظاهر شد با طلوع نور وجود او دو قوس صعودي و نزولي جهان هستي با يكديگر تلاقي و اشرف ممكنات با آمدن او ظهور يافت و فيض اقدس او به سوي حجت خدا راه يافت . بنابراين او دشتة پيوند ميان عالم ملك ملكوت بود و بوسيلة‌او رايحة عطر قداست از دو نهان نبوي انتشار يافت و رشتة‌ محبّت علوي و عصمت فاطمي در جهان برقرار شد آنچه او برتري مي بخشد نور پيامبري و بلندي مقام امامت و فرّ و شكوه شادمانه است قدر مسلّم اين است كه هرچه از كرامتها براي ساير امامان بيان شد از امام ذين العابدين نيز جدا نيست بنابراين تمام مراتب بزرگواران و پاكي ريشه و رفعت شأن و عظمت مقام كه سزاوار آن بزرگواران بود سزاوار او نيز هست از اين رو مي توان گفت كه سزاواران بود سزاوار او نز هست تمام درجاتي كه براي امامان پيش او ثابت بود براي او نيز از نخستين مرحلة ولادت ثابت و برقرار بود همچنان كه هيچ كدام از جهات فضليت و امام كه براي بقّيه ثابت است از او نيز منتفي نيست هرچند ازاين امور دربارة آن حضرت نصّ خاصي نرسيده باشد .
اين است معناي آنچه در اثبات الوصيه مسعودي نقل شده است كه ولادت ابو محمد علي بن حسين بن علي بن ابي طالب و منشأ وجود آن حضرت مانند آباي بزرگوارش مي باشد .

بخششهاي امام (ع) :
ارج و ارزشي را كه ما براي بخشندگي و كرم امامان معصوم قايل هستيم ازاين جهت نيست كه آنها هدايا و عطاياي فراواني به تنگدستان و نيازمندان مي داده اند زيرا اين گونه بخششهاي آنها را از بخششهاي ديگران ممتاز مي سازد هدف و اثر معنوي اين بخششهاست كه اين بزرگواران در عطاياي خود جهات گوناگون را در نظر داشته اند .
به عنوان مثال گاهي اعطايشان سبب هدايت گمراه يا راهنمايي جاهلي مي شد يا جاي كه پيوند خويشاوندي قطع شده بود بخششها مي كردند كه سبب صلة رحم مي شد و يا حقيقتي مجهول به آن وسيله كشف مي گرديد چنان كه اهل تاريخ مي نويسند :
روزي مردي از شام به مدينه آمده بود و همين كه چمشش به امام حسن مجتبي (ع) افتاد شروع كرد به دشنام دادن به آن حضرت امام حسن (ع) پاسخ او را نداد و همچنان ساكت ايستاد .
پس از آن كه آن مرد از دشنام دادن باز ايستاد امام با گفتاري نرم از او دلجويي كرد و از او خواهش كرد كه به منزل ايشان برود و او را مهمان كرد و عطاي فراواني به وي داد و لباس بر او پوشانيد .
مرد شامي وقتي كه از خانة‌ امام حسن (ع) بيرون آمد از مال دنيا بي نياز شده بود و زبان به مدح او باز كرده بود و مي گفت گواهي مي دهم كه تولد حق پسر رسول خدايي و خليفه خدا در زمين هستي و او خود مي داند رسالتش را به كه واگذارد . اگر چه پيش از اين تو و پدرت مبغوفترين خلق خدا نزد من بوديد امّا اكنون شما محبوبترين افراد در نزد من هستيد .

مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, امام, سجاد